جوان‌گرایی؛ از کیلومترها دورتر!
۱| در روز‌هایی که کروناویروس هر روز قالب عوض می‌کند و با چهره‌ای جدید جامعه جهانی را شگفت‌زده می‌کند، اتفاقات سؤال‌برانگیز در فوتبال ایران، کم رقم نمی‌خورد. گویی فوتبال هم به ویروس تغییر گرفتار شده و هیولای دست‌های پشت‌پرده بدجور گریبانش را گرفته است. جابه‌جایی‌های متعدد روی سکو‌های تیم‌های لیگ‌برتری آن‌قدر زیاد و پرنوسان شده که گاه آدم را یاد نوسانات ارزی و پیش‌بینی‌ناپذیری‌اش می‌اندازد. قیمت دلار و ارز دیگر روزبه‌روز نه، ساعت به ساعت نه، دقیقه به دقیقه نه، لحظه به لحظه در نوسان است و همین ثبات و اقتصاد را از جامعه گرفته است؛ درست شبیه فوتبال که دیگر کسی نمی‌تواند در آن از یک دقیقه آینده‌اش باخبر باشد.


۲| نیمکت ماشین‌سازی به نیمکت بروبیای مربیان بدل شده است. سرمربی پارس به بهانه جنجال دیدار برگزارنشده استقلال و پارس، استعفا می‌کند و هنوز ۲۴ ساعت از استعفایش نگذشته سروکله‌اش از تبریز پیدا می‌شود. آقای جنتلمن روی نیمکت ماشین می‌نشیند و شاید برای هیچ‌کس سؤال نمی‌شود که چه استعفای به‌یک‌باره‌ای بود و چه جذب به‌یک‌باره‌تری! رضا مهاجری بعد از طی دوران نقاهت بیماری، فقط ۲ هفته سرمربی ماشین‌سازی است و به وسوسه نیمکت گل‌گهر با باشگاه تبریزی قطع همکاری می‌کند، اما ازآن‌طرف خبر می‌رسد که آقامعلم در گل‌گهر مانده و دست آقارضا توی پوست گردو می‌ماند! پاشازاده در ابتدای فصل از لیگ ۲ می‌آید به لیگ‌یک تا ناجی سپیدرود باشد، اما بعد از شکست‌های متعدد و ناکامی باز به‌یک‌باره و بدون حساب رشت را به مقصد بوشهر ترک می‌کند تا جای سرمربی خارجی ازکروناهراسیده شاهین بنشیند! تغییرات آن‌قدر سریع و آن‌قدر عجیب است که گویی پشت‌پرده این اتفاقات، دست‌های شعبده‌بازی است که در ربودن گوی اعجاز، از یکدیگر سبقت گرفته‌اند.

۳| و دست آخر مشهد و باشگاه شهرخودرو؛ جایی که گویی کروناویروس به تصمیمات مدیریتی این باشگاه هم سرایت کرده است. مالک جنوبی که نیم‌فصل دوم سال گذشته با مأموریت نجات پدیده از بی‌پولی و متلاشی شدن به مشهد آمد و الحق‌والانصاف به کمک مدیریت شهری دست تیم را گرفت و تا رؤیای آسیایی‌شدن هم بالا برد، در ابتدای فصل جدید آرام‌آرام تغییراتش را در تیم مشهدی آغاز کرد؛ تغییراتی که بیش از هر چیز به بومی‌زدایی شباهت داشت، از باز کردن بازیکنان بومی، چون یونس شاکری از سر تیم گرفته تا بومی‌زدایی در کادر سرپرستی و عوامل اجرایی باشگاه! مدیران شهرخودرو در ادامه مسیر و بعد از نتایج موفقیت‌آمیز و روبه‌رشد بعد از تعطیلات کرونایی نیز دست به کاری شگفت‌انگیزتر زدند و مجتبی سرآسیایی را که فقط یک مربی موفق، جوان، بومی و باانگیزه برای این تیم نبود، بلکه طی ۶ سال حیات این باشگاه سرپرستی، قائم‌مقامی و همه کار برای تیم کرده بود، کنار گذاشتند! اگرچه سرآسیایی خودش استعفا کرد، اما پذیرش سریع این استعفا نشان از آن داشت که مالکان این تیم از خیلی وقت پیش‌تر عرصه را بر سرآسیایی برای استعفا تنگ کرده بودند. مالک جنوبی شهرخودرو در ادامه مسیر بومی‌زدایی خود با شعار جوان‌گرایی، سهراب بختیاری‌زاده را از اهواز به مشهد آورد. غافل از اینکه اگر بنا بر جوان‌گرایی بود، چرا مربی بومی و صدالبته جوان تیم کنار گذاشته شد؟! مربی که هم نتایج خوبی در این باشگاه گرفت، هم از هر کس دیگری دلسوزتر به احوال شهرخودرو و فوتبال مشهد بود؛ سؤالی که بی‌تردید حمیداوی باید به افکار عمومی جامعه ورزش بابت آن پاسخ بدهد.