رمزگشایی از معمای مرگ دختر دانشجو، بعد از آشنایی در سایت همسریابی

به گزارش شهرآرانیوز؛ تابستان سال ۱۴۰۱ یکی از ماموران کلانتری ابوسعید به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران اطلاع داد زنی۳۳ ساله به نام مرجان به طور مشکوکی در خانه خوابگاهی خود فوت کرده است.

بررسی‌های ابتدایی حکایت از مسمومیت شدید منجر به مرگ این زن داشت. این در حالی بود که تحقیقات ابتدایی نشان می‌داد زن جوان آخرین بار با مرد حدودا ۵۰ ساله‌ای به نام فرهاد در ارتباط بوده و همراه او به شمال رفته بود.

{$sepehr_key_123688}

در همین حال جسد مرجان برای انجام آزمایش‌ها و معاینات لازم به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد. در ادامه با هماهنگی قضایی، فرهاد به عنوان مظنون بازداشت شد.

فرهاد که مهندس است و دو دختر هم سن و سال مرجان دارد، در تحقیقات گفت: ماه قبل، با مرجان در سایت همسریابی آشنا شدم. بعد از آن به هم علاقه‌مند شدیم تا اینکه برای انجام یک پروژه کاری، راهی کارخانه‌ای در شمال کشور شدم و مرجان را هم با خودم بردم. در میانه راه دیزی خوردیم، اما ساعاتی بعد حال‌مان بد شد.انگار از غذا مسموم شده بودیم. به خانه من که رسیدیم بر‌سر تمیز نکردن سرویس بهداشتی دعوای‌مان شد و تهدید کرد اگر سرویس بهداشتی را تمیز نکنم، خودکشی می‌کند. بعد خوابیدیم. ساعت ۴صبح وقتی بیدار شدم، دیدم که او از خانه من رفته بود و دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه فهمیدم او فوت کرده است.»

در ادامه تحقیقات مشخص شد که مرجان در همان سفر شمال از فرهاد جدا شده و همان جا با علائم مسمومیت و با بدحالی به بیمارستان مراجعه کرده بود، اما با اعلام رضایت خودش از بیمارستان بیرون آمده و راهی تهران شده بود.

در حالی که اولیای دم مرجان هرگز در هیچ مرحله‌ای از رسیدگی برای اعلام شکایت خود مراجعه نکردند، مشخص شد مرجان اهل یکی از شهر‌های جنوبی بوده و از مدتی قبل در یک خوابگاه مسکونی به تنهایی زندگی می‌کرده است.

در همین حال گزارش پزشکی قانونی به دست بازپرس پرونده رسید که این گزارش حکایت از آن داشت که مرجان به دلیل مسمومیت بالا به کام مرگ فرو رفته است. با طی روال قانونی، فرهاد به عنوان متهم به قتل مرجان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت. متهم در دفاع از خود گفت: «مرجان به شیشه اعتیاد داشت و وقتی با هم به شمال رفتیم، در آنجا مقدار زیادی شیشه مصرف کرد.

بعد نیمه شب از خواب بیدار شد و دیدم در حال جمع کردن وسایلش است. به او گفتم کجا می‌روی که گفت دوستانت گفته‌اند تو می‌خواهی من را اذیت کنی، اما من دلیل این حرف‌هایش را نمی‌دانستم و می‌خواستم مانع رفتن او شوم که فریاد زد و گفت به من نزدیک نشو. مرجان اجازه نداد که او را همراهی کنم و هر چقدر اصرار کردم، او گفت که ولش کنم و رفت. من دیگر نمی‌دانم چه اتفاقی برای او افتاد و بعد از اینکه از همدیگر جدا شدیم، فقط یک بار او را در خانه‌ام دیدم که آن روز هم به خاطر شستن سرویس بهداشتی دعوا راه انداخت و به خوابگاه خودش رفت، اما در همان روز هم حالش بد بود. من نمی‌دانم علت فوت او چیست، اما در مرگ او مقصر نیستم و اتهام مباشرت در قتل عمدی او را قبول ندارم.»

بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل او قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.

منبع: هفت صبح

{$sepehr_key_123687}