آب وارداتی در مسیر مشهد؟

استاندار محترم گفت: «با وجود حفر چاه‌های جدید و تعمیر شبکه‌های آب فعلی، باز هم شاید مجبور شویم آب را از خارج حوزه مشهد وارد کنیم.»

قبل از هر چیز، جا دارد یک تشکر ویژه از ایشان بکنیم که برخلاف رویه مرسوم برخی مسئولان، انگشت اتهام را به سمت مردم و اسراف بی‌رویه ما نگرفتند.

چون خودمانیم، فشار آب در لوله‌ها آن‌قدر پایین آمده که حتی اگر کسی عزم راسخ داشته باشد که اسراف کند، آب با او همکاری نمی‌کند.

اصلا اسراف آب یک حرکت لاکچری محسوب می‌شود که پیش‌نیاز‌های خاص خودش را دارد. اول از همه به یک پمپ آب پرقدرت نیاز دارید، سپس یک منبع موثق نیاز دارید و از همه مهم‌تر، برقی که مستمرا وصل باشد؛ که خود این آخری، بیشتر به یک رؤیای شیرین، اما بسیار دور از واقعیت شباهت دارد.

تازه باید موجودی شما در حدی باشد که بتوانید این اقلام را موجود کنید.

اما بخش هیجان‌انگیز ماجرا، وعده آوردن آب از خارج حوزه مشهد است. این ایده، انسان را به یاد پروژه کانال سوئز می‌اندازد.

برای درک بهتر عظمت این پروژه، بگذارید از دایی خودم مثالی بزنم. ایشان دو ماه است که خانه‌شان را نوسازی کرده‌اند و کل عملیات باقی‌مانده، لوله‌کشی آب از در واحد تا آشپزخانه است. مسافتی در حدود ده دوازده متر! اما همیشه یا لوله نیست یا استاد لوله‌کش نیست یا استاد لوله‌کش هست، اما شاگردش نیست و بدین گونه هر بار با بهانه‌ای جدید این خط انتقال آب از دم در تا سینک افتتاح نمی‌شود که نمی‌شود.

حالا شما حسابش را بکنید، وقتی برای دوازده متر لوله‌کشی در یک آپارتمان باید از هفت‌خان رستم عبور کرد، برای صد‌ها کیلومتر لوله‌کشی از بیابان و کوه و دشت چه فرایندی در پیش خواهیم داشت و با چند نسل از استادکاران، پیمانکاران و مدیران پروژه سر و کار خواهیم داشت؟ به نظر می‌رسد باید چند دهه صبر کنیم تا شاید نوادگان ما شاهد افتتاح این ابرپروژه باشند. آن روز، احتمالا نیاز ما به آب فقط در حدی باشد که هفته‌ای یک بار روی سنگ قبرمان با شیشه نوشابه خانواده آب بریزند.

بعد همان‌طور که آب به قبرمان می‌بارد بگویند: پدربزرگ! این همان آبی است که قولش را داده بودند.