الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ حسین عصمتی، هنرمند و پژوهشگر شناخته شده کشور است که بیشتر فعالیتهای خود را با رویکرد بین رشتهای به هنرهای تجسمی به ویژه مجسمه سازی، نقاشی و نگارگری متمرکز کرده است. او دانش آموخته دکترای تاریخ تحلیلی و تطبیقی هنر اسلامی از دانشگاه شاهد است و کار حرفهای هنری را تقریبا از دوازده سالگی و در جریان مبارزات پیروزی انقلاب اسلامی به صورت شعارنویسی و پرچم نویسی شروع کرده است.
سال۶۹ در رشته نقاشی وارد دانشگاه هنرهای زیبای تهران و سال ۷۵ برای کارشناسی ارشد همان رشته وارد دانشگاه تربیت مدرس شد. هم زمان مجسمه میساخت، نقاشی میکشید و نگارگری میکرد. بعد از اتمام دوره کارشناسی به این نتیجه رسید که باید درباره نگارگری مطالعه کند و مهارتش را فرابگیرد. او اکنون مدرس نگارگری و نقاشی در دانشگاه شاهد است و علاوه بر مقالات متعدد در زمینه نگارگری، دو کتاب در این زمینه تألیف کرده است.
در کتاب «صور خیال در نسخههای مصور: شاهنامه بایسنقری و تهماسبی» تأثیر شاهنامه بر نگارگری ایرانی را بررسی کرده است. همچنین کتاب «شیوه طراحی از نقوش حیوانی در نگارگری ایرانی» را در سال ۸۴ بر اساس استانداردهای هنرستانها و آموزش و پرورش برای استفاده از هنرجویان هنرستان تألیف کرده است. با این پژوهشگر درباره تأثیرات اثر گرانسنگ فردوسی، شاهنامه و تأثیرات آن در هنر ایرانی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
زمینه چاپ این کتاب، با پایان نامه کارشناسی ارشد من با عنوان «نگارههای حماسی» با راهنمایی دکتر رجبی شروع شد. تقریبا از سال ۷۵ به تدریج شروع به تحقیق در این زمینه کردم. در دوره دکترا نیز در کنار استادان معتبر دانشگاه شاهد این موضوع را دنبال کردم که دو نسخه بایسنقری و تهماسبی چه ویژگیهای منحصر به فردی دارند. با وجود اینکه خودم روی این دو نسخه خیلی کار کردهام و موارد متعدد جدیدی از آنها بیرون کشیدهام ولی هنوز این امکان وجود دارد که از جنبههای مختلف دیگر بررسی شوند.
شاهنامه، پشتوانه قوی برای هنرهای تصویرگری ایران به شمار میرود. این اثر به دلیل بیان فوق العاده هنری از قابلیتهای تصویری زیادی برخوردار است و به همین دلیل نگارگران در طی قرنهای متمادی نسخههای متعددی از آن را به تصویر کشیدهاند. با توجه به تعدد شاهنامههای مصور در دورههای مختلف، میتوان گفت شاهنامه فردوسی تأثیر انکارناپذیری بر نگارگری داشته است. من برای اینکه تأثیر صور خیال ادبی را بر روی نگارگری بررسی کنم، این دو شاهنامه را به عنوان شاخص انتخاب کردم.
در این بررسی مطالب جدیدی که تاکنون با آنها برخورد نکرده بودم به دست آوردم. خوانش ویژهای که هنرمندان از تشبیهات و استعارات شاهنامه داشتهاند را در نگارههای این دو نسخه به ویژه در شاهنامه تهماسبی به وضوح مشاهده کردم. از نظر تعداد نیز اگر بررسی کنیم شاهنامه تهماسبی ۲۵۶ نگاره و شاهنامه بایسنقری ۲۲ نگاره دارد. به تبع بیشتر بودن تعداد نگارهها در نسخه تهماسبی نیز از تشبیهات و دیگر ویژگیهای ادبی شاهنامه در این نسخه استفاده بیشتری شده است.
من دو ضرورت را احساس کردم. در طی چند قرن از سال ۷۰۰ هجری قمری تاکنون نسخههای متعددی از شاهنامه به تصویر کشیده شده است که شاید بتوان گفت از شماره خارج است. موزههای مختلف دنیا پر از شاهنامههایی است که در دورههای مختلف تاریخی به تصویر کشیده شدهاند. این موجب شده است ادبیات شاهنامه بر روی نگارگری تأثیر بگذارد.
ضرورت دومی که من را به این بررسی مشتاق کرد، غفلتی بود که در تحقیقات شرق شناسان به توجه به عوامل درونی مؤثر بر نگارگری ایرانی دیده بودم. بیشتر شرق شناسان دلیل پیشرفت نگارگری را تأثیر تمدنهای دیگر بر تمدن ایرانی میدانند. در واقع عوامل بیرونی را بیشتر ارزش گذاری میکنند. این پیش فرض موجب شد به سراغ بررسی و آزمودن آن بروم و به این نتیجه برسم که اگرچه تأثیرات بیرونی بر تمدنهای مختلف طبیعی است ولی تمدنها این تأثیرات را پالایش میکردند و عوامل بیرونی را به عناصر خودی تبدیل میکردند.
