مشهد، مسافرخانه تیم ملی | فوتبال مشهد مفقودالاثر در غبار بازگشت شیراز و آبادان

در حالی‌که شیراز و آبادان با اراده‌ای مثال‌زدنی از سقوط برخاستند، مشهد، شهری با سابقه‌ای کهن در فوتبال ایران، هنوز در گرداب خاموشی و بی‌تدبیری دست‌وپا می‌زند. آبادان، همان دیار طلایی‌پوشان، تنها یک سال پس از سقوط، دوباره برخاست. شیراز، با همان سربازان ساده‌پوش فجر، راهی لیگ برتر شد؛ اما در مشهد، نه از فجر مشهد نشانی هست، نه از ابومسلم، نه پیام، نه سیاه‌جامگان. تنها چیزی که هست، انبوهی خاطره است و کوهی افسوس.

چه شده است که شهری با این‌همه ستاره، استعداد، هوادار، زیرساخت و صنایع، به حاشیه‌ترین حاشیه‌های فوتبال رانده شده است؟ چگونه است که شهری با دو استادیوم بزرگ و منحصر‌به‌فرد، نه صاحب تیم است و نه صاحب غرور؟ سکو‌های ورزشگاه‌های مشهد سال‌هاست برای تیم‌های مهمان پر می‌شود. تماشاگران مشهدی، تماشاگر قرضی‌اند. فریادشان برای دیگران است. غرورشان زیر پرچم غریبه‌ها مدفون شده.

این فقط یک ناکامی ورزشی نیست؛ تحقیر هویتی است. اینکه مشهد، با تمام پیشینه‌اش، در لیگ دسته‌دوم و سوم سرگردان باشد، نه اتفاقی طبیعی، بلکه نتیجه‌ یک روند خطرناک است: بی‌تفاوتی ساختاری، فرار مدیران، فرسایش باشگاه‌های ریشه‌دار و تبدیل فوتبال از یک سرمایه اجتماعی به یک پروژه مقطعی.

مشهد در فوتبال ایران، روزگاری صدای خودش را داشت. ابومسلم، با آن پیراهن سیاه، نه فقط یک تیم، که یک نماد بود؛ نماد غرور و غیرت شرق ایران. حالا اما، انگار همه‌چیز را به امان خدا رها کرده‌اند. فوتبال در مشهد، به مسافرخانه‌ای تبدیل شده برای تیم‌های غریبه؛ می‌آیند، بازی می‌کنند، می‌روند و کلا فوتبال مشهد همچنان پشمی ندارد.

مگر مشهد از شیراز و آبادان کمتر است؟ نه! اتفاقاً سابقه‌اش درخشان‌تر، هوادارش پرشورتر، ستاره‌سازش قدرتمندتر. اما راز پیشرفت آن‌ها و سقوط ما، در یک چیز است: همت! در مشهد، فوتبال نه مدیر دارد، نه دغدغه‌مند، نه سرمایه‌گذار وفادار و نه رسانه‌ای که فریاد بزند.

اگر مشهد نتواند از این خواب زمستانی برخیزد، اگر همچنان تیم‌هایش در دسته دوم سقوط کنند به‌جای صعود، اگر بازهم استادیوم‌هایش به اجاره بروند، نه‌تنها فوتبال، که غرور شهری‌اش هم خواهد پوسید.

اکنون وقت آن است که فریادی بلند از دل این شهر برخیزد. نه فقط برای تیم، که برای هویت. نه برای نتیجه، که برای رستاخیز. مشهد باید بازگردد، چون فوتبال ایران بدون مشهد، چیزی کم دارد؛ چیزی شبیه روح.