تداوم زندگی با رعایت احترام

هانیه فیاض
خبرنگار شهرآرا محله

ازدواج امری پسندیده است که به‌وسیله این پیمان، یک زن و مرد با یکدیگر شریک و متحد می‌شوند تا درکنار هم به آرامش و تعالی برسند و خانواده تشکیل بدهند. خانواده‌ یکی از طبیعی‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای انسانی است. به‌نوعی ازدواج را می‌توان رابطه‌ای دانست که سبب می‌شود طرفین رابطه، احساس رشد و بلوغ کنند و احساس کنند که در امن‌ترین نقطه جهان ایستاده‌اند. از طرفی نخستین روز از ماه حج و قربانی، سالروز ازدواج زیباترین پیوند آسمانی در جهان اسلام است، ازدواج فرخنده حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) که به عنوان روز «ازدواج» نام‌گذاری شده است. به همین مناسبت به‌سراغ یکی از افرادی می‌روم که پیونددهنده این امر زیباست. آقای موسوی، محضردار محله سناباد است که احساسات زیبای ازدواج و ناکامی‌های طلاق را به‌خوبی حس می‌کند و هر روزش خاطره‌ای است برای فردایش.

 

پله‌های ورودی را که به سمت پایین می‌روم، وارد دفتر ازدواج می‌شوم، کمی خلوت به نظر می‌رسد. گویا بازار عقد و ازدواج کساد شده است. کمی به فضای دفترخانه که ساختمانی کوچک و قدیمی است و در محله‌ای قدیمی واقع شده است نگاه می‌کنم. تعدادی صندلی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و سفره عقد ساده و زیبایی هم در گوشه‌ای از سالن است. خوب که به اطرافم نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم که دفتر ازدواج پُر از شادی و نشاط است، آدم وقتی به این فکر می‌کند که قرار است در این سالن دو نفر با پیوندی مشترک راهی خانه بخت شوند، حس شعف و سرور فراوانی را در وجودش احساس می‌کند. در همین افکار غرق می‌شوم که بانوی جوانی وارد دفتر می‌شود. مدارکش را به همکار آقای عاقد تحویل می‌دهد و منتظر می‌نشیند. کمی بعد همکار عاقد از او می‌خواهد همسرش را صدا بزند. زن با صدایی سرد و رسمی همسرش را صدا می‌زند و او با دو مرد دیگر وارد سالن می‌شوند. سکوتی تلخ همه جا را فرامی‌گیرد. فکر می‌کردم قرار است ازدواجی میمون را ببینم اما متأسفانه گویا باید شاهد طلاقی غم‌انگیز باشم. در طول چند دقیقه و پس از رضایت طرفین و شهادت شاهدان، صیغه طلاق جاری می‌شود و نکات مهم مربوط به طلاق ازسوی محضردار به زوج و زوجه تفهیم می‌شود. آن‌ها بدون حتی نگاهی به یکدیگر، راهشان را می‌کشند و می‌روند و من در بُهت و ناباوری از بی‌خیالی ظاهری زن و مرد باقی می‌مانم. هنوز نمی‌توانم باور کنم که چه بر سر زندگی ما آدم‌ها می‌آید که حاضر می‌شویم رابطه‌ای طولانی‌مدت را در طول چنددقیقه کوتاه به پایان برسانیم؟
در همین هنگام محضردار که کارش را تمام کرده است، آهی می‌کشد و با خوش‌رویی تمام به من خوشامد گفته و از من دعوت می‌کند که کمی نزدیک‌تر به میز بنشینم. او از این اتفاق ابراز تأسف می‌کند اما معتقد است که به واسطه شغلش زیبایی‌های خاصی را هم دیده است که حس زندگی و رویش مجدد را القا می‌کند. دفتر قرمزرنگ بزرگش را می‌بندد و آن را در گوشه‌ای از میزش قرار می‌دهد. از اینکه از میزان ازدواج و عقد کاسته شده است، احساس خوبی ندارد اما از اینکه دفتر طلاقش با سرعت بسیاری در حال پرشدن است، غصه می‌خورد. پس از کمی گفت‌وگوی روزمره معمولی نوبت به مصاحبه می‌رسد.


