آینه‌ای روبه‌روی انسان امروز | نگاهی به نمایشگاه نقاشی «رِمو» در نگارخانه آسمان مشهد

به گزارش شهرآرانیوز، گاهی روبه‌روی یک چهره می‌ایستی و حس می‌کنی با تمام غریبه‌بودنش، چیزی از خودت در آن پنهان است. «رِمو» مجموعه‌ای از همین نگاه‌هاست؛ صورت‌هایی که نه پرتره‌ یک فرد مشخص، که انعکاس جمعی انسان امروزند. خطوطی که روی کاغذ جا مانده‌اند، شبیه زخم‌اند. زخم‌هایی که سال‌هاست با خود می‌کشیم، اما کمتر جرئت دیدن‌شان را داریم. در این قاب‌ها خبری از روایت خطی یا قصه‌ی کامل نیست. هر تصویر مثل تکه‌ای از یک خاطره‌ی مبهم است؛ خاطره‌ای که از دل تنهایی و طردشدگی سر برمی‌آورد. رنگ‌ها خام و محو مانده‌اند، نه به قصد ناتوانی، بلکه برای اینکه حس نیمه‌تمام بودن را منتقل کنند؛ انگار هیچ چهره‌ای قرار نیست کامل شود، هیچ زندگی‌ای به تمامی به چشم نیاید.

تماشای «رِمو» بیشتر از آن‌که دیدن دیگری باشد، مواجهه با خود است. هر بیننده می‌تواند ردی از خستگی‌های خودش را در این چهره‌ها بیابد؛ نشانی از اضطراب‌های روزمره، لبخندی که بیش‌تر از شادی، نشانه‌ی درد است، یا سکوتی که سال‌ها در سینه مانده. در هر قاب، لحظه‌ای از گذر عمر دیده می‌شود؛ از میانسالیِ فرسوده گرفته تا زوال پیری، و میان این دو، صدای ضعیفی که شبیه فریادی خاموش باقی مانده است. «رِمو» آینه‌ای یک‌دست نیست؛ بیشتر شبیه آینه‌ای ترک‌خورده است. تصویر را کامل و بی‌نقص نشان نمی‌دهد، اما درست به همین دلیل صادق‌تر است. هر ترک، هر لکه و هر خط، ما را یاد چیزی می‌اندازد که سعی کرده‌ایم فراموش کنیم. شاید برای همین است که ایستادن در برابر این آثار، تجربه‌ای شخصی می‌شود؛ تجربه‌ای که در آن، مخاطب ناگهان خودش را در میان این صورت‌ها پیدا می‌کند.

این مجموعه دعوتی است به مکث؛ به دیدن سایه‌هایی که همیشه همراه‌مان بوده‌اند و به ندرت فرصتی برای نگاه‌کردن‌شان پیدا کرده‌ایم. «رِمو» یادآور می‌شود که زخم و اضطراب، تنها متعلق به دیگری نیست؛ هرکدام از ما سهمی از این چهره‌ها داریم. با امیررضا حمیدی‌پور، خالق آثار نمایشگاه رمو به گفت‌و‌گو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

آغاز از یک فقدان

امیررضا حمیدی‌پور، درباره‌ی شکل‌گیری مجموعه «رِمو» چنین توضیح می‌دهد: سه سال است که نقاشی را جدی دنبال می‌کنم و حاصل این مسیر، مجموعه‌ای است که طی یک سال گذشته روی آن کار کردم. ایده‌ی اولیه، اما از یک تجربه‌ی تلخ شکل گرفت؛ از فوت محمدعلی علومی، نویسنده شهرمان که زندگی‌اش در تنهایی و طردشدگی گذشت. خبر مرگ او و نیز خواندن کتاب سوگ مغان تأثیر عمیقی روی من گذاشت. احساس کردم باید پروژه‌ای را آغاز کنم که نه تنها به یاد او باشد، بلکه بازتابی از وضعیت انسان امروز هم باشد؛ انسانی که در میان جامعه‌ی پرهیاهو، همچنان تنها و نادیده می‌ماند.

آینه‌ای روبه‌روی انسان امروز | نمایشگاه نقاشی «رمو» در نگارخانه آسمان مشهد

چهره‌هایی بی‌نام اما آشنا

او با اشاره به مضمون مجموعه ادامه می‌دهد: این آثار پرتره‌ی افراد مشخص نیستند؛ آن‌چه روی کاغذ آمده چهره‌ی یک شخص واحد نیست، بلکه انعکاسی از فرسودگی، اضطراب و زخم‌های انسان معاصر است. خط‌ها برای من چیزی فراتر از ابزار ترسیم‌اند. هر خط، یک کنش است؛ یک واکنش به جهان بیرون و درون. رنگ‌ها هم از همان ابتدا خام و محو انتخاب شدند تا حالتی هاله‌وار و شفاف ایجاد کنند. وقتی مخاطب روبه‌روی این آثار قرار می‌گیرد، حس می‌کند مقابل آینه‌ای ایستاده؛ آئینه‌ای که تصویر خودش را در شکلی دیگر به او نشان می‌دهد. این آینه‌ها نه برای زیباسازی، که برای مواجهه با حقیقت تلخ و بی‌پرده‌ی انسان امروز طراحی شده‌اند.

