فرهنگ زندگی در شهرهای بزرگ

به‌تازگی یک جوان 21 ساله مشهدی در یک ماجرای زورگیری کشته شد. ماجرا از این قرار است که زورگیران به این جوان نزدیک شده‌اند و با قمه او را تهدید کرده‌اند که گوشی تلفن همراه خود را در اختیار آنان قرار دهد. جوان مقاومت کرده است و آنان ضرباتی را با قمه به گردن و سر و سینه او وارد می‌کنند. متأسفانه قربانی به دلیل شدت جراحات و خون‌ریزی درگذشت.
در گذشته و حتی اکنون، در محلات، روستاها و شهرهای کوچک، فرهنگی مبتنی بر حفظ امنیت از سوی اعضای جامعه وجود دارد. همچنین ارزش‌های غیرت و مردانگی در رابطه با مقابله با متعدیان به جان و مال و ناموس در این اجتماعات ترویج می‌شود و افراد با آن جامعه‌پذیر می‌شوند. فردی که با این ارزش‌ها بزرگ می‌شود، آن‌ها را به‌عنوان ارزش‌های اساسی مردانگی و رشادت می‌پذیرد و از تخطی از آن‌ها احساس سرافکندگی و شرم می‌کند. کسی که در موقعیت‌های مرتبط، رفتارهای متناسب با قرائت پذیرفته‌شده از «مردانگی» و «شجاعت» را از خود بروز می‌دهد، تأیید اجتماعی را کسب می‌کند و افرادی که چنین نمی‌کنند، به‌عنوان «ترسو» یا «بی‌غیرت» مجازات می‌شوند.
فضای این اجتماعات بدین‌گونه بوده که حفظ امنیت بر عهده خود اعضا بوده و از حاکمیت مرکزی چشمداشتی نداشتند. با توسعه اجتماعات محلی و تشکیل شهرهای مدرن و بزرگ، حاکمیت انحصار استفاده از «زور» و «اعمال قدرت» درباره دیگران را به دست گرفته است. ازاین‌رو، نه‌تنها از شهروندان انتظار نمی‌رود شخصا برای حفاظت و حراست از محله خود به اعمال زور و مجازات خاطیان بپردازند، بلکه حتی این اجازه نیز از آنان گرفته شده است. یک ویژگی جوامع مدرن، همین انحصار استفاده از قدرت فیزیکی در دست حاکمیت یا دولت است. بنابراین شهروندان باید جز در ضرورت‌های ویژه که امکان و فرصت تماس با پلیس وجود ندارد، از اعمال قدرت و مجازات خاطی خودداری کنند و آن را به پلیس بسپارند.
فرهنگ باقی‌مانده از سنتی که در آن زیست می‌کنیم، همچنان بر مجازات متعرضان یا مقاومت در برابر آنان تأکید می‌ورزد. به همین ترتیب، شیوه عملی شدن ارزش‌های غیرت و مردانگی که از جامعه سنتی با ما مانده است، ما را به مقاومت در برابر زورگیران و سارقان به عنف فرامی‌خواند. جوانی که قربانی زورگیری شد، برای حفظ و حراست همین ارزش‌ها در برابر زورگیران مقاومت کرده بود.
ارزش‌های جامعه جدید ما را فرامی‌خوانند تا در برابر متعرضان شخصا هماوردی فیزیکی نکنیم و این کار را به قانون و حاکمیت بسپاریم. در غیر این صورت، در درجه اول این خودِ ما هستیم که آسیب می‌بینیم.
پژوهش کیفی که دکتر مجید دانایی، جامعه‌شناس، درباره زورگیران انجام داد، نشان داد که تعداد شایان توجهی از آنان به دلیل نیاز به موادمخدر به زورگیری اقدام می‌کنند. نیاز مبرم به موادمخدر و اقتضای تعامل زورگیرانه (که نیازمند آن است که زورگیر به‌اصطلاح «کم نیاورد») موجب می‌شود که در هماوردی نابرابر میان زورگیر و شهروند، طرف دوم قربانی شود. مسلما ارزش مالی که زورگیر مطالبه می‌کند، از سلامتی فرد بالاتر نیست.
قاعده در چنین مواردی حفظ خونسردی و واگذاری مال یا شیء مطالبه‌شده به زورگیر و پس از دور شدن او، طرح مسئله با پلیس است. در بسیاری موارد، ممکن است مال‌باخته به حقوق خود دست نیابد، اما مسلما ارزش جان او بیش از مال ازدست‌رفته است.