حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ هستند واژههایی که از کاربرد بسیار، معنیشان عوض شده است یا آنقدر بجا و نابجا بهکار رفتهاند که تعبیر و تفسیر دیگری پیدا کردهاند. «ادب» و «ادب داشتن» یکی از همین واژههاست که ممکن است برای هرکدام ما معنی و مفهوم خاصی داشته باشد؛ مثلا فکر کنیم که ادب و ادب کردن فقط مختص بچههاست یا اینکه آدم مؤدب، همان رفیق خجالتی یا همکار ساکتمان است، درحالیکه براساس آموزههای اسلامی، مفهوم ادب نهتنها این نیست که دارای معنا و مفهوم گستردهای است و از طرف دیگر، شامل حال همه ما میشود و باید اول دربرابر خدا و بعد دربرابر خلق خدا، رعایتش کنیم. در این شماره میخواهیم ادب به خرج دهیم و نخست از معنا و مراتب ادب در پیشگاه خداوند، سخن بگوییم.
امروز من و تو اگر یکی سر راهمان قرار بگیرد و بگوید: «فلانی! دربرابر خدا ادب به خرج بده»، ممکن است با حد و اندازههای خودم و خودت، حرفش را بسنجیم و نفهمیم منظورش چیست و چه باید کرد، اما خوب است بدانیم که رعایت ادب دربرابر خداوند متعال، مراتبی دارد که از ادب به نام و اوصاف او شروع میشود و تا شکر و تسلیم ادامه مییابد.
این مراحل نشان میدهد که رسیدن به حد اعلای ادب در پیشگاه خداوند، آسان نیست و نمیتوان یکمرتبه به آن دست یافت، اما باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم. در اینباره امامهادی (ع) میفرمایند: «ادب یک بار گران است. هرکه این بار را به دوش کشید، سرانجام بدان دست یافت» (معارفومعاریف، سیدمصطفی حسینیدشتی، ص۴۴).
نخستین ادب در پیشگاه خداوند، احترام به نام و صفات اوست؛ آنچنان که در قرآن کریم میخوانیم: «و نیکوترین نامها [به لحاظ معانی]ویژه خداست، پس او را با آن نامها بخوانید و آنان را که در نامهای خدا به انحراف میگرایند [و او را با نامهایی که نشاندهنده کاستی و نقص است، میخوانند]رها کنید؛ آنان بهزودی به همان اعمالی که همواره انجام میدادند، جزا داده میشوند». (سوره اعراف، آیه ۱۸۰).
همچنین آمده است: «ادب با خدا این است که اسم خدا را با احترام ببرد و دست بیوضو به اسم خدا و پیغمبر نزند. ادب نسبتبه خداوند این است که قسم نخورد. به امامسجاد (ع) در یک صحنهای گفتند: قسم بخور یا ۴ هزار درهم جریمه بده. حضرت قسم نخورد. گفتند: آقا، حق با شماست. چرا قسم نمیخوری؟ حضرت فرمود: من قسم راست هم نمیخورم. کار خوبی که اهلسنت میکنند، این است که قرآن را هیچوقت زمین نمیگذارند. قرآن را همیشه بالاتر میگذارند». (درسهایی از قرآن، نویسنده: محسن قرائتی، ج یک، ص ۶۷).
دیگر مرتبه ادب در پیشگاه خداوند در نماز است. بهگفته علما و اندیشمندان، احکام و آداب نماز، برای رعایت ادب در پیشگاه خداوند است. ادبی که اینجا هم مرتبه دارد؛ مراتبی که از ظاهر شروع میشود و به باطن میرسد؛ از رعایت پوشش و آرامش داشتن و باوقار بودن و حرکات بیدلیل انجام ندادن، مراقبت از نگاه تا حضور قلب. در این قسمت، خوب است نگاهی به آداب نماز بیندازیم تا این معنی را بهتر و بیشتر درک کنیم که چگونه باید در محضر خدا حاضر شویم.
در اینباره از امامرضا (ع) نقل شده است که: «از بعضى عالمان آلمحمد (ص) یعنى ائمه (ع) سؤال شد که ادب نماز چیست. فرمودند: حضور قلب، فارغ بودن اعضا، خوار و ذلیل ایستادن درمقابل پروردگار بزرگ، بهشت را طرف راست و جهنم را در طرف چپ خود ببیند و صراط را در مقابلش و خدا را جلوى خودش درنظر بگیرد».
اما یکی از مهمترین بخشهای ادب دربرابر پروردگار، درک این موضوع است که خداوند بر ما حاضر و ناظر است. این درک حضور، موجب میشود که از حدوحدود خود خارج نشویم و درکنار رعایت واجبات از محرمات نیز دوری کنیم. از امامعلى (ع) آمده است: «نیـکوتـریـن ادب، آن است که تو را از گناهان بازدارد (تصنیفغررالحکم: ۲۴۷، ح ۵۰۷۹).
یعنى درمقابل خـدا مـؤدب بـاشى. آیتا... مظاهری در سلسلهمباحث خود درباره فضیلتهای فراموششده، در زمینه ادب در پیشگاه خداوند میگوید: «بزرگان جملهای دارند که چه جمله خوبی است. من از همه شما تقاضا دارم که این جمله را درنظر بگیرید و در خانه بگویید و تا میتوانید، مراعات کنید. آن جمله این است: «همهجا محضر خداست، ما در محضر خداییم، ادب حضور باید مراعات شود». استاد بزرگوار ما، امامخمینی «قدسسره»، مکرر میگفتند: «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت خدا نکنید»؛ یعنی خداوند همواره بندگان را میبیند، پس باید ادب حضور در محضر او مراعات گردد».
{$sepehr_key_128485}
اما گفتیم یکی از مراتب عالی ادب در پیشگاه خداوند، تسلیم و رضا دربرابر خواست اوست. رسول خدا (ص) در این باره فرمودند: «مؤمن، ادب الهى را بهکار مىگیرد؛ هنگامى که خدا به او گشایش دهد، او هم توسعه مىدهد و زمانى که خدا از او بازداشت، او هم مراعات و امساک مىکند» (کافى، ج ۴: ص ۱۲).
همچنین امام زینالعابدین (ع) در روایتی میفرمایند: «بیمارى شدیدى پیدا کردم، پدرم فرمود: چه میل دارى؟ گفتم: میل دارم از کسانى باشم که درمقابل آنچه پروردگارم براى من درنظر گرفته است، چیزى را پیشنهاد نکنم. (یعنى به انتخاب او راضى باشم). پدرم فرمود: آفرین بر تو که شبیه ابراهیم خلیل (ع) هستى که هنگامى که جبرئیل (ع) (درحالىکه او در میان آتش بود) گفت چه نیازى دارى، ابراهیم (ع) فرمود: چیزى به پروردگارم پیشنهاد نمىکنم. او خودش مرا کافى است و بهترین وکیل است».