نام‌ها به عنوان چراغ راه

خالق آثار نمایشگاه رمو درباره‌ی فرایند انتخاب عنوان‌ها توضیح می‌دهد: در ابتدا هیچ‌کدام از آثار نام نداشتند. من می‌خواستم بیننده بدون واسطه با تصویر مواجه شود. اما در ادامه حس کردم لازم است نشانه‌هایی وجود داشته باشد تا مخاطب را در مسیری هدایت کند. به همین دلیل عنوان‌هایی برای هر تابلو انتخاب شد. عنوان‌هایی که بیشتر از آن‌که نام باشند، نقش چراغ‌های کوچک در یک راه تاریک را بازی می‌کنند. بیننده می‌تواند با این چراغ‌ها قدم‌به‌قدم جلو برود و مسیر خودش را در مواجهه با اثر پیدا کند.

آینه‌ای روبه‌روی انسان امروز | نمایشگاه نقاشی «رمو» در نگارخانه آسمان مشهد

آبرنگ؛ تکنیکی برای ثبت احساس خام 

حمیدی‌پور درباره تکنیک و شیوه‌ی کار می‌گوید: تمامی آثار با آبرنگ روی مقوا خلق شدند و بعد‌ها قاب و پاسپارتو شدند. انتخاب آبرنگ بی‌دلیل نبود؛ این تکنیک با شفافیت و روانی‌اش به من اجازه می‌دهد احساسات خام و بی‌واسطه را ثبت کنم. رنگ‌ها در این تکنیک به شکل طبیعی محو می‌شوند، درست مثل خاطرات و احساساتی که در ذهن انسان ماندگارند، اما وضوح اولیه‌شان را از دست می‌دهند. هرچند در طول کار تحت‌تأثیر سبک‌های اکسپرسیونیستی بودم و خودم را کنش‌گرا می‌دانم، اما فکر نمی‌کنم بتوان این مجموعه را دقیقاً در یک سبک طبقه‌بندی کرد. برای من مهم‌تر از برچسب سبکی، تجربه‌ی زیسته و حس شخصی بود.

او بیان می‌کند: یکی از تابلو‌ها مرا به یاد شخصیتی در رمان امیر ساباط محمدعلی علومی می‌اندازد؛ کاراکتری به نام سهراب، دیوانه‌ای که همیشه با لبخند زندگی می‌کرد. لبخندی که در ظاهر شادی بود، اما در عمق خود زخم و دیوانگی را بازتاب می‌داد. این لبخند برای من نماد انسان امروز است؛ انسانی که پشت خنده‌هایش، لایه‌های عمیقی از رنج و اضطراب پنهان شده است. در بسیاری از تابلوهایم همین حس جاری است؛ ترکیبی از خنده و زخم، امید و فرسودگی.

آینه‌ای روبه‌روی انسان امروز | نمایشگاه نقاشی «رمو» در نگارخانه آسمان مشهد

رمو؛ خدافظی با خانه دوم 

در بخش پایانی، این هنرمند بمی، از نسبت شخصی خود با مشهد می‌گوید: من در این شهر دانشجو بودم و مشهد برایم به‌نوعی خانه‌ی دوم شد. آن‌قدر که این شهر مرا پذیرفت، حتی زادگاهم بم هم چنین نکرد. به همین دلیل نمایشگاه «رِمو» برای من فقط یک پروژه‌ی هنری نیست، بلکه خداحافظی با این شهر هم هست. حس می‌کنم امشب که آثارم روی دیوار‌های مشهد نصب شده‌اند، در حال گفتن آخرین خداحافظی‌ام با شهری هستم که بخشی از هویت و زیست هنری من در آن شکل گرفت. شاید «رِمو» پایان یک دوره و آغاز دوره‌ای تازه باشد.

آینه‌ای روبه‌روی انسان امروز | نمایشگاه نقاشی «رمو» در نگارخانه آسمان مشهد

علاقه‌مندان می‌توانند برای بازدید از این نمایشگاه به نگارخانه آسمان مراجعه کنند.

{$sepehr_key_151074}