کمی از خودتان برایمان بگویید و بفرمایید چطور سردفتردار محضر ازدواج شدید؟
سیدمهدی موسوی 39ساله هستم. در خانواده‌ای با 4خواهر و یک برادر در قوچان متولد شدم. مادرم خانه‌دار و پدرم بازنشسته است. سال1377 به مشهد آمدم و در حال درس خواندن بودم تا اینکه لیسانس حقوق فقه اسلامی را از دانشگاه رضوی گرفتم. 9ماه کارآموزی‌ام را در دادگاه گذراندم و متوجه شدم که روحیاتم برای اشتغال در کار وکالت سازگار نیست. به همین دلیل تصمیم گرفتم در آزمون سردفتری شرکت کنم. در سال1382 ازدواج کردم. همسرم درحال تحصیل بود و ما ازسوی یکی از آشنایان در قوچان به عقد یکدیگر درآمدیم. میزان مهریه همسرم هم مطابق عرف روز آن زمان بود که ناگفته نماند در حال حاضر مهریه او را در قالب یک واحد مسکونی و یک دستگاه خودرو پرداخت کرده‌ام که دِینی بر گردنم نماند. خلاصه اینکه 2ماه بعد ازدواج راهی خدمت سربازی شدم. در دوران خدمت 4ماه پیاپی شبانه مشغول مطالعه دروس شدم تا بتوانم خودم را برای آزمون مربوط آماده کنم و درنهایت در بخش سردفتری محضر ازدواج و سردفتری اسنادرسمی قبول شدم و با میل باطنی خودم تصمیم گرفتم دفتر ازدواج را انتخاب کنم زیرا معتقدم این حرفه بار معنوی بسیاری دارد. اکنون نیز دارای 2فرزند دختر و پسر هستم.


دفتر ازدواج شما از چه سألی تاسیس شده است؟
سابقه این دفتر ازدواج به سال1316 برمی‌گردد اما من در سال1386 به کار ثبت ازدواج مشغول شدم و امتیاز این دفتر را کسب کردم و از سال1388 نیز در این محله و این مکان ساکن هستم و کار می‌کنم.


اهالی محله سناباد را چگونه می‌بینید؟
بیشتر کسانی که در محله سناباد سکونت دارند، کسانی هستند که از ابتدای شکل‌گیری این محله در اینجا حضور داشته‌اند و اصیل محسوب می‌شوند و شخصیت‌های مذهبی دارند که خیلی از آن‌ها یکدیگر را می‌شناسند و در مناسبت‌های اجتماعی مختلفی در کنار هم هستند. طبقه بالای دفتر ما، مسجد است که در روزهای مناسبتی، مراسم خاصی دارد و مردم این محله با شرکت در نمازجماعت، آمادگی خود را برای حضور در برنامه‌های عزاداری و جشن‌ها اعلام می‌کنند و ثابت‌قدم هستند و همیاری و همکاری دارند
خوشبختانه همبستگی خوبی دارند و متحد هستند. به طور کلی این محله به دلیل اینکه مشاغل مختلفی در آن وجود دارد، خیابانی پُرتردد نیز هست.


تاکنون چندمورد در تاریخ ازدواج امام علی(ع) و فاطمه(س) ثبت ازدواج داشته‌اید؟
دراین‌باره آمار دقیقی به خاطر ندارم اما می‌دانم که این مناسبت در این چندسال اخیر کمی پُررنگ‌تر شده است. در واقع در تاریخ‌های این‌چنینی و اعیاد خاص میزان ثبت ازدواج ما بیشتر می‌شود.


یشترین آمار ثبت ازدواج در دفتر شما، مربوط به چه تاریخی است؟
معمولا روز عید غدیر بیشترین میزان ثبت ازدواج را داریم اما رکورد آن در دفتر ما مربوط به تاریخ 08/08/88(روز میلاد آقا امام رضا(ع)) بوده است.
زوج‌هایی که برای ازدواج پیش شما می‌آیند، مشهدی هستند یا از شهرهای دیگری هم مراجعه‌کننده دارید؟
بیشتر موارد مشهدی هستند اما به‌واسطه وجود بارگاه منور رضوی خیلی از افراد هم هستند که از شهرستان‌های دیگر مانند زاهدان، بندرعباس، تبریز، اصفهان، تهران و... برای جاری‌کردن صیغه عقد و تبرک آن به مشهد می‌آیند.


