به گزارش شهرآرانیوز، در زمانهای که بسیاری از نمایشنامهها پس از اجرا در سایه فراموشی میمانند، چاپ مجموعهای از آثار نمایشی میتواند نهتنها از فراموشی آنها جلوگیری کند، بلکه فرصتی باشد برای ورود دوباره مخاطب به جهان آن متن، اینبار در قالب کلمه و تخیل. مجموعه پنجنمایشنامهای از سهند خیرآبادی، نویسنده و نمایشنامهنویس مشهدی، بهتازگی توسط انتشارات شورآفرین منتشر شده است. آثار این مجموعه با نامهای «پیانیستولوژی»، «آیراک»، «دراماتورژ»، «مختلفالاضلاع» و «این دنیا یک کنسرت به من بدهکاره»، هرکدام بهصورت مستقل به چاپ رسیدهاند و اکنون در اختیار علاقهمندان تئاتر معاصر ایران قرار دارند. انتشار این آثار، در روزگاری که نمایشنامهنویسی در ایران با چالشهای جدی در حوزه اقتصاد، تولید و دیدهشدن مواجه است، میتواند نشانهای از استمرار تلاش نویسندگانی باشد که همچنان به خلق متنهای دراماتیک با قابلیت اجرا و خوانش عمومی پایبند ماندهاند. در گفتوگویی با سهند خیرآبادی، به مناسبات چاپ نمایشنامه پس از اجرا، ضرورت ماندگاری متن نمایشی، وضعیت نمایشنامهنویسی در ایران و تجربههای شخصی او در مسیر خلق نمایشنامههایی قابلاجرا و درعینحال قابلخواندن، پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
سهند خیرآبادی، درباره انتشار برخی از آثار نمایشی خود که پیشتر اجرا شدهاند، میگوید: این نمایشنامهها همگی پیشتر روی صحنه رفتهاند. برخی از آنها برای من بسیار خاطرهانگیز بودند و همیشه دوستشان داشتم. همین مسئله باعث شد تصمیم بگیرم آنها را برای انتشار آماده کنم تا در اختیار عموم قرار بگیرند.
او اضافه میکند: ما دو نوع مواجهه با تئاتر داریم. در حالت اول، نمایشنامه هنوز چاپ نشده است و مخاطب بدون آگاهی قبلی، مستقیماً با اجرا مواجه میشود. در چنین شرایطی، نمایشنامه هنوز یک اثر کامل نیست، چون ذات آن اقتضا میکند که از دل اجرا به تکامل برسد.
این نمایشنامهنویس مشهدی ادامه میدهد: نمایشنامه، اثری دراماتیک، اما ناقص است. وقتی اجرا میشود، آنگاه به اثر کامل تبدیل میشود. بعد از آنکه اجرا به روی صحنه رفت و با استقبال مخاطبان مواجه شد، میتوان نمایشنامه را در قالب کتاب منتشر کرد تا فرصتی تازه برای خوانش فراهم شود. اینبار مخاطب با متن مکتوب روبهرو میشود؛ چه اجرای آن را دیده باشد و چه نه، در ذهن خود تصویری از آن خلق میکند. این تجربه دوم، بهنوعی اجرای ذهنی اثر است.
خیرآبادی با تأکید بر اهمیت نشر متون نمایشی توضیح میدهد: وقتی نمایشنامه منتشر میشود، از قالب یک اثر موقت و محدود خارج میشود و امکان زیست دوباره مییابد؛ نهفقط در ذهن مخاطب، بلکه در چرخهی تولیدات فرهنگی و هنری. اینجاست که میتوان گفت چاپ، اجرای دوم نمایشنامه است.
او در ادامه گفتوگو درباره وضعیت کلی نمایشنامهنویسی در ایران، با اشاره به تفاوت نگاه میان ایران و کشورهای دیگر تاکید میکند: در دورهای که بهعنوان مترجم در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر همکاری داشتم، گروهی نمایشی از ایتالیا برای اجرای نمایشنامه سوء تفاهم آلبر کامو به ایران آمده بودند. از آنها پرسیدم چرا با وجود نمایشنامهنویسان برجسته در کشور خود، متنی ترجمهشده را انتخاب کردهاند. پاسخ دادند که ما یک کمپانی تئاتر متوسط هستیم و امکان پرداخت هزینه تولید نمایشنامهای اورجینال را نداریم.
