به گزارش شهرآرانیوز؛ در آستانه سالروز ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام مهربانیها علیبنموسیالرضا(ع) و باتوجهبه نامگذاری دهه کرامت امسال به «ایرانِ امامرضا(ع)»، درباره برکات سایه پُرمهر امامرضا(ع) بر سر میهن عزیزمان ایران با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سیدحسن وحدتیشبیری، رئیس مدرسه عالی فقاهتِ عالمآلمحمد(ع)، گفتوگو کردهایم.
گرامیداشت دهه کرامت، برگزاری جشنهای ایام ولادت حضرت ثامنالحجج(ع) و برافراشتن نام و یاد و ترویج و تبیین مکتب امامرضا(ع) در این ایام، چه ضرورت و اولویتی دارد؟
درباره اهمیت دهه کرامت که به ابتکار آستان قدس رضوی در فاصله بین سالروز ولادت حضرت فاطمهمعصومه(س) تا سالروز ولادت امامرضا(ع) (یکم تا یازدهم ذیالقعده) بهعنوان دو نور پاک تعیین شده است، باید گفت مردم مسلمان ما طی قرنها به ساحت مقدس اهلبیت(ع) ارادت داشتهاند که پاداش اخروی آن را فقط خدا میداند. اما درباره پاداش دنیوی، میتوان به انقلاب اسلامی اشاره کرد و امید است با مقاومت مسلمانان در فلسطین، لبنان و یمن و... این انقلاب در منطقه و جهان فراگیر شود.
نیاکان ما افتخار میزبانی حجت خدا را در مشهد مقدس (طوس آن زمان) داشتند. این میزبانی نسلها ادامه یافته و امروز آستان قدس رضوی با توابع و نهادهای متبوعش، جلوهای از تمدن اسلامی است. ایران اسلامی با عنایت امام هشتم (ع)، در بحرانهای مختلف و تحولات حکومتها و فرازونشیبهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، هویت شیعی خود را حفظ کرده و بیتردید عمود این خیمه، حرم امام هشتم (ع) است که باعث شده شیعیان ایران در پناه آن، خود را حفظ کنند. بزرگداشت دهه کرامت بهدلیل آنکه به استمرار و استحکام این هویت فرهنگی کمک میکند، ضروری است و اهمیت دارد.
حضور حضرت امامرضا(ع) در ایران و شهادت ایشان در طوس چه تأثیری بر زندگى ایرانیان و تاریخ این کشور داشته است؟
به برکت تشریففرمایی امامرضا(ع) به ایران، تحول فکری و فرهنگی عمیقی در مردم ایران اسلامی رخ داده است، چنانکه مردم با مسئله امامت و ولایت آشنا شدند. آنها اگرچه پیامبر(ص) و کلیات دین را میشناختند، از جایگاه امامت مطلع نبودند و نمیدانستند این امامت است که جریان رسالت را استمرار میبخشد و دین را تبیین میکند.
قبل از هجرت امامرضا(ع)، خواصی از شیعه در ایران جریان امامت را میشناختند، اما به برکت این هجرت و حضور کاروان حضرت، مردم از دلیل این عظمت و شکوه پرسیدند و وقتی میفهمیدند این آقا حجت خداست، بهتدریج فکرشان متحول میشد.
علاوهبراین اثرگذاری خبری، سخنرانیهای عمیق حضرت ثامنالحجج(ع) هم تأثیر تاریخی داشت مثل حدیث مشهور سلسلهالذهب که ایشان در نیشابور به نقل از پدران خود (بهترتیب از موسیبنجعفر(ع) یکبهیک تا شخص پیامبر(ص)) بیان و درنهایت سخن نبوی را هم به خدا متصل کردند و تأکید داشتند که «توحید دژ مستحکم خداست» و بعد فرمودند «من (یعنی امامت) شرط این توحید هستم». در برخی روایات هست که به برکت امام است که خدا عبادت میشود؛ پس برای عرفان ناب باید نزد ائمه(ع) بیایند و به دعای ابوحمزه ثمالی و دعای سحر و مناجات شعبانیه متوسل شوند، نه دکانهای کاذب عرفان.
یعنی هجرت رضوی حتی اصول اعتقادی ایرانیان را که مسلمان بودند، اصلاح کرد؟
این هجرت حرکت بینشیِ توحیدی ناب را در مردم رقم زد و آنها را با آنچه ضامن اسلام ناب محمدی بود، آشنا کرد؛ تأکید امامرضا (ع) بر امامت به عنوان شرط توحید، یعنی اگر کسی فقط خدا را میپرستد باید بداند خدا خود میگوید: «أَطِیعُوا ا... وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» و روایات متعدد «اولیالامر» را امامان بعداز پیامبر (ص) معرفی میکند؛ لذا مهمترین تحول فکری جامعه ایران که اساس دیگر تحولات بود با هجرت رضوی رقم خورد و ایشان مردم را با حقیقت توحید و امامت آشنا کردند.
