سرقت موبایل همراهان بیماران | شگرد کثیف یک سارق بد سابقه

به گزارش شهرآرانیوز؛ از مدتی قبل گزارش سرقت‌های سریالی از همراهان بیماران یکی از بیمارستان‌های دولتی مشهد به پلیس اعلام شده بود. پیگیری این سرقت‌ها با دستور سرهنگ محمد چراغ، فرمانده انتظامی مشهد، در دستورکار افسران تجسس کلانتری احمدآباد قرار گرفت. مأموران با هدایت سرهنگ محمد چوپانی، رئیس کلانتری احمدآباد، به این بیمارستان رفتند و بررسی‌ها نشان داد که تمام سرقت‌ها در قسمت همراه سرای این بیمارستان رخ داده است.

بررسی اظهارات مال باختگان نیز نشان داد که آن‌ها برای استراحت به این مکان رفته و زمانی که خواب بوده‌اند، فردی گوشی‌های آن‌ها را سرقت کرده است. مأموران با بررسی تصاویر ضبط شده دوربین‌های مداربسته، چهره متهم را شناسایی و در عملیاتی ضربتی، روز یکشنبه گذشته متهم را دستگیر کردند که با معرفی مال خر، همان روز این فرد نیز دستگیر شد. حالا می‌توانید نخستین مصاحبه اختصاصی با این متهمان را که اقدام به سرقت‌های کثیف می‌کردند، بخوانید.

سارق: دلم برای مال باخته‌ها می‌سوخت

«حسین. الف» فردی است که این سرقت‌های غیراخلاقی از همراهان بیماران را انجام داده است. بررسی‌های پلیسی نشان داد که او چندی قبل از یکی از شهرستان‌های مرزی استان به مشهد مهاجرت کرده است. او متأهل است و یک فرزند نیز دارد که به سؤالات خبرنگار شهرآرا پاسخ می‌دهد.

چرا از شهرستان به مشهد آمدی؟

آمدیم خانه پدرم، آن‌ها اینجا زندگی می‌کنند.

اینجا شغلت چه بود؟

بیکار بودم، می‌رفتم سر گذر کارگری می‌کردم.

در شهرستان خودتان شغلت چه بود؟

کارگر معدن بودم.

پس چرا شهرت را ترک کردی؟

اشتباه کردم.

سابقه هم  داری؟

بله، سه سابقه سرقت دارم.

از چه کسی سرقت کرده بودی؟

از خانه همسایه مان دزدی کردم.

بعد رضایت گرفتی؟

بله، خانواده‌ام با آن‌ها صحبت کردند و رضایت دادند.

در هر سه پرونده قبلی به همین شیوه رضایت گرفتی؟

بله.

چه شد که نقشه سرقت تلفن همراه بیماران را کشیدی؟

نقشه نکشیدم، یک ماه قبلش برای استراحت رفتم آنجا و این اتفاق افتاد.

چرا برای استراحت بروی آنجا؟ از قبل این مکان را‌ می‌شناختی؟

یک روز هوا سرد بود که برای استراحت به بیمارستان رفتم. قبلا در این بیمارستان بیمار داشتیم و همراه سرا را‌ می‌شناختم.

سوژه‌ها را چطور شناسایی می‌کردی؟

وقتی می‌دیدم یک نفر گوشی اش را کنارش گذاشته و خواب است، می‌رفتم کنارش دراز‌ می‌کشیدم و گوشی اش را برمی داشتم، بعد هم فوری از آنجا خارج می‌شدم.

در این مدت کسی به تو شک نکرد؟

نه، کسی چیزی نگفت.

کلا چند گوشی سرقت کردی؟

کلا شش تا گوشی برداشتم.

گوشی‌ها را به چه کسی و چقدر می‌فروختی؟

به این آقا (اشاره به مال خر) می‌فروختم. هر گوشی را بین یک میلیون تا ۲ میلیون می‌فروختم و کلا ۱۰ میلیون تومان گرفتم.

اگر یکی با خودت همین کار را بکند و در بیمارستان گوشی ات را بدزدد، چه برخوردی با او می‌کنی؟

کار درستی نیست. بیمار هزار تا مشکل دارد و یکی این کار را بکند، اصلا درست نیست.

دلت برای مال باخته‌ها نمی‌سوخت؟

چرا، دلم می‌سوخت؛ ولی شیطان در جلدم رفته بود و‌ نمی‌توانستم تصمیم درستی بگیرم.

روزه می‌گیری؟

بله.

روزه می‌گیری و دزدی هم می‌کنی، این‌ها با هم همخوانی دارد؟

از وقتی ماه رمضان شده، دزدی نکرده‌ام.

{$sepehr_key_113200}

فرستادن گوشی‌ها به مراغه

سامان، بیست ساله و مجرد است. او فردی است که گوشی‌های سرقتی را از سارق می‌خریده و به گفته خودش آن‌ها را به مراغه می‌فرستاده است. او نیز به سؤالات خبرنگار شهرآرا پاسخ می‌دهد.

چطور با سارق آشنا شدی؟

از طریق سایت‌های واسطه گر.

گوشی‌های سرقتی را برای فروش گذاشته بود که پیدایش کردی؟

نه، من آگهی خرید و فروش گوشی گذاشته بودم که پیام داد.

از او نپرسیدی گوشی‌ها را از کجا می‌آورد؟

نه، من همان جا گوشی‌ها را استعلام می‌گرفتم و،  چون تازه سرقت کرده بود، هنوز ثبت نشده بود. وقتی دیدم استعلامش مشکلی ندارد و قیمت هم پایین بود، طمع کردم و خریدم.

گوشی هفت میلیون تومانی را یک و نیم میلیون تومان می‌خریدی، اصلا به او شک نکردی؟

گوشی‌هایی که جعبه و انتقال ندارند، معمولا خیلی ارزان‌تر معامله می‌شوند. استعلام گرفتم و دیدم سرقتی نیست و گویا بعدا ثبت شده است. او کارت ملی اش را نشانم داد و  گولم زد.

چند تا گوشی از او گرفتی و چقدر پول دادی؟

شش تا گرفتم و نزدیک به ۱۰ میلیون تومان به او پول دادم.

با این قیمت پایین، اصلا شک نکردی؟

قیمتش پایین بود و طمع کردم.

از افراد دیگر هم گوشی خریده‌ای؟

با جعبه و سند انتقال خریده‌ام، بدون جعبه‌ها را فقط از این آقا خریدم.

ولی در تحقیقات پلیسی مشخص شده که از یک نفر دیگر هم گوشی سرقتی خریده‌ای.

او هم بود، ولی مشخص نیست که سرقتی بوده است.

از او چند گوشی خریدی؟

چهار تا گوشی خریدم.

گوشی‌ها را چه کار می‌کردی؟

بعضی‌ها را در سایت‌های واسطه گر می‌فروختم و بعضی‌ها را هم می‌فرستادم مراغه.

هر گوشی را چند می‌فروختی؟

۳ میلیون تا ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان.

سودش خوب بود و به بقیه اش فکر نمی‌کردی، درست است؟

اشتباه کردم.

چرا گوشی‌ها را به مراغه می‌فرستادی؟

یک نفر در کار گوشی بود که در گروه‌های تلگرامی با او آشنا شده بودم. او در کار قطعات بود و برای من پول می‌زد و من هم گوشی‌ها را  می‌فرستادم.

سابقه داری؟

نه، تا به حال اصلا به کلانتری هم نرفته بودم.