نویسنده نمایشنامه آیراک ادامه میدهد: در بحبوحه بحران اقتصادی آمریکا، یک کمپانی نمایشی اقدام به اجاره جزیرهای کرد تا طی شش ماه، نویسندهای بتواند نمایشی تألیف کند؛ نتیجه این فرایند، نمایشنامه ماندگار باغوحش شیشهای شد. اثری که نهتنها به درآمدزایی رسید، بلکه به بخشی از حافظه فرهنگی جهانی نیز بدل شد.
{$sepehr_key_136260}
خیرآبادی تاکید میکند: در ایران، اما نمایشنامهنویس گاهی با مبالغی بسیار ناچیز، چندین اثر را به نگارش درمیآورد، آن هم بدون برخورداری از حمایت یا زیرساخت حرفهای. حتی امکانات پایهای برای تولید و اجرای آثار نیز گاه در دسترس نیست. همین مقایسه، گویای تفاوت معنادار در نوع نگاه و ارزشگذاری به نمایشنامهنویس است.
او با تأکید بر جایگاه نمایشنامهنویس در چرخه تولید تئاتر تصریح میکند: نمایشنامهنویس نقش کلیدی دارد؛ حتی میتوان گفت از فیلمنامهنویس نیز مهمتر است، چرا که فیلمنامه معمولاً تنها یکبار نوشته و اجرا میشود. اما نمایشنامه قابلیت آن را دارد که در گذر زمان، بارها و با برداشتهای مختلف روی صحنه برود و بازآفرینی شود.
این نمایشنامهنویس در ادامه بیان میکند: نمایشنامهنویسی از دیگر گونههای نویسندگی متمایز است، زیرا نویسنده باید اثری خلق کند که از حالت یکبار مصرف خارج شده و امکان اجراهای متنوع و چندباره را داشته باشد. در حالیکه این نوع نگاه، در رمان یا فیلمنامه غالباً وجود ندارد. نمایشنامه اثری ناقص است که تنها در مواجهه با صحنه و مخاطب، به تکامل میرسد.
خیرآبادی همچنین درباره شیوه شخصی نوشتار خود ادامه میدهد: تلاش من همواره بر آن بوده است که به اصول ژانر وفادار بمانم. از نظر ساختار، از نمایشنامهنویسان خارجی الگوبرداری میکنم، اما در انتخاب سوژهها و محتوا، به استقلال خود پایبند هستم. معتقدم اگر اثری در ژانری خاص نگاشته میشود، باید همان ویژگیها را حفظ کند. مثلاً اگر نمایشنامهای در ژانر تراژدی-کمدی نوشته میشود، نباید به یک کمدی سطحی یا سبک تبدیل شود. یا اگر در ژانر کمدی ماکابر نگارش میشود، نباید به گروتسک تغییر ماهیت دهد.
او اضافه میکند: نوشتن در چهارچوب ژانر دشوار است، اما من همواره کوشیدهام به این اصول پایبند بمانم. اینکه تا چه میزان در این مسیر موفق بودهام یا خیر، قضاوتش با مخاطبان و منتقدان است.
این نمایشنامهنویس مشهدی در پایان این گفتوگو با اشاره به نقش موسسه فرهنگی شهرآرا در ارتقای جایگاه هنر تئاتر در مشهد، بهویژه نمایشنامهنویسی، بیان میکند: از همان دورهای که فعالیت تئاتریام را آغاز کردم تا امروز، رسانه شهرآرا همواره برای ما هنرمندان ارزش قائل شده و هیچگاه از تلاش برای دیدهشدن ما دریغ نکرده است. این توجه رسانهای، بهویژه در فضایی که تئاتر گاه مهجور میماند، بسیار ارزشمند و قابل احترام است.