نگاهی به مسئله کمبود و گرانی کاغذ که حیات نشریات مکتوب را تهدید می کند

محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ معضل گرانی کاغذ، گاه و بیگاه ورد زبان‌ها می‌شود و بعد از مدتی از یاد‌ها می‌رود، اما دوباره، در بزنگاهی، خودش را نشان می‌دهد؛ ولی در عالم واقعیت و عرصه عمل، اختلال در روند تأمین کاغذ، بر خدمات و صنایع وابسته ازجمله چاپ و انتشار روزنامه‌ها و دیگرنشریات مکتوب، تأثیر گزافی می‌گذارد. اکنون دوباره مسئله کمبود کاغذ رخ نشان داده است، چنان جدی که گویی قصد جان این دست رسانه‌ها را -که باوجود جولان رسانه‌های برخط باز هم مخاطب خودشان را دارند- کرده است.

برای همین، ما، هم زمان با روز‌هایی که نام و یاد خبرنگاران و روزنامه نگاران بیشتر به میان می‌آید، به سراغ مدیران مسئول سه روزنامه بزرگ استان و کشور، یعنی «خراسان»، «قدس» و «شهرآرا»، رفتیم و سه سؤال را با ایشان در میان گذاشتیم: علت یا علل شکل گیری این معضل چیست؟ راه حل رهایی از آن کدام است؟ علی الحساب، با گرانی کاغذ چه می‌کنند و چگونه روزگار می‌گذرانند؟ حسین سعیدی (مدیرمسئول روزنامه «خراسان»)، علی یعقوبی (مدیرمسئول روزنامه «قدس») و سیدمیثم موسوی مهر (مدیرمسئول روزنامه «شهرآرا») به این سؤالات چنین پاسخ دادند.

حسین سعیدی، مدیرعامل مؤسسه «خراسان»:

 دولت کمک نمی‌کند

مهم‌ترین دلیل گرانی کاغذ به افزایش قیمت ارز برمی گردد؛ این میزان از گرانی کاغذ که اکنون با آن روبه رو هستیم، به دلیل افزایش بی سابقه قیمت دلار است و دلیل دیگری جز این وجود ندارد. آن چیزی که می‌تواند در این مقطع زمانی کمک حال رسانه‌ها و مطبوعات باشد، حمایت و پشتیبانی دولت از روزنامه‌ها و رسانه‌های مکتوب است. رسانه‌های مکتوب همچنان معتبرترین و تأثیرگذارترین رسانه‌های موجود هستند و حتی می‌توانند از رسانه‌ای، چون صداوسیما نیز در پیشبرد کار‌ها و بیان مطالبات مردمی و گزارش خدمات دولتی، نقش پررنگ تری ایفا کنند. در مقطعی، دولت ورود پیدا می‌کرد و با اختصاص ارز دولتی به واردات کاغذ کمک می‌کرد و خود وزارت ارشاد یا مجموعه‌های وابسته به آن کاغذ وارد می‌کردند و در اختیار مطبوعات قرار می‌دادند.

درست است که همان هم با قیمت ارز نیمایی بود و گران، اما باز قابل تحمل بود و بیشتر رسانه‌ها هم از آن بهره‌مند بودند. اما مدتی است -به ویژه در دولت جدید- که مساعدت دولت و تخصیص ارز دولتی به کاغذ، بالکل قطع شده؛ بیشتر از یک سال است که قطع شده و هیچ سهمیه‌ای از کاغذ دولتی به رسانه‌های مکتوب داده نمی‌شود. این چالش و آسیب بزرگی خواهد بود که حداقل روزنامه‌های غیروابسته و خودگردان را دچار چالش و مسئله‌ای جدی می‌کند.

 ما، فعلا، داریم با استقراض از مجموعه‌هایی که دستشان از کاغد پر است، روزگار می‌گذرانیم؛ اما، اگر به همین سمت پیش برویم و ناگزیر باشیم از بازار آزاد، کاغذ خریداری کنیم، شاید روزنامه دیری نپاید و خبر‌های خوشی از ادامه فعالیت روزنامه‌ها به گوش نرسد. به هرحال، روزنامه‌ای مثل «خراسان» یک روزنامه قدیمی است؛ درواقع، قدیمی‌ترین روزنامه درحال انتشار در کشور است و سابقه‌ای به قدمت ۱۱۷ سال دارد. اگر مساعدت جدی دولت و ارشاد را در تأمین کاغذ نداشته باشیم، معلوم نیست که در تأمین کاغذ دچار چه مشکلاتی بشویم؛ شاید ناگزیر شویم تصمیمات دیگری بگیریم.

