لفظ صلاه که به معنای نماز است، دراصل ریشه خودش به معنای دعا بوده است و دعا یعنی ابراز نیاز بهسوی رب بینیاز. درواقع حقیقت عبادت، همین ابراز نیاز کردن به خداوند است و این امر در دعا جلوه میکند. در ادبیات عامیانه میگوییم کسی که میخواهد با خدا صحبت کند، نماز بخواند و کسی که میخواهد خدا با او صحبت کند، قرآن بخواند، پس درواقع این ابراز نیاز و این دعا و صحبت کردن با خدا که در لسان روایت، مغز عبادت است، باید در تمام نمازهای ما جلوهگر باشد؛ چون به اندازهای که این حقیقت در نماز ما جاری و ساری باشد، نماز ما رنگ پیدا میکند. گاهی انسان به زبانش دعا هم میخواند، اما در وجود و دلش، حقیقت دعا که توجه تام و ابراز عجز و فقر و نیاز به خداست، وجود ندارد.
درمقابل ابراز نیاز به خداوند، مفهوم استغنا و احساس استغنای از باری تعالی وجود دارد که این یکی از گناهان بزرگ است. در آیه۶۰ سوره غافر ذکر شده است:
«قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ: پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبر میورزند، بهزودی با ذلت وارد دوزخ میشوند!».
در این آیه معروف، خداوند تعالی دستور به دعا کردن میدهد و میفرماید دعا کنید تا استجابت کنم، اما نکته مهمی در آیه وجود دارد و آن اینکه در ادامه آیه، نقطه مقابل اهل دعا بودن را معرفی میکند و آن استکبار است. درواقع خداوند بزرگ در این آیه میفرماید کسی که اهل دعا کردن نیست و به خداوند ابراز نیاز نمیکند، از مستکبران است؛ همان کسانی که از عبادت خداوند احساس بینیازی میکنند. نکته ظریف دیگری که اینجا وجود دارد، این است که در جمله اول، سخن از دعا بود، اما در جمله دوم میفرماید کسانی که از عبادت من تکبر بورزند، آنها را با ذلت وارد جهنم میکنم که اینجا خداوند تعالی، دعا را مساوی با عبادت قرار داده است.
اما نکتهای که در صدد توجه دادن به آن در این آیه شریف بودیم، همین است که نقطه مقابل اهل دعا بودن، احساس استغنا و استکبار از خداوند بینیاز است؛ اتفاقی که انسان را ذلیل و جهنمی میکند.
شاعر در بیتی زیبا درباره نماز میگوید:
مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی
حدیث درد فراق تو با تو بگذارم
یعنی خواندن خداوند و درددل کردن با او هدف نماز است. امامصادق (ع) در روایت زیبایی مرتبط با این موضوع میفرمایند: ما یَمْنَعُ اَحَدَکُمْ اِذا دَخَل عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْیا اَنْ یَتَوَضَّاَ ثُمَّ یَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ یَرْکَعَ رَکْعَتَینِ فَیَدْعُوَ ا... فیهِما؟ اَما سَمِعْتَا... یَقُولُ: «وَاسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه؟».
چه چیز مانع مىشود که هرگاه بر یکى از شما غم و اندوه دنیایى رسید، وضو بگیرد و به سجدهگاه خود رود و دو رکعت نماز گزارد و در آن دعا کند؟ مگر نشنیدهاى که خداوند مىفرماید: «از صبر و نماز مدد بگیرید؟». تفسیر عیاشى، ج یک، ص۵۸، ح۳۹
{$sepehr_key_118338}
شاعر نزدیک به این مضمون میگوید:
خیز و بر اوج فلک پرواز کن
بال مرغ روح خود را باز کن
خلوت دل، خانه عشق خداست
با نماز آن راز را ابراز کن.
اما این دعا و صحبت کردن با خدا که در تمام نماز وجود دارد، در یک بخش از نماز جلوه بیشتری دارد و بهتر این مناجات و دعا رنگ میگیرد و آن قنوت است؛ یک قنوت عاشقانه و توجه واقعی ما در یک قنوت عاشقانه به خداوند، میتواند ما را در نماز بالا ببرد و معراج را برای ما محقق کند و ما را از خودمان جدا و به خدایمان نزدیک کند که طبق بیان علما، قنوت هنگام وصل شدن به خدا و اوج گرفتن این گفتوگوی با خداوند است. غالب مراجع حتی در این بخش مجوز دادهاند که نمازگزار، فارسی و به زبان مادری دعا کند تا این دعای خالصانه و این صدا زدن خداوند از روی صدق، بتواند هدف نماز را محقق کند و رسالت این عبادت بزرگ را به سرانجام رساند. از خداوند بزرگ میخواهیم که همه ما را از اهل توجه و دعا قرار بدهد و نمازهای ما را با این دعاهای عاشقانه و استجابت خود کامل کند. انشاءا...