سیدورف، نسخه لوکس برای درد‌های بی‌پایان؟

استخدام کلارنس سیدورف، اسطوره فوتبال جهان، به‌عنوان مشاور باشگاه استقلال، در نگاه اول اقدامی جذاب و حتی هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد، اما وقتی این اتفاق را در بستر واقعیت‌های فعلی باشگاه استقلال می‌گذاریم، بیشتر شبیه یک نمایش رسانه‌ای است تا حرکتی هدفمند و ساختاریافته.

استقلال در حال حاضر با انبوهی از مشکلات مزمن دست‌وپنجه نرم می‌کند: از بدهی‌های میلیاردی و خطر کسر امتیاز تا فقدان زیرساخت تمرینی استاندارد و از تغییرات مکرر مدیریتی و بلاتکلیفی ساختار DAO (سازمان خودگردان غیرمتمرکز) تا حضور پررنگ واسطه‌ها در بدنه باشگاه و تصمیم‌گیری‌ها. در چنین شرایطی، این سؤال جدی مطرح است که حضور فردی مثل سیدورف چه کمکی می‌تواند بکند؟

سیدورف تجربه سال‌ها بازی در باشگاه‌هایی مثل میلان، رئال مادرید و آژاکس را دارد؛ باشگاه‌هایی که با ساختار‌های دقیق، سیستم‌های حساب‌شده و تیم‌های مدیریتی حرفه‌ای اداره می‌شوند. برای ذهن سیستماتیک او، تماشای آشفتگی و بی‌برنامگی در باشگاهی مثل استقلال نه‌تنها مفید نیست، بلکه شاید آزاردهنده باشد.

او قرار است به باشگاهی مشاوره بدهد که در یک فصل، ۸ سرمربی عوض کرده، ده‌ها پرونده مالی و حقوقی در فیفا دارد، هر روز یک مدیرعامل می‌آید و می‌رود و آینده تیم به تصمیمات پشت‌پرده دلال‌ها گره خورده است. در این بلبشو، حتی باهوش‌ترین و مجرب‌ترین مشاوران هم عملاً کارایی مشخصی ندارند، چه برسد به کسی که هیچ تجربه‌ای از اداره باشگاهی با این سطح از بحران ساختاری ندارد.

مسئله مهم دیگر، بار مالی چنین‌قراردادی است. مشخص است که سیدورف بدون دریافت دستمزد در ایران کار نخواهد کرد. آیا باشگاهی که از پس پرداخت حقوق بازیکنان خود برنمی‌آید، می‌تواند بار مالی مشاوره بین‌المللی را هم به دوش بکشد؟ آیا وقت آن نرسیده که به‌جای صرف هزینه‌های نمایشی، همین پول صرف پرداخت بدهی‌ها، ساماندهی ساختار مدیریتی یا تجهیز امکانات تمرینی شود؟

در شرایطی که فوتبال ایران بیش از هر زمان دیگری به شفافیت، برنامه‌ریزی و اعتمادسازی نیاز دارد، استخدام چهره‌های بین‌المللی بدون داشتن زیرساخت‌های لازم بیشتر شبیه به دود و آینه است تا اصلاح واقعی. سیدورف می‌تواند یک مربی بزرگ و الگوی فوتبالی باشد، اما بدون ساختار، او هم تنها یک مهره تشریفاتی دیگر در بازی سردرگم فوتبال ما خواهد بود.