تاکنون چند ازدواج ثبت کرده‌اید؟
حدود 6هزار ازدواج


ازچه زمانی مجوز طلاق گرفته‌اید و تاکنون چند طلاق ثبت کرده‌اید؟
از سال96 و تعداد 450مورد


چرا زودتر برای دریافت مجوز طلاق اقدام نکردید؟
به دلیل اینکه خیلی تمایل به انجام این‌کار نداشتم اما مجبور شدم به دو دلیل برای مجوز اقدام کنم. اول اینکه آمار ازدواج کاهش یافته و به‌لحاظ اقتصادی نیاز بود که مجوز طلاق را هم بگیرم و دوم اینکه به نیت خیر وارد این عرصه شدم که صلح و سازشی ایجاد کنم اما متأسفانه زوجین وقتی به ما مراجعه می‌کنند، درواقع همه چیز تمام شده است و راه بازگشتی ندارند و آن‌قدر در کش‌وقوس دادگاه بوده‌اند که ممکن است کوچک‌ترین احترامی هم برای هم قائل نشوند.


پایین‌ترین و بالاترین سن ازدواج ثبتی در دفتر شما چقدر بوده است؟
بالاترین سن ازدواج مربوط به آقایی بود که در سال1300 به دنیا آمده بود و پایین‌ترین سن آقا متولد سال1383 و خانم 13ساله بوده است.


بیشترین و کمترین مهریه‌ای که ثبت کرده‌اید، چه بوده است؟
کمترین آن مربوط به موردی بود که فقط یک شاخه گل بنا به خواسته عروس خانم ثبت شد که حتی زوجه همان یک شاخه را هم نمی‌خواست اما بنابر قوانین مجبور بودیم که حداقلی را برایشان در نظر بگیریم. بیشترین مهریه هم ثبت 33هزار سکه تمام بهار آزادی بود که با اصرار داماد انجام شد. زوج بازرگان و تاجر و از اهالی آذربایجان بود و تمکن مالی خوبی داشت و بر این تعداد سکه تأکید داشت.


تا به حال مهریه عجیبی را هم ثبت کرده‌اید؟
مهریه عجیب که شاید نه به آن صورت، اما مسائل فرهنگی مانند مهر یک جلد کلام‌ا... مجید، کلیات حافظ، کتاب مثنوی و امثال این‌ها را داشته‌ایم. یا به طور مثال موردی داشتیم که مهریه عروس خانم 15سفر به اقصی نقاط جهان مانند قطب جنوب و... بود که درمورد سفرها فقط هزینه آن‌ها ثبت می‌شود.


چقدر نوسانات بازار بر ازدواج تأثیر گذاشته است؟
به‌طور قطع با چندبرابر شدن هزینه‌ها، این مسئله بی‌تأثیر نیست. فرهنگ‌ها با یکدیگر متفاوت است و در قدیم ممکن بود با حداقل‌های زندگی یک ازدواج شکل بگیرد اما اکنون جوان‌ها تمایل دارند که بیشترین لوازم مورد نیاز زندگی، منزل در مکان مناسب و خودرو خوبی داشته باشند که در این دوره اگر بخواهند تمام این موارد را تهیه کنند، زمان‌بر و هزینه‌بر است.