سخنرانی امامرضا (ع) در شهر مرو (ترکمنستان کنونی) هم بسیار اثرگذار بود. راوی میگوید: محضر امام (ع) رفتم و عرضه داشتم این سفر شما مردم را متعجب کرده است و میپرسند که امامت چیست. حضرت فرمودند: «بگویید جمع شوند» و بعد سخنرانیای کردند که در بنیالعباس ولوله انداخت، وقتی فرمودند: «حقیقت امامت را با عقل ساده بشر نمیتوان تعریف کرد.
امامت، زمامداری جامعه را هم شامل میشود و ولایت تکوینی امام برای هدایت بشر در آن نهفته است.» چنانکه وقتی ابراهیمخلیل (ع) از آزمونهای سخت با نمره عالی بیرون آمد، خدا او را در زمین امام بر مردم قرار داد: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»؛ او پیش از آن احکام الهی را بیان میکرد و هدایت تشریعی داشت، اما اینجا منصب جدیدی برای ابراهیمی که قبلا رسول بود، در نظر گرفته شد.ای بسا کسی «نبی» باشد، اما «امام» نباشد. علامهطباطبایی میگوید: امام، کسی است که دست بندگان را میگیرد و به سمت بهشت میبَرَد... چنانکه امامحسین (ع) حرّ را جذب کردند و او خود میگوید: سخنان اباعبدا... (ع) در من آتشی روشن کرد و راهی خیمهگاه حسینی شدم.
چه جلوههایی از رأفت امامرضا(ع) شامل حال ایران شده و این نظر لطف و عنایت ایشان، ما را از کدام بحرانها و فراز و نشیبهای تاریخی عبور داده است؟
امامرضا (ع) علاوهبر آگاهیبخشی به مردم ایران، نظر ولایتی روی ایران دارند و اجازه نمیدهند در این کشور آتش به پا شود، ولو اینکه در اطراف ما آتش بسیار باشد و سوزانده شود، ایران، ایرانِ امام رضا (ع) است؛ یعنی ایرانی که نظر و تصرف ولایی امام هشتم (ع) مثل چتر روی آن را گرفته است، والا آن را بهخصوص بعداز انقلاب تجزیه میکردند.
اینها همه برکات وجودی امامرضا (ع) است. واقعیت این است که انقلاب اسلامی ما را هم باید انواری از تجلی اسلام اصیل بدانیم که در خانه اهلبیت (ع) یافت میشود. عنایت تکوینی ثامنالحجج (ع) بر سر ایران است و ما در کشتیای حرکت میکنیم که امام هشتم (ع) ناخدای آن هستند، به تعبیر شاعر «دلا مَنال که دلدار ما رضاست، رضا/ غمین مباش که غمخوار ما رضاست، رضا».
شهادت امام (ع) مُهر تأییدی بر همین حقیقت بود که اسلام ناب و خط مبارزه با طاغوت، چراغ برافروختهای است که هیچگاه خاموش نمیشود؛ ممکن است در برههای تاکتیکها تغییر کند، چنانکه امامرضا (ع) بر مأمون شمشیر نکشیدند و با وی جنگ فرهنگی کردند، چون دشمن تاکتیک خود را تغییر داده و نقاب دوستی اهل بیت (ع) را بر چهره زده بود.
تاکتیک منصور، کشتن شیعیان بود و هارون، امامکاظم (ع) را به زندان انداخت، اما مأمون نیرنگ کرد و ابتدا خلافت و بعد ولایتعهدی را به امامرضا (ع) پیشنهاد داد و، چون حضرت ثامنالائمه (ع) نپذیرفتند (بنابر نقل بحارالانوار) ایشان را تهدید کرد؛ نهایتا، اما مرضا (ع) با شروطی، ولایتعهدی را پذیرفتند و با همان حربه مأمون، جواب وی را دادند، چنانکه یک نماز عیدِ امام نشان داد آنها از جریان اسلام ناب و آشنایی مردم با آن در هراس هستند.
بعد از اصرار مأمون بود که امامرضا (ع) پذیرفتند نماز عید را بخوانند، اما فرمودند: «من به سبک و سیره جدم رسول خدا (ص) نماز عید را میخوانم.» و، چون با آن کیفیتی که در تاریخ وصف شده است ظاهر شدند، حتی سواران خلافت از اسب پیاده شدند و کفش کندند و همراهی کردند و وقتی خبر به مأمون رسید، از خروش بهوجودآمده و از ترس از دست رفتنِ خلافت، مانع شد و حضرت (ع) را بازگرداند.
پذیرش ولایتعهدی از جانب امامرضا (ع) و هجرت ایشان به ایران چقدر در تشیع ما و پذیرش آگاهانه مکتب اهلبیت (ع) مؤثر بود؟ این هجرت در پاسخ متقن به برخی شبهات درباره اسلامآوردن ایرانیان چه تأثیری دارد؟
امامرضا (ع) همان برنامه امامحسین (ع) را داشتند، اما به تناسب رفتار دشمن، رفتار خود را تنظیم کردند؛ زیرا تفکر جهادی و مبارزه با مستکبران عالم همیشه در سیره ائمه (ع) بوده است و امامرضا (ع) نیز چنین نگاهی داشتند. ایشان با پذیرش ولایتعهدی زیر بار ظلم نرفتند؛ لذا آنها که توهم میکنند که صلح امامحسن (ع) به معنای مذاکره بر سر اصول و آرمانهای اصیل اسلامی بوده، سخت در اشتباهاند.
