عکس نوشته | یک باران دلپذیر

به گزارش شهرآرانیوز؛ کاش می‌شد تمام خستگی‌های این مسیر را با یک لبخند پاک کرد. مثل همان لبخندی که روی صورت کوچک پسری با تی‌شرت سبز برای چند لحظه نقش بست.

تب گرمای روز صورتش را سرخ کرده و دستان کوچکش، محکم‌تر از همیشه، دست مادر را فشرده بود.

در میانه‌ی راه، گویی فرشته‌ای از آسمان، در هیبت مردی عراقی با یک کارواش خانگی، بر آنها نازل شد؛ و ناگهان... آب خنک بر سر و صورتش پاشیده شد. آن چهره‌ی خسته و نالان، در لحظه‌ای به شادمانی محض بدل شد.

انگار تمام رنج‌های دنیا را شسته بود و حالا، خنده‌ای از ته دل، لب‌های خشکیده‌اش را تازه کرد.

برای تماشای عکس در سایز بزرگ برروی آن کلیک کنید:

عکس نوشته | یک باران دلپذیر  

در همان دم، قطرات درخشان آب، به رنگین‌کمانی زیبا تبدیل شدند و تابلوی شگفت‌انگیزی از امید و معجزه‌ی یک مهربانی کوچک را در قاب من به نمایش گذاشتند.

شاید این صحنه، روایتگر قدرت عشق مادرانه، سخاوت بی‌پایان یک میزبان و معجزه‌ی یک لبخند در لحظه‌ای دشوار بود.