به گزارش شهرآرانیوز؛ در یک دهه اخیر سبد هزینه خانوار چه تغییراتی داشته است؟ پاسخ این سؤال برای بیشتر اقشار جامعه ملموس است؛ افزایش سهم گروه خوراکیها و مسکن در سبد هزینه و تقریبا کاهش سهم دیگر گروههای هزینهای. چرا؟ مهمترین دلیلش پیشتازی تورم در مقابل افزایش درآمدهاست. یعنی باتوجه به افزایش هزینه در بخشهای مختلف زندگی، یک خانواده مجبور است برای تراز شدن دخل و خرج از هزینههایی مانند بهداشت، تحصیل، لباس و... بکاهد تا بتواند دو هزینه مهم زندگی یعنی خوراک و مسکن را تأمین کند.
همچنین در این یک دهه سفره خانوار با تغییراتی همراه بوده و در بخش سرانه مصرف افت وخیزهایی داشته است. بر اساس دادههای بانک مرکزی شهرآرا ابتدا در گزارشی به بررسی جزئیات دخل و خرج خانواده پرداخت. حالا در این گزارش به بهانه سپری کردن آخرین روزهای سال و با عینک بانک مرکزی به سفره خوراکیهای خانوار از سال ۱۳۹۳ نگاهی میاندازیم.
برای درک بهتر وضعیت تغییر شرایط خانوار در یک دهه، یعنی از سال ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۲ خلاصهای از گزارش قبلی از دخل و خرج خانواده بازگو میکنیم. از نظر بانک مرکزی میانگین هزینه یک سال (۱۴۰۲) خانواده شهری ۳۲۷ میلیون تومان است. یعنی هزینه ماهانه آنها بیش از ۲۷ میلیون تومان است. در مقابل درآمد این خانواده ۳۱۵ میلیون تومان برآورده شده که یعنی درآمد ماهانه آنها بیش از ۲۶ میلیون تومان است. مقایسه دخل و خرج خانواده موردنظر نشان میدهد که میزان درآمد حداقل یک میلیون تومان کمتر از هزینه است.
نکته جالب توجه دیگر افزایش ۴۸.۱ درصدی هزینه خانوار نسبت به سال ۱۴۰۱ است. افزایش هزینههای سال ۱۴۰۱ نسبت به ۱۴۰۰ معادل ۶۱.۱ درصد بوده که این یعنی تورم سالانه هزینهها کاهشی بوده است.
میزان افزایش درآمد خالص در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ معادل ۵۵.۶ درصد بوده است که باعث شکاف ۵.۵ درصدی بین دخل و خرج شده است. درآمد در سال ۱۴۰۲ نیز نسبت به سال ۱۴۰۱ معادل ۴۷.۳ درصد افزایش داشت که باز هم به پای افزایش هزینهها در این سال نرسید.
همه این اعداد و ارقام، یعنی درآمد این خانواده شهری نسبت به هزینهها طی سالهای مختلف دچار شکاف شده و در نهایت دخل و خرج نامیزان شده است.
اگر هزینه خالص خانوار شهری را شامل دوازده گروه از کالا و خدمات در نظر بگیریم، سهم خوراک از این سبد در سال گذشته ۳۱.۱ درصد، یعنی حدود یک سوم سبد هزینهای بوده است. در سال ۱۳۹۳ سهم خوراکیها در این سبد ۲۵.۴ درصد بوده است. تورم کالا و خدمات در این سالها و ناترازی دخل و خرج باعث شده است که خانواده در هزینه کرد خود اهم و مهم را در نظر بگیرد و با کاهش سهم بخشهایی مانند آموزش، تفریح و خدمات، هزینه مورد نیاز بخش خوراک و مسکن را تأمین کند. با بررسی این بخش میتوان دید در سالهایی که رشد تورم کنترل شده، توزیع هزینه در این سبد منطقیتر شده است.
اصل ماجرای این گزارش مربوط به همین بخش است. درباره کوچک شدن سفره مردم زیاد شنیدهایم به ویژه در بخش خوراکی ها، اما اینکه چه مقدار از این سفره آب رفته است را آمار سرانه مصرف بانک مرکزی نشان میدهد.
