به گزارش شهرآرانیوز؛ حوالی ساعت ۳ تا ۴ بامداد هر روز یک خودرو وارد خیابان سنایی میشد و در مقابل یک خانه میایستاد. بعد از آن هم مرد جوانی با عجله مقداری لوازم ورزشی از خودرو خارج میکرد و درون خانه میبرد. تکرار این کارها باعث شد یکی از اهالی منطقه به این فرد مشکوک شود و موضوع را به پلیس گزارش کند.
باوجود اینکه در سامانه پلیس شکایتی مبنی بر سرقت لوازم ورزشی وجود نداشت، سرهنگ محمد چراغ، فرمانده انتظامی مشهد، به این گزارش مشکوک شد و از مأموران کلانتری سناباد خواست این موضوع را پیگیری کنند. بهدنبال این دستور، مأموران دایره تجسس با زیرنظرگرفتن مظنونان در این واحد مسکونی، از راز خیانت عجیب یک برادر به برادر بزرگش پرده برداشتند.
پیگیری این پرونده نشان میدهد مالباخته و متهم، دو برادر هستند که هیچ شباهتی بهجز نام فامیلی با هم نداشتند؛ حتی خلقوخوی آنها با هم بهکلی متفاوت است. برادر بزرگتر پشتیبان پدر بوده و از نوجوانی با تلاش زیاد توانسته است اعتبار خوبی در بازار لوازم ورزشی مشهد برای خود کسب کند. تلاشهای این مرد جوان نتیجه داد و او توانست پس از شراکت با یک سرمایهدار دیگر، تبدیل به یک فروشنده بزرگ لوازم ورزشی در مشهد شود. این دو شریک با هم یک انبار بزرگ در منطقه قرنی خریداری و آن را مملو از اجناس ورزشی کردند.
برخلاف این مرد جوان، برادر کوچک او سرنوشت متفاوتی پیدا کرد. او پس از رفاقت با دوستان ناباب، سرنوشتش بهکلی متفاوت شد. او پس از ارتکاب به چند فقره سرقت توسط پلیس دستگیر شد و به زندان رفت. پس از اتمام دوران محکومیتش با یک دختر جوان آشنا شد؛ دختری که پدرش فوت کرده بود و بههمراه مادر، یک خواهر و برادر خردسالش، زندگی میکرد. خانوادهای که ابوالفضل هر چیزی از دوستان نابابش یا در زندان یاد نگرفته بود، از آنها آموخت. احتمالا دزدی از برادر، یکی از همین موارد بود.
ابوالفضل به بهانه آشنایی همسر آیندهاش با برادرش به خانه او رفت. برادر بزرگتر برای برادر کوچکترش کم نگذاشت و هدیه باارزشی به همسرش داد. باوجوداین، ابوالفضل به اتاق برادرش رفت و از روی دستهکلید برادرش، یک کپی روی یک خمیر گرفت.
شب بعد او از روی تمام کلیدهای برادرش، کلید ساخت و حوالی ساعت ۳ بامداد با یک خودروی پراید به انبار بزرگ او و شریکش در منطقه قرنی رفت. پس از آزمایش چند کلید، درِ انبار به روی او باز شد. این جوان دهههشتادی ماسک روی چهرهاش را بالا کشید و وارد انبار شد.
ابوالفضل از میان اجناس مختلف ورزشی که در انبار وجود داشت، گذشت و به انتهای انبار رفت. او از میان اجناسی که در انتهای انبار چیده شده بود، هر وسیله باارزشی را که به دستش رسید، ازجمله لباس ورزشی تکواندو، کفشهای مارکدار، توپ، ساک و کوله، برداشت و راهی خانه مادرزنش شد. ابوالفضل روز بعد را با نگرانی پشتسر گذاشت؛ اما وقتی فهمید برادرش متوجه سرقت از انبار نشده است، دو شب بعد با یک خودروی ۲۰۶ به انبار رفت.
بامداد دو روز بعد، حوالی ساعت ۳، مرد جوان با یک خودروی ۲۰۶ در مقابل انبار ایستاد و اینبار لوازم باارزشتری مانند اسکوتر و لوازم ورزشی را به سرقت برد؛ اموالی که یک بار دیگر آنها را به خانه مادرزنش برد. ابوالفضل حدود یک ماه این کار را تکرار کرد. هر بار به انبار میرفت، تلاش میکرد اموالی بردارد که در این انبار زیاد به چشم نیاید. او تمامی وسایل را به افراد مختلف با قیمت ناچیزی میفروخت. باوجوداین، حدود یکمیلیارد تومان به دست آورد.
