یادداشت کودک درباره شکرگزاری | خدا جانم تشکر!

باد می‌آید و با برگ‌های خشک «آسیا بچرخ می‌چرخیم» بازی می‌کند. باد فوت می‌کند و برگ‌ها فرار می‌کنند. باد از طرف دیگر سر راه برگ‌های زرد و نارنجی را می‌بندد. دوباره فوت می‌کند. برگ‌ها همه کنار هم جمع می‌شوند. خیلی قشنگ است بازی باد و برگ‌ها.

خدای عزیزم! من می‌توانم با چشم‌های خوب و سالمی که تو برایم آفریده‌ای این زیبایی‌ها را ببینم. پس به آسمان پاییزی نگاه می‌کنم که گاهی ابری و گاهی صاف است.

پرواز دسته‌جمعی کلاغ‌ها را می‌توانم تماشا کنم. چه‌قدر دیدن این منظره‌ها زیباست. باید از تو ای خدای عزیز که به ما نعمت بینایی بخشیده‌ای خیلی تشکر کنم و بگویم: «خدا جانم، تشکر!»

همین‌طور که دارم نگاه می‌کنم، با خودم فکر هم می‌کنم که چرا بعضی وقت‌ها یادمان می‌رود که از خدای خوب و مهربان برای تک‌تک نعمت‌هایش سپاسگزاری کنیم، ما که هر روز از همه‌ی اطرافیان خود تشکر می‌کنیم.