یادی از عباس آفرنده معمار مشهدی مرمتگر گنبد ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد | آجر به آجر یک رؤیا

مریم شیعه | شهرآرانیوز؛  پدر هر روز معجزه می‌کند و عباس این معجزه را از نزدیک می‌بیند. حاج محمد میرزا به خطوط درهم و آشفته روی کاغذ جان می‌دهد و با آجر‌ها و سیمان‌ها، رویا و احساس بنا می‌کند. او ایده‌های خامش را جزبه‌جز پیاده می‌کند و از دل آنها نقشه‌هایی دقیق و الهام‌بخش بیرون می‌کشد. چشمانش چیزی فراتر از واقعیت‌های موجود را می‌بیند. فضا‌هایی را گرداگرد حرم مطهر رضوی تجسم می‌کند که هنوز متولد نشده‌اند.

آدم‌هایی که در این فضا‌ها می‌آیند و می‌روند و به خاطراتشان در این حریم مقدس سروشکل می‌دهند. آدم‌هایی که به بخشی از این فضای روحانی بدل می‌شوند و فضای روحانی حرم به بخشی از آنها. دستان حاج میرزا محمد، معمار کارکشته آستان قدس‌رضوی با مداد و خط‌کش آشناست و عباس هم هرازگاهی به تقلید از پدر، روی کاغذ سفید ساختمان بنا می‌کند و بعد توی رؤیا به ساختمان جان می‌دهد.

عباس عاشق ریاضیات، تماشای ساختمان‌های کوتاه و بلند و کار پدر است. او پس از پایان دوران دانش‌آموزی و در اوج روز‌های جوانی، سر از دانشکده فنی دانشگاه تهران درمی‌آورد. عمران می‌خواند و برای تحصیلات تکمیلی چمدانش را برمی‌دارد و به اورگن امریکا می‌رود. با نمرات ممتاز فارغ‌التحصیل می‌شود و حالا بیش از هر زمان دیگری می‌داند که از زندگی چه می‌خواهد. می‌خواهد به خانه برگردد و پا جای پای پدر بگذارد. «عباس آفرنده» به مشهد بازمی‌گردد و در ۵۵ سال عمر با برکتش، ساختمان‌هایی را بنا می‌کند که هر یک روایتگر قصه‌ای شنیدنی‌اند. یکی از این قصه‌ها شنیدنی‌تر است.

یادی از عباس آفرنده معمار مشهدی مرمتگر گنبد ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد |  آجر به آجر یک رؤیا

یادگار گوهرشاد خاتون

تنها زن حاضر در دربار نیست، اما معنای «حضور» را دستخوش تغییر می‌کند. گوهرشاد خاتون همسر شاهرخ تیموری است. زنی از قرن نهم هجری که حضورش نه‌تنها بر سینه خاک، بلکه در قلب تاریخ حک شد. او قامت بلند خود را از دربار تیموریان فراتر می‌برد و نامش را به بلندای معماری و فرهنگ ایران‌زمین می‌رساند. نگاهش به افق‌های دین، هنر و علم است. می‌خواهد برای همه عمر چیزی بسازد. چیزی که به نام گرامی علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) گره بخورد و عرض ارادتی نزد ایشان و مأمنی برای ارادتمندانش باشد.

کسانی که با دل‌های سنگین، چشمان اشک‌بار و قلب‌های سرگردان، به‌دنبال معنا می‌گردند. دوازده‌سال زمان می‌برد تا گوهرشادخاتون آجربه‌آجر رؤیایش را بسازد. رؤیایی که خودش هم گمان نمی‌برد، برای قرن‌ها لرزش‌های زمین را ببیند و دم برنیاورد، به توپ بسته شود و باز جان بگیرد، طوفان‌های تاریخ را تاب بیاورد و قرن‌ها همان‌جا بایستد و گنبد فیروزه‌ای‌رنگش پلی میان آسمان و زمین باشد. صدهاسال از تولد مسجد گوهرشاد در ضلع جنوبی حرم مطهر رضوی می‌گذرد و این مسجد، هنوز پابرجا، باشکوه و تماشایی است.

یادی از عباس آفرنده معمار مشهدی مرمتگر گنبد ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد |  آجر به آجر یک رؤیا

شاهکار مرمت آفرنده

عباس علاقه‌مند به معماری ایرانی-اسلامی بود. وقتی برای بازسازی اساسی مسجد گوهرشاد به سراغ او آمدند، عباس بی‌دریغ پذیرفت. تخصص او بتن‌ریزی بود و زمانی که اعلام کرد می‌خواهد گنبد گوهرشاد را بتن‌ریزی کند، ابتدا با او مخالفت شد. عباس می‌خواست وزن گنبد اصلی را چیزی حدود ۸۰‌درصد کاهش دهد تا از تخریب دیواره‌ها جلوگیری کند و همین‌کار را هم کرد.

بسیاری ایده عباس را در سال‌هایی که خبری از جرثقیل‌های غول‌پیکر، دستگاه‌های بتن‌ریزی و ماشین‌های میکسر نبود، غیرممکن می‌دانستند، اما عباس آفرنده برای به‌ثمر رساندن ایده‌اش، پافشاری کرد. کارگر‌ها یاعلی‌گویان و یا رضاگویان ناوه‌ها را روی دوش می‌گرفتند و از پله‌ها بالا می‌بردند.

{$sepehr_key_119738}

ناوه‌ها ظرف‌های بزرگ چوبی بودند که با آن بتن‌ها را جابه‌جا می‌کردند. عباس سراسر سقف را فرش کرده بود تا کارگر‌ها بتوانند همان‌جا استراحت کنند، غذا بخورند و برای ادامه کار جان داشته باشند. کارگر‌هایی که به سه گروه تقسیم شده بودند و شبانه‌روزی ناوه‌ها را جابه‌جا می‌کردند. عباس هم شبانه‌روز در حرم بود تا دین خود را به آستان مقدس علی‌بن موسی‌الرضا (ع) ادا کند. همان‌جایی که اولین‌بار او را عاشق ساختن کرد.

پنج سال بعد گنبد فیروزه‌ای‌رنگ مسجد گوهرشاد دوباره جان گرفت. ایوان مقصوره تا همین امروز بدون آسیب باقی‌ماند و یکی از شاهکار‌های مرمت تاریخ ایران رقم خورد. در سال‌۱۳۴۵ کار عباس و مرمت مسجد گوهرشاد رسما پایان یافت و چهارده‌سال بعد، به‌واسطه فشار‌های کاری، عباس بیمار شد و از دنیا رفت.

عباس آفرنده از دنیا رفت، اما نام و نشانش با مسجد گوهرشاد خاتون گره خورد. او که بنای هنرستان شهید بهشتی را بالا برد، هنوز هم پس از سال‌ها با شاهکاری به نام گنبد گوهرشاد یاد می‌شود.