تبر در دست گل فروش

تفکر تک خطی و بی توجه به علل و ریشه شکل گیری برخی امور و گردش سریعتر گردونه اشتباهات با پوششی از جنس سنت و ایدئولوژی، اشتباهیست که بشر همواره از ابتدای تاریخ در دام آن افتاده است و گا‌ها یک تفکر صحیح منجر به شکل گیری مجموعه‌ای از نگرش‌های نادرست و بی پایه بوده است.

بهانه نگارش این متن انتشار نتایج پژوهشیست که نشان می‌دهد خانواده‌ها اخیرا تمایل بیشتری برای داشتن فرزند دختر پیدا کرده‌اند و از دلائل مهم آنها نیز میزان دلسوزی و همراهی بیشتر این جنس در جایگاه یک فرزند ذکر شده است. آنچه در نگاه اول صحیح به نظر می‌رسد، اما نهایتا شبیه به دیدگاه سنتی است که فرزند پسر را به دلائل منطقی از جمله توانایی کمک کردن در معیشت خانواده، ارجح‌تر می‌دانست و آنقدر این مساله را پررنگ کرد که به اسیب‌های بزرگی، چون دختر کشی و یا تهدید و خشونت علیه زنانی که فرزندان دختر به دنیا می‌آوردند، انجامید.

در واقع این تفکر که فرزند مذکر در دورانی که اقتصاد و معیشت خانواده بر پایه توانایی‌های جسمی و قدرت بدنی بالا بود، مزیت بیشتری برای خانوار محسوب می‌شود، نگاهی منطقی به نظر می‌رسد، اما این تفکر حتی تا سال‌های اخیر که دیگر توانایی بدنی برای پیشبرد امور اقتصادی خانوار صرفا یک مزیت محسوب نمیشد نیز، با توجیحات دیگری ادامه یافت.

افراد تمایل داشتند این تفکر را بدون آنکه به ریشه‌های پیدایشش توجه کنند، حفظ نمایند و هزار و یک دلیل برای آن آوردند. موضوعی که زنان و فرزندان دختر را کم ارزش‌تر تلقی می‌کرد و در ساده‌ترین وجه به جملات ساده تری مثل؛ "انشالله فرزند اولتان پسر باشد" یا لحن تحقیر آمیز "دخترزابودن" می‌رسید.

شاید با خواندن این جملات خنده تان بگیرد و بگویید مدت‌ها از این حرفا گذشته، اما آنچه در دنیای مدرن با عنوان تمایل به دختر زایی آنهم با بهانه هایی، چون دلسوزتر بودن یا تربیت پذیرتر بودن دختران گسترش می‌یابد نیز شبیه همانیست که ذکر شد.

تمایل به داشتن فرزند از یک جنس آنهم در شرایطی که دانش روز به حدی رسیده که امکان تعیین جنسین فرزند را حتی پیش از تولد برای والدین فراهم می‌کند، تا حدی خطرناک به نظر می‌رسد.

بحران جنسیتی چین

در این مثال وضعیت کشور چین می‌تواند تلنگری برای همه جوامع باشد، مردم این کشور تحت نگرش تمایل به داشتن فرزند پسر و متاثر از قانون تک فرزندی در سال‌های ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۵ به وضعیتی دچار شدند که در دهه ۲۰۲۰ م ۱۰‌ها میلیون مرد بیش از زن‌ها در این کشور وجود داشت.

این به معنای برهم خوردن نسبت جنسی، عدم توانایی تعدادی از مردان برای ازدواج و مشکلات ناشی از آن و آسیب هایی، چون برده داری جنسی و ... است که منجر شد تا دولت سیاست‌های اصلاحی را برقرار سازد.

آنچه از ما یک زن یا مرد می‌سازد

نهایتا آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که ویژگی‌های رفتاری هر فرد صرفا متاثر از جنسیت او نیست. بسیاری از پژوهشگران بر این اعتقاد هستند که این آموزش‌ها و نگرش‌های موجود است که برخی رفتار‌ها را برای زنان و برخی را مردانه می‌داند و نه صرفا جنسیت.

نظریه هایی، چون یادگیری اجتماعی و ساخت اجتماعی جنسیت همین مساله را مطرح می‌کنند که جنسیت (زن یا مرد بودن) صرفاً بر اساس تفاوت‌های بیولوژیکی نبوده بلکه حاصل آموزش و تربیت اجتماعی است که هنجار‌ها و ارزش‌ها را به هر جنس القا می‌کند؛ بنابراین تفاوت‌های رفتاری بین زنان و مردان تا حد زیادی تحت تأثیر الگو‌های تربیتی و فرهنگی است.

{$sepehr_key_128720}

از این رو این نگرش که دختران می‌توانند حس دلسوزی بیشتری برای والدین داشته باشند، پس برای سال‌های پیری گزینه مناسب تری به نظر می‌رسند، نگاهیست که در ظاهر درست، اما نهایتا اسیب زا و در واقع متاثر از روش تربیتی خودمان برای فرزندانمان است.

اگر کودکان از همان ابتدا تشویق به ابراز احساسات خود شوند، تفاوت جنسیتی در ابراز احساسات کاهش می‌یابد و برعکس اگر این تفکر ترویج شود که دختران مامور ابراز دلسوزی و همراهی هستند، چون احساسات بیشتری از خود به نمایش می‌گذارند از یک سو بار بیشتری بر دوش زنان خواهد گذاشت که مسئولیت فرزند پسر را نیز از نظر عاطفی بر عهده بگیرند و از سوی دیگر چنانچه ذکر شد تمایل والدین را برای داشتن فرزند دختر افزایش داده آسیب‌های بسیاری را به دنبال خواهد داشت.