در روزگار ما، بسیاری از خبرها دیگر حامل حقیقت نیستند، بلکه فقط حامل پیامهای بیخطرند. خبرهایی که خنثیاند، چون پیش از آنکه نوشته شوند، بارها در ذهن خبرنگار پالایش شدهاند تا مبادا خط قرمزی را رد کنند. اخباری که نه افشا میکنند، نه افکار عمومی را به تأمل وادار میسازند؛ فقط آمدهاند تا بگویند «اتفاقی افتاده»، نه اینکه چرا افتاده یا چه تبعاتی دارد. خنثی بودنِ خبر، نخستین گام در بیاثر کردن رسانه است.
تیترهای محتاط، ادامه همین مسیرند؛ تیترهایی که به جای جلب توجه مخاطب یا طرح مسئله، با ملاحظات سیاسی و امنیتی بستهبندی میشوند. رسانهای که نتواند جسورانه تیتر بزند، نمیتواند افکار عمومی را رهبری کند. تیتر محتاط، در واقع نوعی عذرخواهی پنهان است؛ گویی خبرنگار دارد میگوید: «ما میدانیم چیزی هست، اما ترجیح میدهیم دربارهاش زیاد حرف نزنیم.» در نتیجه، مخاطب بهتدریج بیتفاوت میشود.
گزارشهای مصلحتاندیشانه و گفتوگوهای بیخطر نیز دیگر ستونهای این سازهی فرسودهاند؛ گزارشی که پیشاپیش به خطوط ممنوعه آگاه است و گفتگوهایی که بیش از آنکه پرسشگر باشند، هماهنگ و تسلیماند. وقتی گفتوگو تبدیل به تعارف شود، وقتی گزارش واقعیت را فقط از زاویهای خاص روایت کند، دیگر با روزنامهنگاری مواجه نیستیم، بلکه با نوعی تبلیغات ملبس به ظاهر حرفهای طرفیم.
در این میان، روز خبرنگار، به جای آنکه روز مطالبهگری باشد، گاهی تبدیل میشود به روز تشریفات. اما هنوز کسانی هستند که از خط قرمز نمیترسند؛ خبرنگارانی که بهجای ترس از خطوط ممنوعه، برای عبور از آنها، هوشمندانه مینویسند. روز خبرنگار را باید به اینان تبریک گفت؛ به آنان که «دفن حقیقت» را نمیپذیرند و برای زنده نگه داشتن شعله آگاهی، حتی در محدودترین میدانها، تلاش میکنند.