۷ گام اساسی برای گفت‌وگویی اثربخش

به گزارش شهرآرانیوز، برای همه‌ی ما اتفاق افتاده که با یکی از نزدیکانمان دچار سوءتفاهم یا کدورت شده باشیم؛ دوست، همسر یا دیگر اعضای خانواده.

بسیاری افراد ترجیح می‌دهند در این موقعیت، روی مسئله سرپوش بگذارند و نادیده‌اش بگیرند. البته اگر به موازات این تصمیم، واقعاً موضوع را فراموش کنند و طرف مقابل را ببخشند که عالی است!

موضوع از آنجا ناجور می‌شود که بعضی افراد برای جلوگیری از مشکلات و دلخوری‌های بعدی، ناراحتی‌شان را مثل آتش زیر خاکستر در وجود خود نگهداری می‌کنند. در حالی که این رفتار می‌تواند به کینه‌های عمیق و رفتار‌های انفجاری و چکشی بینجامد که فرد مقابل را دچار شوک کند.

پس بهتر است به جای آنکه سعی کنید مسئله را در پستو‌های ذهن‌تان پنهان کنید، آن را جلوی چشم بیاورید و با روش درستی مثل گفت‌و‌گو حل و فصلش کنید.

اما برای گفت‌و‌گو در چنین شرایطی چه نکاتی را باید رعایت کنیم تا بهترین نتیجه را بگیریم و از کردهٔ خود پشیمان نشویم؟! در این گزارش بعضی از این نکات را برایتان می‌گوییم.

با خودتان کنار بیایید

اصولاً و اساساً آدمیزاد در هر موضوعی اول باید با خودش کنار بیاید، بعد به سراغ توجیه دیگران برود. فکر کنید که مسئله چقدر برایتان مهم است؛ اگر بی‌خیالش شوید به کجای عالم برمی‌خورد؛ می‌خواهید چقدر برای طرف مقابل مهم به نظر بیاید و...

بعد به این فکر کنید که واکنش او چگونه خواهد بود. با توجه به شناختی که از او دارید این واکنش‌ها را در ذهن خود تصور کنید. حالا تصمیم بگیرید که آیا ارزشش را دارد یا نه؟! شاید پاسخ صادقانه به این سؤالات، شما را به این نتیجه برساند که «اصلاً بی‌خیال! دنیا هنوز خوشگلیاشو داره!»

شاید هم موضوع به این پیچیدگی نباشد و لازم باشد با تذکر ساده‌ای به طرف مقابل، خودتان را راحت کنید و او را از حساسیت خودتان در آن مسئله، آگاه.

در زمان و مکان درست اقدام کنید

ماشین همسرتان پنچر شده. او کنار اتوبان، زیر تیغ آفتاب مشغول تعویض لاستیک است که شما برای گفت‌و‌گو دربارهٔ دلیل دلخوری‌تان با او تماس می‌گیرید. با کمی اغماض، این بدترین زمان و نامناسب‌ترین مکان برای این گفت‌و‌گو است و عاقبتش هم چندان خوش به نظر نمی‌رسد.

شاید طرف مقابل استراحت کافی نداشته، به هر دلیلی روز خوبی را شروع نکرده، یا در حال انجام کار مهمی است که تمام حواسش را برده. وحی منزل نیست که همان لحظه‌ای که در برنامهٔ شماست، حرفتان را بزنید. از او بپرسید چه زمانی وقت و توجه کافی برای صحبت با شما دارد و او را به حال خود بگذارید.

ترجیحاً محل آرام و ساکتی را برای گفت‌و‌گو انتخاب کنید که عوامل و موانع محیطی در حداقل میزان خود باشند. جایی که هر دو در آن آرامش داشته باشید و بتوانید بدون مزاحمت چیزی یا کسی، حرف‌هایتان را بزنید.

در حالت عادی بهتر است گفت‌و‌گو در فضای مجازی صورت نگیرد. چون لحن کلام منتقل نمی‌شود و ممکن است سوءتفاهم‌های بیشتری ایجاد شود. اما اگر به هر دلیلی این فضا را انتخاب کردید، از طرف مقابل بپرسید که در وضعیت مناسبی برای گفت‌و‌گو با شما هست یا نه. اگر نیست، عجله نکنید.

{$sepehr_key_152197}

مقدمه‌چینی به میزان کافی!

بی‌هوا سراغ اصل موضوع نروید که طرف مقابلتان جا بخورد یا گیج شود؛ همان‌طور هم با ردیف کردن مقدمه‌های طولانی و بی‌سر و ته، او را در پیچ‌وخم‌های ذهنی خودتان سرگردان نکنید.

نه زیاده‌گویی در مقدمه خوب است و نه پریدن ناگهانی به اصل بحث. هر دو می‌توانند ذهن مخاطب را آشفته کنند. اگر زیادی مقدمه بچینید، این حس را به طرف مقابل منتقل می‌کنید که موضوع برایتان خیلی جدی و حیاتی است؛ این برداشت ممکن است او را بیش از اندازهٔ لازم (!) دچار عذاب وجدان یا فشار روحی کند.

