بیابان زایی، تهدیدی خاموش، اما پیوسته، یکی از بزرگترین چالشهای زیست محیطی روزگار ماست؛ چالشی که هر سال ۱۲میلیون هکتار از اراضی کشاورزی و مراتع جهان را از میان میبرد. ایران نیز از این روند بی نصیب نمانده است و سالانه حدود یک میلیون هکتار بر وسعت بیابانهای آن افزوده میشود.
با این وجود، برنامههای بیابان زدایی تنها در ۳۰۰هزار هکتار از این اراضی اجرا میشود؛ فاصلهای چشمگیر که پر کردن آن بدون مشارکت فعال مردم امکان پذیر نیست. مردم، به ویژه جوامع بومی، به دلیل شناخت عمیق از شرایط جغرافیایی و اقلیمی منطقه، نقشی کلیدی در موفقیت طرحها دارند.
مشارکت آنان نه تنها هزینههای دولت را کاهش میدهد، بلکه نظارت محلی را تقویت میکند و انگیزه حفاظت از منابع را افزایش میبخشد. الگوی «برنامه ریزی از پایین به بالا» میتواند نقطه آغاز باشد؛ از تشکیل انجمنهای محلی و استفاده از ظرفیت زنان جوامع روستایی تا دخالت مستقیم مردم در مراحل تصمیم سازی، اجرا و نظارت.
ارائه معیشتهای جایگزین همچون پرورش مرغ و بوقلمون بومی، صنایع دستی، تشکیل صندوقهای اعتباری با مشارکت برابر دولت و مردم، و آموزش کشتهای جایگزین، از گامهای اقتصادی مؤثر در این مسیر است. از منظر فنی، کاشت گیاهان مقاوم به خشکی، مدیریت هرزآب و رواناب و همچنین ایجاد بادشکنهای طبیعی و تلههای رسوب گیر، جزو اقداماتی هستند که ضمن حفاظت از خاک و آب، مشارکت عملی مردم را نیز میطلبد.
در مسیر مشارکت، موانع سه گانه آموزشی، اجتماعی و اقتصادی وجود دارد. نبود مروجان بومی و ضعف سواد محلی، مهمترین چالش آموزشی است که با ویدئوهای آموزشی و بازدید از طرحهای موفق، رفع شدنی است. در بعد اجتماعی، بی اعتمادی به پروژه ها، مسئولیت پذیری اندک و بوروکراسی اداری، مانع حرکت میشود.
{$sepehr_key_151132}
شفاف سازی و اعتمادسازی، کلید عبور از این سدهاست. در عرصه اقتصادی نیز، توجیه پذیر نبودن طرح ها، نبود بیمه خشک سالی و کوتاهی دوره تعهدات، انگیزه را کاهش میدهد. واگذاری عرصهها برای احیا و بهره برداری و ایجاد سازوکار بیمهای، میتواند چشم انداز اقتصادی طرحها را روشنتر کند.
فرهنگ سازی از طریق رسانه ها، تسهیل قوانین و کاهش بوروکراسی، حمایت مالی از طرحهای مشارکتی، آموزش و توانمندسازی جوامع محلی و ایجاد هماهنگی بین نهادهای مسئول، پنج ستون اصلی موفقیت در بیابان زدایی مشارکتی به شمار میرود.
بیابان زدایی با مشارکت مردم، انتخابی اختیاری نیست، بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر برای حفظ حیات سرزمین است. تجربهها ثابت کردهاند که طرحهای مشارکتی، به دلیل درگیر کردن ذی نفعان اصلی، از پایداری و اثربخشی بیشتری برخوردارند. نگاه جامع به ابعاد آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و فنی، همراه با استفاده هوشمندانه از ظرفیتهای محلی، میتواند ما را یک گام به آیندهای سبزتر و سرزمینی مقاومتر دربرابر بیابان زایی نزدیک کند.