پیشنهاد شما به خانواده‌ها قبل از ازدواج چیست؟
باید روی دو موضوع متمرکز شویم و بیشتر کار کنیم. یکی آمادگی جسمی و ذهنی جوان‌هاست و دیگری حوزه مربوط به خانواده‌هاست. جوان‌ها باید به لحاظ فکری و ذهنی به رشدی دست یابند که برای زندگی آینده خود برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشند و صفات اخلاقی و رفتاری خود را برای ورود به زندگی مشترک آماده کنند. اگر دقت کنیم می‌بینیم چیزی که خیلی از رفتارهای ما و فرزندانمان را می‌تواند اصلاح کند، موضوع احترام است. احترام متقابل همسران نسبت به یکدیگر، احترام به بزرگ‌ترها و احترام به فرزندان. از طرفی نقش خانواده‌ها نیز بسیار حائز اهمیت است. در بسیاری از موارد که شاهد بوده‌ام و درنهایت متأسفانه به طلاق منجر شد، دخالت بیش از حد خانواده‌ها و به‌ویژه بزرگ‌ترها بسیار پُررنگ بوده است. حتی گاهی مورد‌هایی داشته‌ایم که زوجین اعلام کرده‌اند با هم مشکلی ندارند و خانواده‌هایشان سبب بروز مشکلات شده‌اند. در واقع پدر و مادرها با دید حمایتی خود را وارد موضوعات زوجین می‌کنند اما ممکن است در این‌کار زیاده‌روی کنند و این حمایت از حد خود بگذرد و دخالت محسوب شود. بنابراین خانواده‌ها ‌باید توجه داشته باشند که با این نوع برخوردها سبب بروز مشکلات برای زوجین نشوند.


امر ازدواج را چقدر ضروری می‌دانید؟
ازدواج یک امر متعالی است که علاوه‌بر توجه به بُعد روانی و عاطفی باید به غریزه آن هم توجه کرد. به‌عنوان مثال فرض کنید که داخل یک رستوران نشسته‌اید و کودکی از پشت شیشه رستوران در حال تماشای غذاخوردن شماست. بلافاصله احساساتی می‌شوید و غذایی برای او تهیه می‌کنید. در جامعه هم به همین شکل است. وقتی نوجوان یا جوانی به سن رشد می‌رسد، خواه ناخواه این غریزه در او شکل می‌گیرد. اگر نخواهیم شرایط ازدواج را برای او فراهم کنیم همانند آن کودک پشت شیشه رستوران می‌شود، یعنی با استفاده از وسایل دردسترس تمام مظاهر را در جامعه می‌بیند و در صورت نرسیدن به شرایط ایده‌آل، درگیر تأثیرات سوءمنفی می‌شود. درنتیجه خانواده‌ها باید وسایل ازدواج آسان را برای جوانان فراهم و از هرگونه تجملات و تشریفات پرهیز کنند.


چقدر باید جوانان را به ازدواج تشویق کرد؟
به نظر من ازدواج باید در سنین کم و در ابتدای جوانی صورت بگیرد، نه اینکه بگوییم جوان تا جایی که می‌تواند جوانی کند و سپس آماده ازدواج شود. این قضایا نیازمند رعایت چند نکته است. نخست اینکه رفتارهای روان‌شناسی و علوم‌تربیتی باید در مباحث درسی دبیرستانی‌ها گنجانده شود و سپس اینکه این مباحث از حالت تئوری خارج و مهارت‌محور شود.


نظرشما درباره اتاق‌های عقد چیست؟
در گذشته مسائل مربوط به عقد به عهده مجتهدان و عالمان دینی بود اما به‌مرور زمان و درست از زمانی که دفاتر ازدواج از اسناد رسمی جدا شد، شکل سنتی مراسم عقد تغییر کرد و به دلیل پُررنگ‌شدن مسائل اقتصادی، محضرداران ازدواج بر موضوع جلب مشتری بیشتر کار کردند که یکی از همین موارد، اتاق عقد است. حدود 15سال است که اتاق عقد در دفاتر دایر شده است و اکنون نیز طبق سلیقه‌های مختلف رنگ و لعاب خاصی دارد. اگر در گذشته فرد عاقد برای زوجین اهمیت داشت که چه کسی و با چه جایگاه اجتماعی‌ای است، متأسفانه اکنون فضا و اتاق عقد بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. البته در سال‌های 92 و 93 استفاده از اتاق عقد ممنوع اعلام شد اما برخی همکاران اعتراض کردند و با کسب نامه‌ای از دیوان عدالت اداری بخشنامه ممنوعیت اداره ثبت را باطل کردند. اکنون نیز برخی همکاران ما متأسفانه جنبه تشریفاتی به این مراسم می‌دهند و به صاحبان مجلس، خدماتی نظیر پذیرایی، عکاسی، سفره‌های عقد تجملاتی و پخش موزیک ارائه می‌کنند که این‌ها خلاف قانون و در تضاد با شأن کار ماست و دفاتر ازدواج ملزم به این امر نیستند و به لحاظ قانونی کار ما سردفترداران فقط قرائت خطبه عقد و ثبت دفتری آن است.
گرچه سفره عقد با فرهنگ ما عجین شده است و من هم این امر را رد نمی‌کنم اما مردم باید توجه داشته باشند که سفره‌ عقد در محضرها باید در حد کار راه‌اندازی باشد و شکل تشریفاتی و تجملاتی به خود نگیرد. به نظرم زوج‌ها باید سعی کنند برای آغاز یک زندگی مشترک و تداوم آن و جلوگیری از بروز مشکلات بعدی، مراسم عقد را ساده و آسان برگزار کنند.