{$sepehr_key_142786}

علی یعقوبی، مدیرعامل مؤسسه «قدس»:

خودمان باید مطالبه گر باشیم

به عنوان یکی از مصرف کنندگان کاغذ روزنامه‌ای، با توجه به آنچه از تغییر و تحولات بازار دریافت می‌کنیم، باید بگویم کاغذ روزنامه‌ای و بازار آن تابع مسائل مختلفی است. یکی از این مسائل مهم، همچنان وارداتی بودن کاغذ روزنامه‌ای است. با وجود همه پیگیری‌ها در سال‌های گذشته برای اینکه کاغذ روزنامه‌ای به چرخه تولید داخل بازگردد، هنوز این اتفاق رخ نداده و موجودی آن مثل سایر کالا‌های وارداتی، دچار نوساناتی می‌شود؛ به خصوص در کشور ما که غیر از مسائل جهانی مربوط به بازار کاغذ، مسائل متعددی دامن گیر مقوله صادرات و واردات است.

 موضوع دیگری که این مسئله را تشدید می‌کند، این است که بازار واردات کاغذ روزنامه در اختیار عده‌ای معدود است، شاید کمتر از انگشتان یک دست. البته من همه این بزرگواران را می‌شناسم؛ همه انسان‌های شریف و متعهدی هستند. اما به طور طبیعی وقتی واردات یا هر اقدامی دچار شبه انحصار شود، آسیب‌هایی خواهد داشت که در مصرف، خود را به شدت نشان می‌دهد. موضوع دیگر شاید کاهش تقاضا باشد: به دنبال کاهش تیراژ روزنامه‌ها -که فکر می‌کنم الان در کشور زیر ۸۰هزارتاست- مثل سابق انگیزه لازم برای افرادی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، وجود ندارد.

عامل دیگری که می‌تواند تشدیدکننده باشد، تصمیمات دولتی است: در سال پایانی دولت قبل، با دستور رئیس جمهور، در یک دوره تقریبا یک ساله، به بخشی از مصرف مطبوعات، ارز ترجیحی اختصاص پیدا کرد. در آن دوره، بازار کاغذ آزاد دچار کاهش تقاضای جدی شد و تقریبا وجود نداشت. حالا که دوباره این ارز ترجیحی قطع شده است، اینکه بازار دوباره به شکل عادی و طبیعی خودش برگردد، بالاخره زمان می‌برد تا عرضه و تقاضا دوباره به تعادل برسد.

درباره اینکه چه می‌توان کرد، یک طرف ماجرا خود رسانه‌ها هستند و مطبوعات، که باید تنظیمگری درست دولت و راه اندازی خط تولید داخل را پیگیری کنند. یک طرف ماجرا هم معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که این مسئله را مسئله خودشان بدانند. بعضا، دیده می‌شود که ارشاد مسئله کاغذ را مسئله خودش نمی‌داند و مسئله وزارت صنعت، معدن و تجارت می‌داند. این موضوع باید از طرف این دوستان به صورت جدی پیگیری شود. من فکر می‌کنم حفظ مطبوعات، امروز، خود یک رسالت مهم است که بر دوش خود اهالی مطبوعات است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

دلایل مخصوص به خودش را هم دارد. همه ما متوجه مسائل جدید هستیم و خودمان را با گسترش فضای مجازی و کوچ جدی مخاطب به این فضا تطبیق داده‌ایم؛ تقریبا، همه روزنامه‌ها دارند مفصل در فضای مجازی فعالیت می‌کنند. اما حفظ مطبوعات کاغذی اهمیت دارد. یکی از دلایل آن، این است که هر صفحه هر روزنامه برگ زرینی از تاریخ آن ملت و کشور است: شما معلوم نیست در فضای مجازی بتوانید به محتوا‌های ۱۰ سال پیش دسترسی داشته باشید؛ در شبکه‌های اجتماعی که این کار سخت‌تر است.

اساسا، مقدرات فضای مجازی دست ما نیست؛ هک شدن، ازبین رفتن اطلاعات و پروتکل‌های حاکم بر این فضا‌ها دست ما نیست که کنترلی بر آن داشته باشیم. در مقابل، مطبوعاتی را داریم که همچنان وجود دارند و در مراکز اسناد و کتابخانه‌های مختلف نگهداری می‌شوند و تاریخ و هویت این کشور را شکل داده‌اند؛ خود روزنامه‌ها به عنوان مهم‌ترین منبع تاریخ نگاری کشور موردتوجه و مراجعه پژوهشگران و علاقه‌مندان‌اند. همچنین، مسئولان و علاقه‌مندان به تحلیل همچنان مهم‌ترین مخاطب روزنامه‌ها هستند. امروز، روزنامه‌ها دیگر محمل خبر نیستند، اما محمل تحلیل خبر چرا؛ بنابراین، مخاطب خاص خودشان را دارند. به تعبیری، اثرگذاری از بالا به پایین دارند و از سمت سیاست گذار به کف جامعه، درصورتی که اثرگذاری رسانه‌های مجازی از پایین به بالاست.