این نکتهای است که در تحقیقات مستشرقین دیده نشده است. ما عوامل درونی داریم که بر نگارگری تأثیر گذاشتهاند، مانند شاهنامه فردوسی که موجب ایجاد قابلیتهای جدیدی در نگارگری شده است. نکته دیگری که به نظرم در این تحقیقات و پژوهشها نادیده گرفته شده است، تأثیر حکومت و حامیان هنر بر نگارگری است. اگرچه من اعتقاد دارم تأثیر حامیان در وهله دوم تأثیر قرار دارد. اینها موجب شد سراغ این کتاب بروم و تلاش کنم تأثیر عوامل درونی بر نگارگری را بررسی کنم. به همین دلیل به کاربرد صور خیال و تطبیق آن در دو نسخه شاهنامه یاده شده پرداختم.
یکی از دلایلی که موجب شد خود من به این دو نسخه بپردازم، تحولاتی است که نگارگری در سدههای مختلف طی کرده است. چنان که ترکیب بندی، رنگ و موضوع در اولین آثاری که در این زمینه در دسترس ما قرار دارد خیلی ساده است ولی همان طور که در تاریخ به پیش میآییم از نظر سواد بصری و خوانش هنری هنرمند، نحوه اجرا، ترکیب رنگ و ترکیب بندی کیفیت آثار بهتر میشود. بررسی این سیر تحول موجب میشود شما عناصر تأثیرگذار درونی و بیرونی را پیدا کنید.
{$sepehr_key_126160}
به نظر من هر دو آنها تأثیرگذارند ولی عوامل درونی تأثیر بیشتری داشتهاند و میتوان گفت خط و ربط آثار نگارگری را مشخص میکنند. مطالعه نحوه تحول و تأثیر عوامل در دورههای گذشته یک پنجره یا یک مسیر جدید را برای ما باز میکند تا بتوانیم این مسیر را پیش ببریم. باید گام به گام و مرحله به مرحله پیش برویم و با تداوم در تحقیقات و خلق اثر بتوانیم تحولی در نگارگری دوره معاصر ایجاد کنیم.
یکی از دلایل آن حامیان هنر هستند. توجه حامیان هنر به نگارگری و شاهنامه در دوره معاصر متفاوت شده است. شاید یکی از دلایل این کم توجهی، تغییر جهت هنر در دوره معاصر و تسلط اغراق آمیز هنر مدرن بوده است که موجب شده هنرهای سنتی، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر به حاشیه بروند.
اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای احیای این هنرها شده ولی کافی نبوده است. مثلا سال ۸۵ فرهنگستان هنر از حدود ۳۰ هنرمند نگارگر شاخص دعوت کرد و از آنها خواست هرکدام یک داستان از داستانهای شاهنامه را به تصویر بکشند. این کار انجام شد ولی متأسفانه هنوز کتاب این آثار چاپ نشده است. نباید از نظر دور داشته باشیم که همیشه حمایتهای حکومتها بوده که میتوانسته تحول در هنر را رقم بزند.
هرچند ادعا میشود هنر باید خودبسنده باشد و اقتصاد خود را بچرخاند ولی به نظر من اینها شعار است. حتی هنر مدرن اگر مورد حمایت دولتهای غربی و شرکتهای معتبر خصوصی که حامی هنر هستند قرار نمیگرفت، نمیتوانست این قدر گسترش و سلطه پیدا کند. این نشان میدهد حمایت از هنر به ویژه از سوی حکومت خیلی اهمیت دارد. وقتی این حمایت وجود نداشته باشد و شرایط برای خلق مستمر آثار از سوی هنرمندان دوره معاصر ایجاد نشود، کار جدی انجام نخواهد شد. تسلط هنر مدرن در ناخودآگاه ما رخنه کرده است.
اگرچه در ظاهر ممکن است سیاست گذاران در مورد هنر ایرانی صحبت کنند ولی در عمل میبینیم از هنر مدرن حمایت میکنند و این هنر را گسترش و هنرمندان آن را مورد توجه قرار میدهند. من نمیگویم نباید این کار را بکنند ولی به همان اندازه باید به هنر سنتی از جمله نگارگری هم توجه کنند. نکته بعدی که شاید جواب سؤال شما هم باشد، این است که خود هنرمند هم باید مهارتهای خود را در بخشهای مختلف نظری و عملی گسترش دهد.
قطعا ما نمیتوانیم مانند گذشته کار کنیم. اگرچه این نیاز وجود دارد که شیوههای گذشته را زنده نگه داریم. برخی هنرمندان حفظ این شیوهها را دوست دارند و گاهی این کار را انجام میدهند. خود من هم گاهی به شیوه گذشتگان کار میکنم ولی همچنان که گفتم نیاز به حمایت از سوی حکومت وجود دارد که این میراث فرهنگی حفظ شود.