نظر شما درباره مراسم‌های جدید که به‌تازگی رواج یافته است، مانند عقد آریایی چیست؟
من منکر فرهنگ اصیل ایرانی نیستم اما این مسئله را که اکنون رواج یافته است در راستای دین‌زدایی و مخالفت با اسلام می‌دانم زیرا کم‌کم دارند کاری می‌کنند که این عقد جا بیفتد و موضوع خطبه عربی و اسلامی آن کمرنگ شود که به نظرم این مسئله تهدید محسوب می‌شود. چه‌بسا اکنون مراجعانی داریم که فقط عقد آریایی می‌خواهند و می‌گویند خطبه عربی نخوانید! که من قبول نمی‌کنم و می‌گویم طبق فقه شیعه و اسلام باید عقد محرمیت عربی قرائت شود.


خطبه عقد دلالت بر چه امری دارد و اینکه عاقد وکیل می‌شود به چه معناست؟
خطبه عقد بر ایجاب و قبول دلالت می‌کند. ایجاب به معنای به وجود آوردن است. کلماتی که در صیغه عقد بر ایجاب تأکید دارند، عبارت‌انداز: «انکحت، زوجت و...» که خانم باید بیان و قبول کند اما به دلیل اینکه ایرانی‌ها عرب‌زبان نیستند و شاید اشراف کامل بر لغات و جملات عربی هم نداشته باشند، عاقد به عنوان وکیل، عبارات را می‌خواند. زمان قرائت صیغه عقد یکی از بهترین و دلنشین‌ترین لحظات و دقایق است. روایت داریم از پیامبر بزرگ اسلام(ص) که می‌فرمایند: در 3زمان درهای رحمت الهی به روی مردم باز است، زمان اذان، بارش باران و هنگام خطبه ازدواج. به اعتقاد من باید هنگام قرائت خطبه عقد بیشترین لذت معنوی را شاهد بود، در آن دقایق می‌توان بهترین دعاها را کرد که نباید از آن غفلت شود.


آمار ازدواج شما نسبت به سال‌های قبل افزایش یافته است یا کاهش؟
آمار ثبت ازدواج در دفتر من در مقایسه با سال‌های قبل رو به کاهش بوده است که دلایل مشخصی هم دارد. در بحث کاسته‌شدن از میزان ازدواج، قضیه هرم سنی رو به کاهش مطرح است چون ما از متولدان دهه60 وارد دوره متولدان دهه70 و اوایل دهه80 می‌شویم و جریان سیاست‌های کنترل جمعیت نمود پیدا می‌کند. از طرفی رشد بیش از حد تعداد دفترخانه‌ها هم سبب کاهش میزان ثبت ازدواج در دفاتر ازدواج است. بحث تحصیل و اشتغال هم کماکان در تأخیر ازدواج‌ها مؤثر است. البته متأسفانه باورهای مذهبی هم کم‌رنگ شده است. یکی از مهم‌ترین دلایل کم‌توجهی مردم به امر ازدواج، این است که اعتماد و اتکال به خداوند کم شده است. چون اعتقادها و توکل‌ها ضعیف و مادیات پُررنگ شده‌اند، چشم انسان هم چیزی را که به ظاهر ببیند، بیشتر به آن توجه می‌کند و به دنبال رفع علت‌های مادی و دنیوی می‌رود.


