به گزارش شهرآرانیوز؛ مطلب زیر حاصل گفتوگوی ما با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر ناصر رفیعی، خطیب و کارشناس دینی، درباره مصائب وارده بر حضرت رقیه(س) است.
مادرش را خیلی زود از دست داده بود و بابایش، هم برایش مادری کرده بود و هم پدری. نوشتهاند محبت این دختر بهقدری در دل پدر جا گرفته بود که همیشه در کنارش مینشست و امامحسین (ع) آن دختر شیرینزبان را مدام در بغل میگرفت و میبویید و میبوسید و حتی شبها و در بغل پدر میخوابید میگویند ظهر روز عاشورا امام با او هم وداع کرد و عجب وداع تلخی بود و سرآغاز جدایی این پدر و دختر شد.
دختر سهساله و پدر کربلا از هم جدا شدند و در شام دوباره به هم رسیدند؛ جایی در کنج یک خرابه. رقیه (س) مثل همه آن شبهایی که در آغوش پدر خوابیده بود، بهانه امام را گرفت و از اینجا به بعد بهتر است روایت نفس المهموم را از وصال دوباره این پدر و دختر را بخوانید: سراغ پدر را از عمه گرفت و با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.
یزید دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سیدالشهدا (ع) را وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سر را برداشت و در آغوش کشید. دختر خردسال حسین (ع) آنقدر شیرینزبانی و با سر پدر ناله کرد تا خاموش شد. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود.
در برخی مقاتل آمده است که سیدالشهدا (ع) خود برای حر مرثیه خواندند و این شأن عظیم آن جناب را روایت میکند. شخصا از مرحوم واعظیاراکی چند مرتبه شنیدم که مرحوم آیتا... العظمی حکیم با عدهای از شاگردان کنار قبر جناب حر آمد و گفت: «جناب حر! به سه دلیل من از شما بالاترم؛ نخست آنکه من سید و اولاد پیامبر (ص) هستم، دوم آنکه من عالم هستم و به تعبیر قرآن، جایگاه عالمان بالا و برتر است و سوم آنکه تعداد طرفداران من از شما بیشتر است و صدهاهزار شاگرد و مقلد دارم...، اما چه شده است که من باید گردن کج کنم و صورت روی قبر شما بگذارم و بخواهم باب نجات شوید و نزد سیدالشهدا (ع) شفاعتم را کنید؟ شما یک چیزی دارید که من ندارم؛ من در قبولی خودم شک دارم. شما از امامحسین (ع) مدال حریت و آزادگی گرفتید و بهعنوان اولین شهید غیربنیهاشم، نام خود را در تاریخ ثبت کردید».
جناب حر آخرین نفری بود که به اردوگاه حسینی پیوست، اما اولین نفری بود که مدال شهادت را بر سینه آویخت. حر در روز عاشورا سخنرانی اثرگذاری کرد و خطاب به کوفیان گفت: مادرتان به عزایتان بنشیند؛ حسین (ع) را دعوت کردید و اکنون او را محاصره کردهاید و میخواهید تسلیمش کنید؟ اکنون او را محاصره کردهاید؛ ادعای جان دادن در راهش را داشتید. اکنون بر او تاختهاید تا او را بکشید، او را بازداشتهاید و محاصره کرده، آب را بر او بستهاید، او و خانوادهاش را اسیر کردهاید، آبی را که یهود، مجوس و مسیحی از آن مینوشند، از او دریغ کردهاید، تاجاییکه از تشنگی درحال جان دادن است. چه بد رفتاری با فرزندان پیامبر (ص) داشتید! خداوند شما را روز قیامت سیراب نکند! توبه کنید، دست بردارید. اما متأسفانه کسی به این روشنگری توجه نکرد.
{$sepehr_key_133604}
ملاعلی کنی وقتی از فقر دچار تنگی و فشار میشد، به جناب حر متوسل میشد؛ مرحوم ملاعلی کنی یک شب چهارشنبه به حر توسل پیدا کرد [بین مردم آن منطقه مشهور و معروف است که شب چهارشنبه به حر توسل میکنند]. میگوید: «یک شب چهارشنبه رفتم کنار مقبره حر و او را پیش امامحسین (ع) واسطه قرار دادم. گفتم: شما واسطه شوید وضعم خوب شود، بتوانم به مردم کمک و خدمت کنم.
شب در عالم رؤیا حر را دیدم. بالای سرم آمد و فرمود: بلند شو! آقایم حسین (ع) فرمودند: به تو بگویم که آقای تهران خواهی شد». ملاعلی کنی زمان ناصرالدینشاه، شخصیتی برای خودش بود. از او حساب میبردند. وضع بسیار خوب و عالی داشت و به مستمندان و فقرا کمک میکرد. میگوید: با توسل به امامحسین (ع) و واسطه کردن حر به اینجا رسیدم. این همان است که اگر کسی خودش را با اخلاص به مسیر حق وصل کند، ماندگار و در عالم امکان مؤثر میشود.
قرآن کریم میفرماید: باطل مثل کف روی آب است، از بین میرود. اما حق همواره میماند و ثابت است. امروز هم این شرایط صادق است و با اخلاص میتوان منشأ اثر شد، لذا درکنار مرور عظمت این شخصیتها و تأثیری که بر واقعه عاشورا گذاشتند، این روزها میتوان از وقایع کربلا درسهای زیادی را برای ملت ایران گرفت و تطبیقسازی کرد و روح مقاومت و پایداری را که در شهدای کربلا بود، بهعنوان روحیه مستمر در بین مردم، تبلیغ و ترویج کرد.
محرم امسال با محرم سالهای گذشته متفاوت است؛ در دو هفته گذشته عزیزان زیادی را از دست دادیم و باوجود اینکه دشمن با تمام قوا به ما حمله کرد، با فضل الهی پوزه او و حامیانش را به خاک مالیدیم که البته این وعده الهی است. به فضل الهی و با شجاعت و رشادت ملت و رزمندگان اسلام، دشمن به زبونی درآمد و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، آنها را بیچاره کردیم. در این برهه زمانی، این ایستادگی موجب یأس دشمن شد.
قرآن کریم درباره آیات متعدد مربوط به جنگ احد میفرماید: وقتی به مسلمانان میگفتند از دشمن بترسید، میگفتند: «حَسْبُنَا ا... وَ نِعْمَ الْوَکیلُ»؛ یعنی خداوند برای ما کافی است و او بهترین سرپرست و یاور ماست و قرآن نیز بهمنظور پایداری آنها مقابل کفار، تأکید میکند: «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن کُنتُم مؤمِنینَ: و سست نشوید و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!» (آلعمران، ۱۳۹).
حالا چرا ما بالاییم، چون ما پیرو خدا هستیم. ضمن گرامیداشت یاد و نام فرماندهان رشید و دانشمندان هستهای و زنان و کودکان و مردان بیگناه شهید کشورمان، باید توجه داشت که خصوصیت دشمن این است که اگر مقابلش نایستید، تجاوزگری میکند، لذا اسلام اگرچه هرگز آغازگر جنگی نبوده است، اگر تجاوز و جنگی بر او و مسلمانان تحمیل شود، مقابل دشمن میایستد.