در دنیای امروز، جایی که شعارهای زیبا و پرطنین مانند «زن، زندگی، آزادی» بر لبها جاری است، باید لحظهای توقف کرد و پرسید: آیا کسانی که این شعارها را فریاد میزنند، واقعا دلشان برای زنان، زندگی و آزادی میسوزد؟ یا اینکه اینها تنها پوششی است برای ادامه همان تفکر جاهلی که قرنها پیش، دختران را زندهبهگور میکرد؟ بله، سخن از ادامهدهندگان عصر جاهلیت است؛ کسانی که با لباس مدرن، فرهنگ غربی و نظام سرمایهداری، ادعای نجات زنان را دارند، اما درواقع، فکر و روح دختران را زندهزنده دفن میکنند.
بیایید به عقب برگردیم؛ در عصر جاهلیت که تاریکیاش بر شبهجزیره عربستان سایه افکنده بود، دختران را بهعنوان نمادی از ضعف و ننگ، زندهبهگور میکردند. جسمهای بیگناه را زیر خاک میبردند تا مبادا بار سنگینشان بر دوش قبیله بیفتد. قرآن کریم در سوره تکویر، این جنایت را چنین توصیف میکند: و آنگاه که از دختر زندهبهگور شده پرسیده شود به کدامین گناه کشته شد؟» این عمل نهتنها یک رسم وحشیانه بود، بلکه نمادی از تفکری بود که انسانیت را قربانی منافع قبیلهای و اقتصادی میکرد.
حالا، در قرن بیستویکم، آیا این جاهلیت پایان یافته است؟ خیر؛ فقط شکل عوض کرده است. امروز، جسمها را دفن نمیکنند، اما فکرها را با تفکر غربی که برپایه تنآسایی، جذابیتهای ظاهری و جنسی بنا شده است، زندهبهگور میکنند. انسانیت را زیر خروارها تبلیغات مصرفی و رسانهای دفن کردهاند و آنچه باقی میماند، پوستهای است از جسم که برای سود بیشتر عدهای اندک، به ابزاری تبدیل شده است.
این فرهنگ غربی که ریشه در نظام سرمایهداری دارد، انسان را نه بهعنوان یک موجود والا و دارای روح، بلکه بهعنوان یک مصرفکننده میبیند. تفکری که آدم را ابزار افزایش سرمایه میداند. در این نظام، زنان -بهویژه دختران جوان- بهعنوان کالایی جذاب برای فروش بیشتر محصولات، از لوازم آرایشی گرفته تا لباسهای مد روز، مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. رسانهها و شبکههای اجتماعی با الگوریتمهای هوشمندشان، دختران را بهسمت ظاهرگرایی سوق میدهند: «زیبا باش، جذاب باش، مصرف کن تا خوشحال شوی!»، اما این خوشحالی، پوچ است.
انسانیت را گرفتهاند و خاک کردهاند؛ حیوانیت را رشد دادهاند. جهان امروز، باغوحشی منظم و پرامکانات است که در آن، انسانها درظاهر آزادند، اما در باطن، اسیر غرایز حیوانی شدهاند. کافی است کمی ساختار این نظم بههم بریزد -مثل آنچه در ایام کرونا دیدیم- تا ببینیم چطور این «آدمهای رشدیافته حیوانی» همدیگر را میدرند: در فروشگاهها، برای چند دستمال بهداشتی یا ماسک، دعوا میکردند؛ صفهای طولانی برای واکسن میبستند و حتی در برخی کشورها اقدام به خشونتهای خیابانی میکردند. اینها نشانههایی از آن حیوانیت نهفته است که زیر لایه نازک تمدن مدرن، منتظر فرصت است.
معلوم است که این تفکر، دلش به حال دختران غزه نمیسوزد، دلش به حال انسان نمیسوزد، چه برسد به دختران انسانها؛ درحالیکه بمبها بر سر زنان و کودکان فلسطینی میبارد، رسانههای غربی و حامیانشان، سکوت میکنند یا حتی توجیه میکنند. چرا؟ چون غزه بخشی از نظام مصرفگرایی نیست؛ سرمایهای ندارد که افزایش یابد؛ دختران غزه که زیر آوار زندهبهگور میشوند، برایشان اهمیتی ندارند. اینها همان ادامهدهندگان جاهلیتاند که ادعای آزادی زنان را دارند، اما در عمل، زنان را به بردگان مدرن تبدیل کردهاند.
{$sepehr_key_151170}
آزادیشان، آزادی از انسانیت است؛ آزادی برای مصرف بیشتر، برای جذابیت جنسی بیشتر، برای سود بیشتر عدهای اندک. حالا، در چنین روزهایی، سالروز مردی است که این جاهلیت را درهم شکست: رسول خدا (ص)، پیامبر اسلام. او بود که دختران را از زندهبهگور شدن نجات داد. در زمانی که دختر داشتن ننگ بود، او فاطمه (س) را «ام ابیها» نامید -مادر پدرش- و احترام به زنان را بهعنوان یک اصل الهی برقرار کرد.
فکرش امروز، دنبال این است که فکرها را به راه بیندازد و حرکت دهد؛ نگذارد دختران به ابزاری برای سرمایهداران و جریان سرمایهداری تبدیل شوند. اسلام، زنان را نه بهعنوان کالایی جنسی، بلکه بهعنوان نیمهای از جامعه انسانی میبیند که باید در اوج احترام و ارزش قرار گیرند. این تفکر، اجازه نمیدهد که زندگی زنان را به اسم آزادی از آنها بگیرند و دختران را به سبکی مدرن، زندهبهگور کنند. آزادی واقعی، آزادی از بند جاهلیت و حیوانیت است؛ آزادی برای رشد روحی، برای مشارکت در جامعه، برای رسیدن به قله عزت.