بیش از دو دهه است که تهدیدهای امنیتی جدی علیه ایران مطرح شده؛ از همان دهه۷۰ شمسی که نخستوزیر وقت اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، بارها هشدار داد ایران به سرعت در حال دستیابی به سلاح هستهای است، تاکنون این تنشها کم نشدهاند. اما آنچه در عرصه عمل رقم خورده، پیچیدهتر از پیشبینیهای رسانهای و سیاسی بوده است.
در این مدت، ایران با فشارهای سیاسی، اقتصادی، تحریمها و تهدیدات مستقیم و غیرمستقیم نظامی مواجه بود، اما اوج این فشارها در دوران دولت ترامپ و اکنون در دوران کنونی ویژگیهای تازهای به خود گرفته است. منطقه، در ۱۰ روز گذشته پر از تحولات حساس و حملات منطقهای بوده که فراتر از یک جنگ متعارف، جنگی ترکیبی علیه ایران شکل داده است؛ ترکیبی از عملیات روانی، جنگ رسانهای، جنگ اقتصادی، سایبری و حملات زمینی و هوایی.
مهمترین پرسش که سالها مانع اقدام نظامی گسترده بود، پیامدهای خطرناک آن بود؛ آیا حمله به تأسیسات حساس ایران، به طور ناخواسته روند توسعه سلاحهای هستهای و فناوریهای هستهای را تسریع نمیکند؟ و از سوی دیگر، آیا ایران در پاسخ به این حملات، دست به مقابله نظامی مستقیم و هدفگیری تأسیسات اسرائیل خواهد زد؟
این تردیدها باعث شد که دشمنان با احتیاط پیش روند و به جای حمله تمامعیار، به دنبال بازی روانی و علیه امنیت داخلی ایران باشند. اما حمله اخیر آمریکا به سایتهای هستهای ایران، یک نقطه عطف است که نشان میدهد راهبرد فشار حداکثری به مرحلهای تازه ارتقا یافته است. حالا آمریکا وارد جنگ شده است؛ در واقع وارد یک منطق هجومی و نظامی مستقیم شده است. تحولات این حمله، ممکن است آتش تنشها را بیش از پیش شعلهور کند.
این حمله صرفا یک عملیات نظامی نیست، بلکه بخشی از سیاستی گسترده برای «مهار و تضعیف ایران» است که با جنگ رسانهای و روانی همراه شده تا اختلافات و نارضایتی اجتماعی را تشدید کند. هدف از فشار تحریمهای بیسابقه، خفه کردن اقتصاد ایران و ناامید کردن مردم جهت تسلیم شدن در برابر خواستههای دشمنان است. همزمان، حملات سایبری و ترورهای هدفمند علیه نیروهای امنیتی ایران نیز ابعاد این نبرد پیچیده را افزایش داده است. این تهدید چندجانبه، نمود یک جنگ ترکیبی پیشرفته است.
{$sepehr_key_132352}
از سوی دیگر، پاسخ ایران تا امروز هوشمندانه، هماهنگ و به دور از تنشزایی تمامعیار بوده است. مقاومت مردم و پایداری نیروهای مسلح، پشتوانه اصلی ناکامی دشمنان در ایجاد ناآرامی یا کشاندن کشور به جنگ تمامعیار است. شکلگیری اتحاد ملی در پی حملات اخیر نیز نشانهای از بلوغ سیاسی و اجتماعی ایران است.
با توجه به تحولات روز، ایران باید ضمن افزایش قدرت دفاعی و امنیتی، سیاستهای نرمافزاری خود را در دیپلماسی در حوزههای بینالملل و تحریمها تقویت کند و همزمان آمادگی لازم برای مقابله سخت را نیز داشته باشد. در نهایت، شرایط حساس امروز بیش از هر وقت دیگری نیازمند تدبیر، همدلی ملی و هوشیاری برای حفاظت از امنیت و منافع کشور است؛ مسیری که تنها با اراده ملی و حمایت یکپارچه مردم و حکومت میسر خواهد بود.