در یکی از این گروههای مادرانه که پیش از تولد فرزاندانمان چند نفر مشهدی یکدیگر را پیدا کرده بودیم هنوز هم جمعیم و گاهی تبادل اطلاعات میکنیم.
زینب پرسید: هیئت کجا رو پیشنهاد میدین؟
پوستر هیئت را برایش فرستادم و تشکر کرد و سحر که چندماهی است به تهران مهاجرت کرده است پرسید: عاطفه تهران هیئت خوب میشناسی؟
گفتم: معیارهات چیه؟
سخنران خوب؟ مداح خوب؟ محتوا و رویکرد هیئت؟ فضای مناسب مادر و فرزند؟
گفت: همه اینها!
گفتم: میپرسم و به دوستان تهرانیام در گروهی دیگر پیام دادم و یکی از مجردهای جمع گفت: چقدر هیئت رفتنتون معیار داره! و دوسهنفر دیگر محبت کردند و هیئتهای مورد علاقه و صاحب این معیارها را معرفی کردند و من هم فرستادم برای سحر.
اما واقعیت دقیقا همین است. برای یک مادر هیئت رفتن همینقدر معیار دارد. مثلا من حتی به صدای باند هم فکر میکنم و اگر خیلی بلند باشد در دورترین نقطه مینشینم که کودکم بیقرار نشود. یا اگر سبک مداحی به قول خودمان حالت دوبسدوبسی باشد بهنظرم بچه تأثیر میگیرد.
در این سه سالی که دو سه هیئت را برای بررسی سر زدهام هیئت قبةالحسین (ع) خیلی هوای بچهها را دارد. برای بچههای بزرگتر مهد دارد.
برای بچهها کوچکتر یکفضای بزرگ که سقف ندارد را مهیا کردهاند که همراه مادرشان باشند و از بچهها پذیرایی هم میکنند. مخصوصا که بعد از هیئت راهی چایخانه امامهادی (ع) میشویم و حس خوب زیر مهپاشها و فضای چایخانه خیلی برای بچهها جذاب است.
حتما شرایط مادری که فرزندش هنوز کوچک است باید مهم باشد که هم خودش به عزاداریاش برسد هم فرزندش خسته نشود.
{$sepehr_key_135783}
مثلا من با بیتجربگی بچه را میبردم داخل مسجد که حس و حال بهتری برای خودم داشت بعد که دیدم بچه دوست ندارد بیاید تصمیم گرفتم در محیط دوم یعنی همان فضای باز که بزرگتر است قرار بگیرم و نتیجه هم مطلوبتر بود. با وجود تمام این معیارها مادر قبل از هیئت باید فکر اسباببازی مناسب باشد و خوراکیهای سرگرمکننده کوچک را هم تهیه کند. قرار نیست، چون من دوست دارم دو ساعت در یک مکان بنشینم بچه هم مطیع باشد که این از طبیعت بچه به دور است.