در طول یک ماه که ابوالفضل این کار را تکرار میکرد، یکی از اهالی این منطقه به او مشکوک شد. این شهروند وقتی میدید ابوالفضل هر شب حوالی ساعت ۳ تا ۴ بامداد با خودروهای مختلف، مقداری لوازم ورزشی به خانه همسایهاش میآورد، پلیس را در جریان ماجرا قرار داد. پلیس خبر این شهروند را در سامانه خود بررسی کرد؛ اما گزارشی مبنی بر سرقت لوازم ورزشی توسط هیچ شهروندی ثبت نشده بود. باوجود این موضوع، کلانتری سناباد مسئول پیگیری این گزارش شد.
با دستور سرهنگ رجبعلی صفایی، مأموران کلانتری سناباد برای بررسی این گزارش در محدوده خانه مدنظر مستقر شدند. دقایقی پس از استقرار مأموران، یک دستگاه وانتآریسان در مقابل خانه توقف کرد. خودرویی که پس از سوارشدن دو زن و یک مرد به راه افتاد. وانت نیسان از خیابان سنایی خارج و با ورود به منطقه شهید قرنی، در مقابل یک انبار بزرگ توقف کرد.
با توقف این وانت، دو سرنشین زن از این خودرو پیاده شدند و درِ ورودی انبار را باز کردند. این دو زن به قصد ازکارانداختن دوربینهای مداربسته ابتدا سراغ دوربینها رفتند و بعد ابوالفضل را برای کمک به داخل فراخواندند. هر سه نفر درحالیکه همچنان دوربینها چهره آنها را ضبط میکرد، شروع به خارجکردن اموال گرانقیمت از انبار کردند. با سرعتعمل این افراد، وانت آریسان خیلی زود پر شد. سارقان بههمراه اموال، به خانهشان بازگشتند.
متهمان اموال را از وانت تخلیه کردند و دوباره برای خارجکردن اموال بیشتر به محل انبار بازگشتند. مأموران بهدنبال رفتار مشکوک این افراد، برای اطمینان از مجرمبودن آنها، اقدام به شناسایی مالک انبار کردند؛ تلاشی که نتیجه داد و پس از سه بار رفتوآمد به انبار، آنها توانستند پس از چندبار تماس با مالک این انبار صحبت کنند.
مالباخته درحالیکه پلیس، انبار و خانهای را که اموال او به آنجا منتقل شده بود، زیرنظر داشت، خودش را به انبارش رساند. مرد جوان پس از مشاهده اولین دقیقه از تصاویر ضبطشده، فیلم را متوقف کرد و خطاب به فرمانده کلانتری سناباد گفت که از دو زن و دو مردی که چهره آنها در این سرقت مشخص است، یک نفر برادر و زن جوان، همسر برادرش است. مالباخته تصاویر ضبطشده در شبهای قبل را بررسی کرد و مردی را که با یک ماسک اموال او را به سرقت میبرد، شناخت.
{$sepehr_key_118701}
مأموران کلانتری سناباد پس از هماهنگی با مقام قضایی، بههمراه تیمی از مأمورانش در عملیاتی ضربتی، متهمان را که در حال تخلیه اجناس بودند، دستگیر کردند. پلیس در بازرسی از منزل متهمان و وانت بیش از یکمیلیارد تومان اموال مسروقهای را که سارقان در همان شب ربوده بودند، کشفوضبط کردند.
مأموران، متهمان را که برادر مالباخته، همسر و مادرزن برادرش بودند و همچنین راننده آریسان را به کلانتری سناباد منتقل کردند؛ جایی که دو برادر با یکدیگر روبهرو شدند. ابوالفضل در ابتدا روی دیدن برادرش را نداشت؛ اما با ورود مادرزن و همسرش به سالن، با او درگیری لفظی پیدا کرد. ابوالفضل در بازجویی اعتراف کرد که از یک ماه قبل اموال برادرش را سرقت کرده است. او درباره سرنوشت اجناس هم مدعی شد که آنها را به اشکال مختلف، حدود یکمیلیارد تومان فروخته است.
باوجود اعترافات ابوالفضل، مادرزن او در بازجویی مدعی شد دامادش به او گفته با برادرش شریک است و این انبار هم متعلق به هردوی آنهاست و ما به دامادم کمک کردیم تا اموالش را از انبار خارج کند. با تکمیل اعترافات متهمان و شکایت مالباخته از برادرش و خانواده همسر او، پلیس درحالیکه به تحقیقات خود از متهمان ادامه میدهد، پرونده آنها را به دادسرا منتقل کرد.