باوجود افزایش سهم هزینه خوراکیها در سبد هزینهای، سرانه مصرف آنها کاهش یافته است. بر اساس آمار بانک مرکزی از سال ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۲ سرانه مصرف برای یک خانوار با بعد ۳.۳ نفر در انواع برنج از ۱۲۰ کیلوگرم به ۱۰۰ کیلوگرم رسیده، انواع نان از ۳۴۳ کیلوگرم به ۳۲۶ کیلوگرم رسیده، سرانه مصرف گوشت قرمز، انواع شیر، ماست، روغن نباتی، قند و شکر، چای و... نیز کاهشی بوده است. سرانه آنچه در این مدت افزایش یافته شامل تخم مرغ، پنیر، گوشت پرندگان و انواع سیگار بوده است.
برای به دست آوردن سرانه هر فرد باید اعداد را تقسیم بر ۳.۳ نفر جمعیت خانواده کنید. البته باید این را اضافه کنیم که برخی از این سرانهها بیشتر از آمار اعلامی توسط مسئولان است که این تضاد آمار همیشه یکی از نقاط مورد انتقاد در حوزه ارائه گزارش بوده است.
{$sepehr_key_113197}
اگر تجربه خود از خرید انواع محصولات خوراکی را کنار بگذاریم و بخواهیم به آنچه آخرین گزارش مرکز آمار نشان میدهد اکتفا کنیم در این گزارش نیز شاهد افزایش چشمگیر قیمت خوراکیها در بهمن هستیم.
این یعنی روز به روز شاهد کاهش سرانه مصرف مواد غذایی مورد نیاز افراد خواهیم بود. در بهمن ماه ۱۴۰۳ تورم نقطهای نقاط شهری کشور ۳۵.۲ درصد بوده است. از ۵۳ قلم خوراکی منتخب در نقاط شهری، تعداد ۲۸ قلم، درصد تغییر سالانه بالاتری از نرخ تورم نقطهای داشتهاند. افزایش قیمت مواد غذایی درنهایت به کاهش قدرت خرید و در نتیجه مصرف منجر میشود.
دلایل اصلی این روند را میتوان شامل تورم فزاینده، سیاستهای ناکارآمد دولتی و شوکهای اقتصادی دانست. کاهش قدرت خرید مردم علاوه بر تهدید سلامت عمومی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گسترده تری دارد.
باوجود افزایش اسمی دستمزدها تا ۲۰ درصد، این میزان با تورم کالاهای اساسی همخوانی ندارد، بنابراین ادامه این روند یعنی کاهش قدرت خرید و کوچک شدن سفره مردم دور از انتظار نیست.
وقتی در ترازوی معیشت کفه هزینه سنگینتر از درآمد است، برای توازن آنها مجبوریم یا به درآمد اضافه کنیم یا از هزینه کم که با توجه به شرایط اشتغال و کسب وکار، سرپرست خانواده به ویژه در دهکهای پایین مجبور به کاهش هزینه هاست. در شرایط تورمی سبد غذایی خانواده معمولا با کالاهای ارزانتر مانند نان و در گذشته ماکارونی، تخم مرغ و مرغ پر میشد. میگوییم در گذشته، چون در سالهای اخیر این اقلام نیز رشد تورمی چشمگیری داشتهاند.
شاید برای تأمین نیاز روزانه بتوان مصرف برخی کالاها را کم و به دیگری اضافه کرد، اما درمجموع تورم مواد غذایی بر کاهش تقاضا و کوچک شدن سفره مردم اثر مستقیم دارد و در ادامه باعث میشود که نیازهای غذایی افراد در سنین مختلف به درستی تأمین نشود و سلامت جامعه امروز و فردا در خطر باشد. در این شرایط دولت باید سیاستهای جبرانی برای سه دهک پایین جامعه، طراحی بسته کنترل تورم و دیگر طرحهای جبرانی مانند توزیع شیر در مدارس و... را به طور جدی پیگیری کند.