به گزارش شهرآرانیوز، فرزاد قائمی با تاکید بر اینکه اسطورهها در فرهنگهای بشری نقش بنیادینی در شکلگیری فرهنگ را ایفا میکنند، اظهار کرد: آنها نخستین روایتهایی هستند که با کارکرد ایدئولوژیک پدیدار میشوند و مبنای رشد فرهنگهای مختلف قرار میگیرند. از همین رو، در تمامی فرهنگهای بشری ویژگیهای مشترکی دارند که از آنها به عنوان «الگوهای عام جهانی» یا همان کهنالگوها یاد میشود.
وی افزود: در اساطیر ایرانی نیز این کیفیتها وجود دارد. اسطورههای ایرانی نه تنها هسته اولیه فرهنگ ایران را شکل دادهاند، بلکه در گذر تاریخ کارکرد ایدئولوژیک خود را نیز حفظ کردهاند. هرچند در طول زمان تغییراتی در ایدئولوژیهای حاکم رخ داده است، اما از اهمیت اسطورهها کاسته نشده و همچنان نقشی کلیدی در فرهنگ ایرانی ایفا میکنند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی با اشاره به اینکه شاهنامه فردوسی از این منظر جایگاهی ممتاز دارد، بیان کرد: این اثر عظیم، تاریخ ملی ایرانیان را در طول هزار سال گذشته صورتبندی کرده و مبنای هویت ایرانی بوده است. اساطیری که در شاهنامه روایت میشوند، نقشی بنیادین در شکلگیری هویت ملی داشتهاند. البته باید یادآور شد که اسطورهها در افسانهها نیز نمود یافتهاند؛ هرچند افسانهها بیشتر الهام گرفته از اسطورهها هستند، اما در فرهنگ عامه نیز روایاتی وجود دارد که تحت تأثیر همان کهنالگوهای اساطیری پدید آمدهاند.
قائمی گفت: یکی از برجستهترین اساطیر ملی ایرانیان، اسطوره «آرش کمانگیر» است، پهلوانی که در متون اوستایی «آرش شیواتیر» نامیده شده است، یعنی دارنده تیر چابک و نیرومند. آرش یکی از شخصیتهای اساطیری حماسههای کهن ایران است و پیشینه این حماسه به متون اوستایی که قدیمیترین متن مکتوب ایرانی است بازمیگردد.
وی ادامه داد: در یکی از یشتهای کهن اوستا (تیر یشت، بند شش و هفت) چنین آمده است: «تیرِ ستاره درخشان فرهمند را میستاییم که شتابان به سوی دریای فراخکرد بتازد، چونان پرندهای در هواپرواز. آرش چابک تیر از سوی کوهی به سوی کوه دیگر انداخت و خداوند او را یاری کرد. آبها، گیاهان و ایزد مهر راه را بر او گشودند تا تیر به هدف بنشیند». این روایت نشان میدهد که ریشه داستان آرش به کهنترین لایههای فرهنگ ایرانی بازمیگردد.
{$sepehr_key_150514}
این استاد زبان و ادبیات فارسی در خصوص سند و جایگاه آرش کمانگیر در متون تاریخی دوره اسلامی عنوان کرد: در متون تاریخی دوره اسلامی نیز روایت آرش به تفصیل آمده است. اگرچه فردوسی در شاهنامه به داستان او نپرداخته، اما مورخان و نویسندگان اسلامی به فارسی و عربی، این داستان را با جزئیات ذکر کردهاند. مطابق این منابع، در روزگار پادشاهی منوچهر (یا به نقل برخی منابع، نوذر)، ایران در برابر حملات افراسیاب ضعیف شده بود و بخشهایی از خاک کشور به تصرف دشمن درآمد. افراسیاب شرطی تحقیرآمیز گذاشت که پهلوانی ایرانی باید تیری پرتاب کند و همان تیر مرز میان ایران و توران را تعیین کند. هدف او چیزی جز تحقیر ایرانیان و تصرف خاک بیشتر نبود.