{$sepehr_key_142785}

سیدمیثم موسوی مهر، مدیرعامل مؤسسه «شهرآرا»:

بضاعت مالی نداریم

مشکل کمبود کاغذ، یکی از مشکلات قدیمی و همیشگی در کشور است؛ اما اینکه به بحران تبدیل شود، ناشی از نگرش ماست. وقتی تنهاابزار اطلاعاتی روزنامه باشد، کاغذ به عنوان یک کالای استراتژیک محسوب می‌شود و تأمین کاغذ موردنیاز رسانه‌ها با اهتمام بیشتری پیگیری می‌شود. اما با توسعه حوزه نشر الکترونیک، در نگاه متولیان، کم کم، کاغذ از جایگاه یک کالای استراتژیک به سطح یک کالای غیراستراتژیک و حتی نوستالژیک تنزل پیدا کرده و همین امر باعث شده است توجه به تأمین کاغذ به عنوان مواد اولیه کار کم شود.

جامعه هم به رسانه مکتوب به عنوان یک محصول نوستالژیک نگاه می‌کند، نه یک محصول استراتژیک؛ درحالی که درباره توجه خاص به رسانه مکتوب همچون یک عنصر هویتی و کارکردگرا بسیار بحث کرده‌اند. همان طور که گفتم، دیدگاه مهجورسازی رسانه مکتوب به خیال انقراض آن دیدگاه خطرناکی است که اگرچه بیان نمی‌شود، سیاست‌های عمومی -خواسته یا ناخواسته- آن را عملی می‌کند. این خطری است که هویت رسانه را تهدید می‌کند و می‌طلبد که کسانی که در این زمینه باسابقه و باتجربه‌اند، به میدان بیایند و در تبیین جایگاه رسانه مکتوب بیشتر صحبت کنند. رسانه مکتوب رسانه هویتی است و در همه ابعاد، سکو و بنیاد کل حوزه رسانه است. وقتی این نگاه تقویت شود، آن گاه، به کاغذ توجه ویژه می‌کنند.

در دولت قبل، راهبردی اندیشیده شد که کارخانه‌های تولید کاغذ ایرانی توسعه پیدا کنند. کار‌هایی هم انجام شد، البته آنجا هم کاغذ‌های رول ویژه چاپ روزنامه مدنظر نبود؛ اما حتی همان هم، یعنی اینکه ساخت کاغذ ایرانی برای مصرف داخل توسعه پیدا کند، خوب است، چون -به این ترتیب- بار واردات از روی کاغذ‌های غیررول برداشته می‌شود؛ دولت هم که از کاغذ رول حمایت کند، رسانه‌های مکتوب، خودبه خود، بیشتر بهره‌مند می‌شوند. الان، یک سبد خیلی محدود -شامل اعتبارات و قوانین و مشوق ها- برای پشتیبانی از واردات کاغذ لحاظ شده است که کاغذ‌های مختلف را دربرمی گیرد و به رسانه‌ها هم می‌رسد.

با زبان اقتصاد که صحبت می‌کنیم، به دلیل اینکه تأمین کاغذ وارداتی پروتکل‌های خاص خودش را دارد، معلوم است که دولت‌ها به واردات و حمایت از کالا‌های اساسی اقبال بیشتری نشان می‌دهند که دلایل خاص خودش را هم دارد؛ اما اینکه کاغذ یک کالای لوکس تلقی شود و حمایتی در تأمین آن صورت نگیرد، یک اشتباه استراتژیک است. البته در اصل تأمین کاغذ مشکلی نیست، مشکل در هزینه ریالی آن است که مشکلات اقتصادی رسانه‌ها هم آن را بزرگ‌تر می‌کند؛ بضاعت رسانه‌ها در تأمین مواد اولیه به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. مثلا در همین جنگ دوازده روزه رسانه‌ها به شدت خدمت محور شدند و فرصت‌های درآمدزایی را از دست دادند.

شاید بشود برای تأمین مواد اولیه با دولتی‌ها به راه حلی رسید یا حتی مسیر‌های اقتصادی مؤثر دیگری یافت یا ایجاد کرد که به تأمین کاغذ کمک کند. همچنین، شاید بشود یک شورای رقابت برای واردات مطابق الگویی خاص تعریف کرد؛ اما اول از همه، خود رسانه باید با صدای بلندتری از این موضوع بگوید، از متولیان امر مطالبه کند؛ انفعال دولت را هم باید فریاد بزنیم. نمایندگان مجلس دوست دارند در این حوزه کمک کنند، اما، چون نقش ریل گذاری دارند، دوست دارند ریل‌های بزرگ کار بگذارند و برای حوزه رسانه خیلی تلاشی نمی‌کنند. دولتی‌ها هم به رسانه یا به چشم یک ابزار نگاه می‌کنند، یا یک محصول فانتزی زینت المجالس، اما در حمایت دچار لکنت‌اند.