به بهانه انتشار خبر بیماری استاد محمود فرشچیان

انتشار خبر تلخ و گزنده به کما رفتن استاد محمود فرشچیان که بعدتر با تکذیب خانواده روبه رو شد، بار دیگر نام یکی از چهره‌های اثرگذار هنر معاصر ایران را در کانون توجه افکار عمومی قرار داد؛ هنرمندی که آثارش نه فقط در موزه‌ها و نگارخانه ها، بلکه در حافظه جمعی ایرانیان، در خانه ها، حرم ها، حسینیه‌ها و حتی بر ضریح مطهر امام رضا (ع) جا خوش کرده‌اند.

فرشچیان، فراتر از تکنیک و شهرت، یکی از حلقه‌های مؤثر پیوند میان دین، هنر و زیباشناسی معنوی در روزگار ماست. او سال هاست با قلم موی خود، به زبان تصویر، مفاهیمی از جنس ایمان، سوگ، رهایی و پرستش را روایت می‌کند؛ بی واسطه، عمیق و مردمی. از تابلوی مشهور «عصر عاشورا» تا طراحی خیره کننده ضریح رضوی، آثار فرشچیان نمونه درخشانی از تحقق امر قدسی در ساحت هنر تصویری است. در جهانی که اغلب از شکاف میان فرم و معنا رنج می‌برد، فرشچیان نشان داد که چگونه می‌توان مفاهیم والای معرفتی را در قالبی زیبا، فاخر و ارتباط گر به نمایش گذاشت.

طراحی ضریح امام رضا (ع) را می‌توان نقطه اوج این پیوند دانست؛ هنری که در آن، فرم نه تنها ابزار زیبایی، بلکه واسطه‌ای برای انتقال نور و حضور شده است. فرشچیان خود بار‌ها اذعان کرده که در روند طراحی ضریح، بیش از هر چیز به توسل و ارادت تکیه کرده است. همین تجربه زیسته دینی، به خطوط و نقوش ضریح، جان بخشیده و از آن اثری ساخته است که تنها یک سازه معماری نیست، بلکه تجسمی از حضور و زیارت است. فرشچیان را باید هنرمند «ارتباط ساز» دانست.

 او توانست آن چنان در آثارش عناصر دینی و فرم‌های بصری را به هم پیوند بزند که مفاهیمی، چون شهادت، کرامت، دعا، عروج و انتظار، برای مخاطبان گسترده و متنوع، قابل درک و حتی قابل لمس شود. درحالی که بخشی از هنر معاصر در درون گرایی مفهومی یا پیچیدگی‌های تجریدی گرفتار است، فرشچیان با هوشمندی، راهی دیگر را پیمود: مردمی کردن مفاهیم بلند. نقطه تمایز آثار فرشچیان در این است که هم زمان در سه سطح عمل می‌کنند: ادراک حسی، فهم معنایی و تجربه ایمانی. نقاشی‌های او صرفا در سطح زیباشناسی متوقف نمی‌شوند، بلکه مخاطب را به درکی شهودی از امر متعالی سوق می‌دهند. این سطح از انتقال معنا، معمولا در هنر‌هایی تحقق یافتنی است که هنرمند خود حامل تجربه معنوی باشد.

در اینجا، وجه تمایز فرشچیان با هنرمندان تکنیکی و صرفا فرم محور، بیشتر هویدا می‌شود. در جریان شش سال مشاهده، تحلیل و بررسی نمونه‌های هنری موجود در حرم مطهر رضوی و مطالعه سازمان‌مند پژوهش‌های ارزشمند انجام شده درباره هنر در حرم مطهر رضوی، این ایده در ذهن نگارنده رقم خورد که مجموعه‌ای از خصایص مشترک در این آثار، ازجمله اتصال مفهومی به زیارت، ترکیب سنت با معنا و هدف گیری مخاطب عام، قابل استخراج است. بر همین مبنا بود که ایده «مکتب هنر رضوی» در ذهن نگارنده این سطور شکل گرفت؛ کوششی برای صورت بندی نظری از هنر دینیِ متکی به زیارت و پیوست‌های معنوی آن. مکتب هنر رضوی، نه یک سبک صرف در طراحی که مدلی نظری برای درک پیوند دین، فرم و امر قدسی در هنر است.

{$sepehr_key_142798}

 این مکتب می‌کوشد با بازخوانی تجربه‌های موفق هنرمندانی، چون استاد فرشچیان، الگویی مفهومی برای خلق آثار هنری دینی در جهان معاصر ارائه دهد. هدف آن است که مفاهیم الهی، اعتقادی و معرفتی از مسیر زیبایی شناسی اصیل و ایرانی اسلامی، به زبان هنر ترجمه شوند. در این چارچوب، فرشچیان تنها یکی از هنرمندانی است که بازخوانی آثار او به شکل گرفتن مکتب هنر رضوی کمک خواهد کرد. آثار او نمونه‌هایی هستند از چگونگی ترجمه تجربه عرفانی به فرم بصری، از نحوه تلطیف مفاهیم حماسی به زبان هنر و از شیوه حفظ پیوند سنت و نوآوری در حوزه هنر دینی.

بیراه نیست اگر بگوییم بخشی از هویت زیارتی مشهد امروز و تجربه عاطفی زائران درکنار ضریح رضوی، مرهون نگاه هنرمندانی، چون فرشچیان است؛ هنری که نه در خدمت زینت، بلکه در خدمت معناست. نه برای ویترین ها، بلکه برای دل‌هایی که از راه دور آمده‌اند تا به امامشان سلام دهند. امروز دعا برای سلامت فرشچیان و هنرمندانی، چون او فقط ادای دین به یک هنرمند نیست، بلکه پاسداشت بخشی از حافظه مشترک فرهنگی و دینی ماست. در جهانی که بسیاری از ارزش‌های معنوی در محاصره فرم‌های تهی و بی روح گرفتار آمده‌اند، فرشچیان یادآور این حقیقت است که هنر هنوز می‌تواند محل تبلور ایمان، عرفان و زیبایی باشد. او با آثارش نشان داد که خطوط می‌توانند ذکر باشند و رنگ ها، آیینه
 حضور.