به گزارش شهرآرانیوز؛ اینکه قرآن نسخه حیات طیبه است و اینکه از سیره و حیات ائمه (ع) به نسخه عملی قرآن تعبیر میشود، یعنی اگر بخواهیم به آن سبک از مسیر ایمن، آسان و مطمئن دست بیابیم و به قله کمال و سعادت که اسلام بهعنوان مقصد برای ما پیشبینی کرده است، برسیم، شاهراهش، تمسک و توسل به سبک زندگی اهلبیت (ع) است؛ همچون سیره نورانی امامکاظم (ع) که در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و سیاسی، راه را نشانمان میدهد. بهمناسبت فرارسیدن سالروز ولادت آن حضرت و در بررسی برخی فرازهای این سیره نورانی، با حجتالاسلاموالمسلمین سیدحسین حسینیقمی، استاد حوزه و کارشناس مذهبی، گفتوگو کردهایم.
مرحوم شیخمفید در کتاب شریف «ارشاد» وقتی به سرگذشت و دوران حیات و امامت حضرت موسیبنجعفر (ع) میرسد، سه ویژگی برای حضرت برمیشمارد و ایشان را عابدترین مردم، فقیهترین مردم و سخیترین مردم معرفی میکند. در وصف جلوههای عبودیت در سیره ایشان آمده است که نافله شب را میخواندند و بعد نافله صبح و نماز صبح و سپس تعقیبات نماز را تا طلوع خورشید بهجای میآوردند و به سجده میافتادند و سجدهای طولانی بهجای میآوردند.
شاید در نگاه ما این اندازه از عبادت ممکن نباشد، درحالیکه باید توجه داشت این ما هستیم که نظام زندگی را مختل کردهایم و سبک زندگیمان آنطور که باید، رنگ عبودیت و معنویت ندارد؛ برای مثال درحالیکه قرآن تأکید میکند خداوند، شب را برای آرامش ما قرار داده است، اغلب بهویژه از نسل جوان تا نیمههای شب مشغول فضای مجازی و مهمانی و... هستیم و همین کارها دیگر توانی برای نماز شب و نماز صبح در ما باقی نمیگذارد، درحالیکه ائمه (ع) باوجود همه مشغلهها و مشکلات، از عبادت دست نمیکشیدند و بهترین و کیفیترین ساعات را به عبادت اختصاص میدادند.
علاوهبر عبودیت فراوان، امام کاظم (ع) فقیهترین مردم زمان خود نیز بودند. این به ما یاد میدهد که فصلی از زندگی را به دینشناسی و معرفت دین اختصاص دهیم؛ برای مثال روزانه و حتی در مسیر رفتوآمد و ترافیک، سخنان بزرگان و علما را بشنویم و در دین تأمل کنیم تا دینشناسی ما ارتقا بیابد.
مرحوم کلینی در «کافی» آورده است شخصی به نام حسنبنعبدا... که به زهد و عبودیت شهرت داشت و حتی در امربهمعروف و نهیازمنکر به قدری مقید بود که تشکیلات خلافت هم از او حساب میبرد، در جلسهای با موسیبنجعفر (ع) مواجه شد و حضرت به وی فرمودند: «من این شرایط را که تو داری، بسیار دوست میدارم، فقط یک ایراد بزرگ داری... آدم بیمعرفتی هستی».
وی عرض کرد: یعنی چه؟ امام (ع) فرمودند: «دینشناس باش!». وی از چگونگی دینشناسی پرسید و امام فرمودند: «در مدینه، مکاتب درسی فراوانی وجود دارد (منظور مکاتب درسی که در مقابل اهلبیت (ع) شکل گرفته بود). بهسمت آنها برو و هر چه را آموختی، به من عرضه کن».
ایشان میخواستند وی دچار عطش شود و بداند که باید آب حیات را در کجا جستوجو کند. وی بهسمت آن مکاتب رفت و وقتی آموختههایش را عرضه کرد، حضرت موسیبنجعفر (ع) همه را با ادله منطقی، باطل کردند و در مقابل به تبیین غدیر و مسئله امامت پرداختند.