هنگام قرائت صیغه عقد و طلاق چه حسی دارید؟
در ازدواج با توجه به اینکه امر و دستور الهی است، در زمان جاری‌کردن صیغه عقد، خوشحال می‌شوم چون شادی آن در وصف آسمان و زمین نمی‌گنجد اما زمانی که طلاقی صورت می‌گیرد به‌واقع غصه‌دار و ناراحت می‌شوم چون عرش خداوند به لرزه درمی‌آید، اما چه باید کرد که طلاق یک واجب مکروه و ناپسند است.


راهکار شما برای پیشگیری از طلاق چیست؟
بهترین راه‌حل به نظر من این است که مطالعات تحقیقاتی درباره علت‌های رجوع زوجین برای طلاق انجام شود و بر اساس آن‌ها با فرهنگ‌سازی مناسب از این امر جلوگیری کرد. مواردی که در طول این مدت شاهد آن بودم بیشتر مربوط به اعتیاد و بی‌مسئولیتی آقایان است که در بحث حقوق زوجین رعایت نمی‌شود و در ابتدا به بگومگو و مشاجره لفظی منجر می‌شود و سپس با کدورتی که در میان زوجین ریشه می‌دواند، سبب برخورد فیزیکی می‌شود و درنهایت راهی جز طلاق باقی نمی‌ماند. در مواردی نیز موضوع اشتغال بانوان مطرح است که به لحاظ درگیری در محل کار و اشتغال از زندگی شخصی خود غافل می‌شوند یا حتی دچار فرسایش روانی و اعصاب می‌گردند که عصبانیت و استرس را به همراه دارد. موضوع مهم دیگر این است که زن و شوهر در جامعه در حوزه حقوق یکدیگر و روابط زناشویی خیلی وارد نیستند و نمی‌توانند پاسخ‌گو باشند؛ به این معنا که نمی‌توانند به‌خوبی روابط عاطفی و احساسی خود را بروز دهند و دچار مشکلات عدیده رفتاری می‌شوند. تقویت باورهای مذهبی یکی دیگر از راهکارهای پیشگری از طلاق است. متأسفانه ما از قرآن خیلی دور شده‌ایم. به‌عنوان نمونه اگر آیات طلاق را در نظر بگیرید، اگر حرفی از طلاق هم شده، در ادامه آیات بیان شده است که با روی خوش و با رضایت از هم جدا شوید. یعنی بحث احترام متقابل همه جا ذکر شده است. اما متأسفانه ما به این‌ موارد و فلسفه اصلی ازدواج توجهی نمی‌کنیم و به مسائل حاشیه‌ای و تشریفات بیشتر می‌پردازیم.


خاطره‌ای از دوران کاری خود در این حرفه دارید؟
خاطره‌ای که برایم جالب و تلخ بود، این است که در یکی از موارد عقد برای یک ماشین لباس‌شویی دعوا شد. برای ثبت عقد شرایط را درخواست کردم. کاغذی به من دادند که اقلام درخواستی عروس خانم در آن ذکر شده بود. من شروع به نوشتن و خواندن کردم که ناگهان پدر داماد گفت:«ماشین لباس‌شویی در توافق ما نبوده است!» پدر عروس گفت:«حالا ما اضافه کردیم، دوست داشتید بخرید یا نخرید.» پدر داماد با ناراحتی دوباره گفت:«نه، چرا بعد از توافق، خودسرانه آن را اضافه کردید؟» خلاصه درگیری لفظی پیش آمد در صورتی‌که می‌شد با چشم‌پوشی از قضیه آن را حل کرد. اما متأسفانه منجر به کدورت شد و در نهایت با دخالت بزرگان، فضا کمی آرام شد اما عروس خانم با یک خاطره تلخ و با چشمانی اشک‌آلود سر سفره عقد نشست. خاطره‌ای که هیچ‌وقت آن را فراموش نخواهد کرد.