چنانکه مذاکرات امروز ما با دشمن بهمعنای دستکشیدن از بینّات و اصول انقلاب و توقفِ حرکت جبهه مقاومت نیست، منتها نیاز به تغییر تاکتیک، تنفس و بازیابی نیروها و رفع خستگی آنهاست تا قوهها بهتدریج به فعلیت درآید، وگرنه ماهیت اسلام و انقلاب به ما اجازه دوستی با ستمگران را نمیدهد.
ایران با تمدن چندهزارساله که جلوههای ایدئولوژی، تاریخ، سیاست، فرهنگ، دانش و معرفت و... داشت تسلیم اسلام شد، چون حقیقت اسلام را دریافتند و امامرضا (ع) در مواجهه با این فرهنگ بالا، آن گوهر ناب دین یعنی توحید و امامت را به مردم ایران هدیه دادند و ایرانیان با طیب خاطر، ولایت را پذیرفتند؛ لذا بسیار اشتباه است که توهم کنیم اسلام ازطریق زور و شمشیر در ایران پذیرفته شد.
اگر مسلمانان جنگیدند برای آن بود که موانع سیاسی را بردارند و مردم صدای توحید را بشنوند، چنانکه وقتی آیه نازل شد «فَسَوْفَ یَأْتِی ا... بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ ا... وَ لَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ؛ بهزودی خدا قومی را که بسیار دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبتبه مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند.»
در روایت است که از رسول خدا (ص) پرسیدند اینها کیستند. حضرت (ص) بر شانه سلمان زدند و فرمودند: «این و هموطنان او (ایرانیان)». امیرالمؤمنین (ع) هم در جنگ مسلمانان با ساسانیان، مشورت دادند تا ندای توحید به مردم ایران برسد.
{$sepehr_key_123053}
امامرضا (ع) به «رئوف» شهرت دارند. جامعه امروز ما به این خصیصه رضوی چقدر نیاز دارد و چطور میتوان این وصف را در سبک زندگی نهادینه کرد؟
باید از امامرضا (ع) درس رأفت بگیریم. ایرانِ امامرضا (ع) باید ایران مِهر و مهربانی باشد. رسول خدا (ص) فرمودند: «مَثَل مؤمنان در مهربانی و عاطفه مَثَل پیکری است که اگر یک عضو آسیب ببیند، دیگر اعضا هم درد میکِشند و همه بدن بسیج میشود تا رنج رفع شود.» امروز نیز همه ایران برای رفع زخم بهجامانده از حادثه بندرعباس باید دست به دست هم بدهند.
نکته مهم آنکه امام رضا (ع) در رأفت و مهربانی، شأن افراد را هم در نظر میگرفتند. نقل است روزی امام (ع) در جلسهای در حال پاسخ گفتن به سؤالی بودند که ناگهان مردی غمگین و ناامید وارد شد. امام فوری متوجه او شدند و پس از پایان صحبتشان، از مرد سؤال کردند: «برادر کیستی و چرا این چنین غمگین و پریشانی؟»
مرد پاسخ داد: «سلام و درود بر فرزند پیامبر اکرم. مردی مسلمانم و اهل خراسان. از سفر حج بازمیگردم. در راه همه پولی را که همراه داشتم، گم کردم. اکنون نمیدانم چگونه به شهر و دیار خود بازگردم. من مردی ثروتمندم و اگر یاریام کنید که به خانه بازگردم، برابر آنچه به من بخشیدهاید باز پس خواهم فرستاد.» امام برخاستند و به اتاقی دیگر رفتند. پس از لحظاتی در را نیمه باز کردند و دست مبارکشان را از لای در بیرون آوردند.
در دستشان کیسهای بود. بیآنکه چهرهشان دیده شود، فرمودند: «مرد خراسانی کجاست؟» مرد گفت: «حاضرم.» فرمودند: «این دویست اشرفی را بگیر و هزینه سفر خود کن و به سلامت به شهر و دیار خود بازگرد. در فکر پسدادن این پول نباش. حالا برو تا نه من تو را ببینم و نه تو مرا.» یکی از یاران که شاهد این ماجرا بود، رو به امام کرد و گفت: «فدایت شوم. بخششی بزرگ بود، چرا روی مبارکتان را از او پوشاندید؟»
امامرضا (ع) فرمودند: «میترسیدم که هنگام گرفتن پول، خواری و شرمندگی را در چهرهاش ببینم.»مردم ایران باید از امامرضا (ع) مواسات و برادری در شرایط بحرانی را یاد بگیرند و آبروی کسی را که به آنها پناهنده شده است، حفظ کنند. اگر بخواهیم مهر و رأفت در جامعه فراگیر باشد، باید دنیا را مزرعه آخرت و آقایی و مُلک را فقط مختص خدا بدانیم. با این رعایتها میتوان مجاور و زائر خوبی برای امامرضا (ع) بود.