تبریک روز ملی سینما به رامین رضاییان

در اهواز وقتی استقلال به گره افتاد، کادر فنی او را به میدان فرستاد تا تجربه‌اش گره‌گشا شود؛ اما آنچه دیدیم، نه تکنیک و تعصب، که چند سانتر بی‌حاصل و یک نمایش کودکانه بود: دعوا با گلر حریف، کشتی‌گرفتن بی‌معنا و در نهایت یک کارت قرمز مستقیم. پرده پایین آمد، استقلال یک بازیکن کم داشت و تماشاگران یک سوژه تازه برای هوراکشیدن.

یک هفته پیش‌تر هم در برابر ذوب‌آهن، همان داستان تکرار شد: گل تساوی را زد و بلافاصله جلوی دوربین‌ها غش کرد، روی زمین نشست و صحنه‌ای ساخت که انگار از دل یک تراژدی یونانی آمده است. فوتبال در جریان بود، اما او بیش از همه به فکر ثبت قاب‌های ماندگار برای عکاسان بود.

رضاییان سال‌هاست که در نقش «ستاره» اسیر شده؛ ستاره‌ای که بیش از گل و پاس، با کری‌خوانی، عریان‌شدن و نشان‌دادن عضلات، پوشیدن کفش‌های صورتی، مدل مو‌های خنده‌دار، حرکات اغراق‌آمیز و نمایش‌های پررنگ بیرون زمین شناخته می‌شود. استقلال، اما از چنین‌ستاره‌ای چه به‌ دست می‌آورد؟ کارت قرمز، وقت‌های تلف‌شده و بی‌ثباتی.

مشکل اصلی البته آینده است. امروز شاید نوجوانان با همین حرکات نمایشی جیغ بکشند و در شبکه‌های اجتماعی او را ترند کنند، اما فردا که صدای سوت پایان فوتبالش بلند شد و نورافکن‌ها خاموش شدند، رامین با چه‌چیزی خودش را سرپا نگه خواهد داشت؟ کسی که سال‌ها بَرده توجه بوده، روزی که دیگر دیده نشود، تنها چه خواهد کرد؟ امروز روز ملی سینماست و صادقانه باید گفت: جای رامین در سالن سینما بیشتر خالی است، تا در زمین فوتبال.