قائمی در ادامه گفت: در این شرایط خطیر، آرش کمانگیر داوطلب شد. او جان خویش را در چله تیر گذاشت، تیری از دماوند (یا رویان) تا سرزمین مرو پرتاب کرد و مرز ایران و توران را مشخص ساخت؛ بیآنکه وجبی از خاک ایران از دست برود. این اسطوره نه تنها داستانی حماسی، بلکه نماد فداکاری و جانفشانی در راه وطن است. آرش بهعنوان پهلوانی ملی، اسطوره تمامیت ارضی ایران میباشد؛ اسطورهای که مبنای آن فداکردن جان برای حفظ خاک مقدس وطن است.
وی بیان کرد: ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم روایت دیگری از این داستان نقل میکند. به گفته او، هنگامی که افراسیاب بر ایران چیره شد و منوچهر محاصره گردید، ایران در آستانه از دست دادن استقلال بود. در این هنگام یکی از فرشتگان مهم در فرهنگ باستانی ایران، «اسفندارمذ» (فرشته ماه اسفند و الهه زمین، مادر زمین) ظاهر شد و به منوچهر فرمان داد که تیر و کمانی الهی بسازد، چراکه مرز ایران تنها با این تیر و کمان میتوانست حفظ شود.
استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: برای پرتاب این تیر نیاز به داوطلبی بود که جان خویش را فدا کند. آرش بدون درنگ برخاست. او در منابع کهن مردی دیندار معرفی شده است؛ این تعبیر بسیار مهم است و برای مخاطب امروز الهامبخش خواهد بود، چراکه در فرهنگ ایرانی، دین و سیاست از هم جدا نیستند. کسی که دیندار است، نمیتواند نسبت به سرزمین خویش بیتفاوت بماند. هر کس به دینی باور دارد و اهل این سرزمین است، باید برای آن جان خویش را فدا کند. این الگو در دوران معاصر نیز تکرار شد. در هشت سال دفاع مقدس، جوانان این سرزمین با الهام از اهلبیت (ع) و شخصیتهای بزرگ تاریخ تشیع، همانند آرش جان خود را تقدیم سرزمینشان کردند.
قائمی افزود: آرش در برابر همگان بدن سالم خود را به نمایش گذاشت و گفت: «ببینید! من از هر زخم و بیماری پاکم. یقین دارم که، چون این تیر را بیندازم، بدنم پارهپاره خواهد شد و جانم از تن جدا میشود، اما جان خود را برای شما فدا میکنم.» سپس جامه از تن به در کرد، کمان را تا بناگوش کشید و تیر را رها ساخت. تیر تا اقصی نقاط خراسان، فرغانه و طبرستان پرواز کرد و در مرز ایران و توران فرود آمد. آرش پس از پرتاب تیر، جان باخت و بدنش متلاشی شد. خداوند به تیر او نیرویی الهی بخشید تا مرز ایران حفظ شود. از آن زمان، روز سیزدهم تیر به عنوان جشن ملی «تیرگان» شناخته شد؛ جشنی که نماد حفظ وطن است.
وی خاطرنشان کرد: این روایت نشان میدهد که هزاران سال پیش، ایرانیان مفهوم وطن و تقدس آن را شناخته و برای حفظ آن جان فدا کردهاند. اوستا کهنترین لایه این روایت را ثبت کرده و قدمت آن به بیش از هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. بدین ترتیب، هویت ملی ایرانیان بیش از سه هزار سال پیشینه دارد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه تنها پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در قرن بیستم شکل گرفتهاند، ایرانیان هویتی ریشهدار و دیرینه دارند، گفت: این پیشینه تاریخی باعث شده است که مفهوم وطن در ایران تنها بر اساس «منافع ملی» تعریف نشود، بلکه فراتر از آن، وطن برای ایرانیان مفهومی مقدس و برتر از منافع شخصی و اجتماعی است. اسطوره آرش کمانگیر به روشنی این حقیقت را آشکار میکند که هویت ملی ایرانیان همیشه برتر و والاتر از منافع کوتاهمدت بوده است.
منبع: ایسنا