سومین ویژگی سخاوت بود. سخاوت از فضایل والای اخلاقی است چنانکه قرآن کریم وقتی به قله عبادات یعنی نماز شب میرسد، میفرماید: ««تَتَجَافَى جُنُوبُهُم عَنِ ٱلمَضَاجِعِ یَدعُونَ رَبَّهُم خَوفا وَطَمَعا وَمِمَّا رَزَقنَهُم یُنفِقُونَ؛ عدهای پهلوهایشان را از جا میکَنند و از آنچه به آنها رزق داده شده است، انفاق میکنند». سیره امام کاظم (ع) تجلی عمل به انفاق بود. ایشان به خویشاوندان خود رسیدگی میکردند، برای فقرا غذا میبردند و از محرومان و گرفتاران، دستگیری میکردند.
حضرت موسیبنجعفر (ع) به ما میآموزند که عبادت در جای خود، علم و دانش و مکتب در جای خود و سخاوت و دستگیری بهویژه از خویشان و صلهرحم در جای خود؛ اگر ما حواسمان به خویشاوندانمان باشد، بسیاری از مشکلات بدون هزینه از جامعه برطرف میشود. امام زمان (عج) در پاسخ نامه یکی از شیعیان نوشتند: «اگر خویشاوندانت نیازمند هستند، صدقه به بیگانه فایده ندارد». این امر امام (عج) امروز هم صدق میکند؛ چون اگر توجه و عمل میکردیم و براساس آموزههای دینی به پدر و مادر و فرزندان و خویشاوندان خود میرسیدیم، شاهد این همه مشکل و گرفتاری در جامعه نبودیم.
امام کاظم (ع) ۳۵ سال یعنی از سال ۱۴۸ تا سال ۱۸۳ هجری، امامت امت را برعهده داشتند و با چهار خلیفه ظالم (منصور دوانیقی، مهدی و هادی عباسی و هارونالرشید) معاصر بودند که از سختترین ادوار امامت محسوب میشود، اما هنر ایشان، استفاده از فرصتها باوجود آن خفقان و فشار بود؛ چنانکه مهرهای نفوذی در سطح وزیر در دستگاه هارونالرشید داشتند؛ شیعهای ناب به نام علیبنیقطین که خدمات بسیاری به امامت و تشیع رساند. این تبدیل تهدیدها و فشارها به فرصت برای شیعه، هنر بزرگ حضرت موسیبنجعفر (ع) بود که برای امروز هم راهگشاست.
امام کاظم (ع) حواسشان بود که این موقعیتها از دست نرود، لذا تا شکی به علیبنیقطین و شیعه بودن وی میشد، حضرت دستورالعملهایی را برای تغییر رفتار و راهبرد به وی میدادند و تلاش میکردند از این ظرفیت برای پیشبرد اهداف امامت و تشیع استفاده شود. اما همین صحابی وقتی غفلت دارد و از گرهگشایی در کار یک مؤمن کوتاهی میکند، حضرت به وی تذکر میدهند که مراقب و مواظب باش و اینچنین به ما هم یاد میدهند که شیعه باید حواسش به گرفتاری دیگران باشد.
{$sepehr_key_130546}
حضرت موسیبنجعفر (ع) بسیار تأکید میکردند که کسی با ظالم و تشکیلات ظلم همراهی نکند و در سیره ایشان، توصیه و مصداق در اینباره فراوان است؛ برای مثال وقتی یکی از اصحاب حضرت به نام صفوان جمال که برای سفر، شتر کرایه میداد، برای حج شترهایش را دراختیار هارونالرشید قرار داد، حضرت به وی تذکر دادند که آیا تو به هارونالرشید شتر کرایه میدهی؟
صفوان عرض کرد: وی به زیارت خانه خدا رفته است و من برای این، چنین کردم. حضرت فرمودند: آیا دعا میکنی او بازگردد و مالالاجاره تو را بپردازد؟ وی عرض کرد: بله. امام (ع) فرمودند: پس تو به حیات ظالم و تداوم ظلم علاقهمندی و در ظلم او شریک هستی.
همراهی نکردن با ظلم و ظالم، از آموزههای مهم و نورانی حضرت امامکاظم (ع) است؛ اینکه مراقب باشیم و بدانیم ظالم فقط هارونالرشید نیست، بلکه امروز هم ظلم و همراهی با ظالم، جلوههای مختلف و پنهان دارد؛ مثل جنایات این روزهای اسرائیل غاصب، لذا باید مراقب باشیم در دام این همراهی گرفتار نشویم. مقابله با ظلم به قدری مهم است که خدای متعال هیچ جایی از قرآن و در هیچ اقدامی الحمدا... نمیگوید؛ مگر یک جا و آنهم زمانی که ریشه ظلم را برمیکند و میفرماید: «فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» (انعام، ۴۵).