ولی میشود این میراث را متناسب با شرایط روز متحول کرد و از قابلیتهای نگارگری در رسانههای مختلفی مانند شبکههای اجتماعی، بازیهای رایانهای و انیمیشن بهره برد. این مستلزم این است که ابتدا به آن اشراف پیدا کنیم، یعنی نگارگری را بشناسیم. باید مشق نظری و عملی و مشق خیال کنیم. آثار گذشتگان را مطالعه کنیم و آن قدر از روی آنها تمرین کنیم تا به جایی برسیم که بتوانیم از خیال استفاده کنیم. آنجاست که اثر هنری ساخته میشود.
نیاز است که هنرمندان این مراحل را طی کنند تا بتوانند از قابلیتهای نگارگری برای تصویرسازی در دوره معاصر استفاده کنند. برای مثال در بسیاری از بازیهای کامپیوتری از شخصیت رستم استفاده میشود ولی ویژگیهایی که مبین هنر ایرانی باشد در این رستم وجود ندارد. رستم در این آثار معادل آرنولد استفاده میشود. یعنی یک آدم هیکلی شبیه قهرمانان زیبایی اندام که هیچ ماهیت ایرانی ندارد.
انیمیشنهای ژاپنی یا انگلیسی را مخاطب به راحتی تشخیص میدهد. ولی هنوز انیمیشنهای ما این ویژگی را به دست نیاوردهاند. چند انیمیشن خوب تولید شده ولی هیچ ویژگی ایرانی به جز داستان که آن هم معلوم نیست چقدر ایرانی است ندارند. یعنی اگر ندانید یک ایرانی آن را تولید کرده نمیتوانید تشخیص بدهید که آن انیمیشن ایرانی است. نگارگری میتواند این ویژگی را در انیمیشنهای ما به وجود بیاورد.
{$sepehr_key_126161}
بله، این حرف کاملا درست است ولی اینکه چطور این کار را بکنیم و این اتفاق بیفتد خیلی قابل پیش بینی نیست. هنر خیلی فرمول بردار نیست. مثلا نمیتوانیم بگوییم اگر ۱۰درصد هنر مدرن و ۲۰درصد نگارگری را ترکیب کنیم چیز جدیدی ایجاد میشود. ولی بی شک میتوانیم به یک ویژگی نو و ساختار جدید در هنرمان برسیم. این مستلزم کار مستمر است.
هنرمندان ما باید مرتب آثار تولید کنند تا بتوانند از قابلیتهای هنرهای تجسمی مانند نگارگری در رسانههای جدید استفاده کنند و تأثیرگذار باشند. نگارگری همیشه به عنوان سفیر فرهنگی کارکرد خوبی در گسترش فرهنگ ایرانی داشته است. با مطالعه و تمرین باید این قابلیت را به دست بیاوریم. وقتی آن را به دست آوردیم مانند یک موم در دست ماست که میتوانیم آن را شکل دهیم و برای انیمیشن، بازیهای رایانهای و هر هنر جدید دیگری از آن استفاده کنیم.
من سعی کردهام در آثار خودم این کار را انجام دهم و در مجسمه سازی از آثار نگارگری استفاده کنم؛ بنابراین دو عامل حامیان هنر و مطالعه و تمرین هنرمند تأثیرگذار است. به نظر من ایجاد ساختار جدید در هنر ایران، نیازمند یک فرایند بین رشتهای است. من به عنوان یک هنرمند باید در چند رشته مهارت و آشنایی پیدا کنم تا بتوانم در کارهای خودم تحولی به وجود بیاورم.
***
حسین عصمتی این اثر را بر اساس نبرد یلان ایرانی در شاهنامه طراحی کرده و آن را با روایتی امروزی درباره مبارزه مدافعان حرم با داعشیها خلق کرده است.
کتاب «صور خیال در نسخههای مصور» اثر پژوهشی حسین عصمتی است که در سه فصل تدوین شده است. در فصل نخست با عنوان «مبانی نظری» پس از بررسی مفاهیم نظری به سراغ بازه زمانی تیموری به عنوان عامل بیرونی سبک شناسی شاهنامه بایسنقری رفته و پس از آن دورۀ صفوی را واکاوی کرده است. نویسنده در فصل دوم به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته است. ویژگیهای ساختاری شاهنامه فردوسی و معادل آن در نگارههای شاهنامه بایسنقری و تهماسبی، و تأثیرگذاری ویژگیهای داستانی شاهنامه (مفاهیم کلی) بر نگارههای دو نسخه، از جمله مطالب این فصل است. این نگارگر و پژوهشگر در فصل پایانی کتابش سبک دو نسخه بایسنقری و تهماسبی را با توجه به عوامل بیرونی و درونی بررسی کرده است. نکتههای پایانی در کنار نمایه و منابع، بخش پایانی کتاب «صور خیال در نسخههای مصور» است.