درنگی بر بیابان زایی و  راهکارهایش  

این روز‌ها اگر چشم هایمان را  فقط کمی  از  ویترین‌های شهر و برج‌های تازه  سر برآورده اش برداریم، تصویری دیگر از  ایران پیش رویمان باز‌  می‌شود؛ تصویری که سازمان ملل، سومین چالش بزرگ بشری بعد از کمبود آب شیرین و تغییرات اقلیمی، معرفی اش کرده است؛ بیابان زایی؛ چالشی که امروز، بیش از یک میلیاردنفر را در پنج قاره و حدود ۲۵درصد مساحت کره زمین، درگیر کرده است و  ایران، متأسفانه یکی از  بازیگران اصلی این صحنه است.   

کشور ما با ۷۰درصد مساحت حساس به بیابان زایی، ۵/۳۲ میلیون هکتار بیابان و سهم ۸/۳۰ درصدی از بیابان‌های جهان، یعنی بیش از ۲۵برابر آنچه نسبت مساحت خشکی هایمان با جهان اقتضا می‌کند، همچون خانه‌ای است که نیمی از اتاق هایش را شن و ماسه تصاحب کرده‌اند. در خراسان رضوی، از ۶/۱۱ میلیون هکتار مساحت، ۵/۵ میلیون هکتار بیابانی است؛ این یعنی تقریبا نیمی از استان.   

بیابان در  لغت،  از «بی آب آن» می‌آید و در عمل، یعنی مرز جایی که زمین هنوز زنده است با جایی که نفسش بریده است. این محدوده می‌تواند در کرانه شمالی و جنوبی کشور باشد یا وسط فلات مرکزی؛ همان جایی که خورشید بی رحم و باد‌های مهاجم، همدست تخریب می‌شوند.  

 تخریب سرزمین، فرسایش خاک، کاهش بهره وری زمین، افت کیفیت آب، نابودی پوشش گیاهی، تهدید امنیت غذایی، مهاجرت اجباری، طوفان‌های شن و گردوخاک‌های خفه کننده فقط بخشی از اثرات بیابان زایی هستند که در سایه هر دو دسته عامل، طبیعی و انسانی، شکل گرفته‌اند: از خشک سالی و تغییرات اقلیمی گرفته تا چرای بی رویه دام، تغییرکاربری مراتع و جنگل ها، کشاورزی ناپایدار، توسعه شتاب زده شهری و صنعتی و حتی بی برنامگی جمعیتی.  

 با این حال قصه بیابان زدایی در ایران، داستانی قدیمی است؛ همان طور که نخستین عملیات جدی آن در دهه ۴۰خورشیدی و در منطقه حارث آباد سبزوار شروع شد و با احداث ایستگاه تثبیت شن قوژد گناباد در سال۱۳۴۶ ادامه پیدا کرد. امروز هم ابزار‌های ما مشخص‌اند؛ از بذرکاری و نهال کاری با گونه‌های مقاوم مثل تاغ و گز و آتریپلکس تا احداث بادشکن و هلالی آبگیر، قرق مراتع و مالچ پاشی.  

{$sepehr_key_151097}

بیابان زدایی اگر درست اجرا شود، نه تنها زمین را زنده می‌کند، بلکه توسعه کشاورزی پایدار، ایجاد شغل، تثبیت جمعیت، تقویت اکوسیستم، کاهش کربن و حتی جذب گردشگر کویر را به همراه دارد. اما شرطش این است که نگاه ملی و برنامه ریزی شجاعانه پشت آن باشد؛ از آموزش و فرهنگ سازی گرفته تا توانمندسازی جوامع محلی با پروژه هایی، چون نیروگاه‌های خورشیدی و بادی، و درنهایت، همگرایی دستگاه‌های اجرایی ذیل یک راهبرد واحد ملی.   

ایران عضو کنوانسیون بین المللی مبارزه با بیابان زایی است؛ این یعنی هنوز هم فرصت داریم قبل از آنکه خانه مان تمامش زیر شن مدفون شود، با همت علمی، تجربه بومی و اراده جمعی، این سایه پیش رونده را متوقف کنیم.   امروز، بیابان فقط یک جغرافیا نیست؛ یک هشدار است و هشداری که شنیده نشود، فردا بدل به واقعیتی خواهد شد که دیگر هیچ بادی از روی آن عبور نمی‌کند جز باد‌های داغ کویر.