بعضی‌ها هم اصلاً نیازی به مقدمه ندارند و شنیدن آن برایشان اضطراب‌آور است. اگر طرفتان اهل حاشیه‌پردازی نیست، بی‌درنگ سر اصل مطلب بروید و با اعصاب و روانش بازی نکنید!

موضوع را نه کوچک کنید، نه بزرگ

اگر تکلیفتان را با خود روشن کرده‌اید و می‌دانید موضوع آن‌قدر‌ها هم مهم و حیاتی نیست، کافی است یک تذکر کوتاه بدهید و عبور کنید؛ آن هم برای جلوگیری از تکرار آن مسئله.

خیلی وقت‌ها همهٔ حرف، در یک جمله جمع می‌شود و نیازی به اضافه‌گویی ندارد. اگر شروع کنید به توضیحات تکراری و پر و بال دادن به حرف، ناخواسته موضوع را بزرگ‌تر و جدی‌تر از آنچه در نظر شماست، جلوه می‌دهید. همین می‌تواند باعث سوءبرداشت در فرد مقابل شود؛ مثلاً ارزش‌ها و سطح دغدغه‌های شما را اشتباه متوجه شود یا نوع نگاه‌تان به مسائل را متفاوت با واقعیت شما درک کند.

برای هر موضوع به همان اندازه که ارزش دارد وقت و انرژی صرف کنید؛ نه کمتر، که بعد‌ها تکرارش اعصابتان را خرد کند، و نه بیشتر، که شما را فردی نازک‌نارنجی نشان دهد.

پرونده‌های خاک‌خورده را از بایگانی خارج نکنید

فقط دربارهٔ همان موضوعی که همین حالا اعصابتان را خط‌خطی کرده و دلتان را به درد آورده حرف بزنید. گذشته را مثل سریال تکراری، فصل به فصل پخش نکنید. مراقب باشید موقع مثال زدن از رفتار آزاردهنده، ناخواسته در تلهٔ «باز کردن پرونده‌های قدیمی» نیفتید.

لازم نیست با هر دلخوری جدید، آرشیو را زیر و رو کنید و کل خاطرات تلخ را بر سر طرف مقابل آوار کنید. اگر قبلاً دربارهٔ مسئله‌ای در گذشته صحبت کرده‌اید، پرونده‌اش را ببندید و بگذارید در همان قفسهٔ گذشته خاک بخورد. چرا با یادآوری بی‌دلیل، آن را دوباره به زندگی‌تان اضافه کنید؟

اگر مخاطب شما کمی هوش و مقداری علاقه به شما داشته باشد، با یکی دو بار تذکر متوجه ناراحتی‌تان می‌شود. لازم نیست مثل ساعت زنگ‌دار روزی دو بار به صدا دربیایید و دلخوری‌تان را به او یادآوری و محاکمه‌اش کنید.

با واسطه بین خودتان و او فاصله نیندازید

اگر با کسی مشکلی دارید یا کدورتی بین‌تان پیش آمده، تقریباً همیشه بدترین راه‌حل فرستادن واسطه و پیغام است. در این روش، اغلب این پرسش برای گیرندهٔ پیام پیش می‌آید که «چرا خودش به من نگفت؟!».

همین سؤال ساده می‌تواند ذهنش را مثل موتور جست‌وجوگر روشن کند و هزار و یک نتیجهٔ احتمالی بسازد که نصف بیشترش اصلاً امکان وقوع در عالم واقع را ندارد! این خیالات و حدسیات گاهی از اصل پیام هم آزاردهنده‌تر می‌شوند؛ بنابراین خودتان برای حل مشکلتان آستین بالا بزنید. البته اگر فکر می‌کنید ممکن است یکی از شما وسط گفت‌و‌گو جوش بیاورید، حضور فردی که هر دو با او احساس راحتی دارید، می‌تواند مفید باشد. اما مراقب باشید طوری به نظر نرسد که انگار یار جمع کرده‌اید!

هیچ‌کس مثل خودتان نمی‌تواند احساس‌تان را دقیق و درست منتقل کند. فراموش نکنید «یک کلاغ، چهل کلاغ» همیشه از روی بدجنسی نیست؛ خیلی وقت‌ها از سر دلسوزی اتفاق می‌افتد. اما همین دلسوزی گاهی یک مشکل کوچک را به یک سریال چندفصلی از معضلی عظیم تبدیل می‌کند.

روش گفت‌و‌گو خوشایند هر دو طرف باشد

بعضی‌ها ترجیح می‌دهند حرف را رودررو بگویند و بشنوند. بعضی‌ها مکالمهٔ حضوری برایشان معادل زلزلهٔ ۷ ریشتری است و ترجیح می‌دهند پشت تلفن سنگر بگیرند. عده‌ای دیگر هم با نامه و پیام (کاغذی یا دیجیتالی) حال بهتری دارند و در نوشتن، راحت‌تر حرفشان را می‌زنند.

شیوه‌ای را انتخاب کنید که هر دو با آن راحتید. البته اگر بتوانید از خودگذشتگی کنید و وارد زمینی شوید که طرف مقابل ترجیح می‌دهد، به خوشایند خدا نزدیک‌تر است. آن‌وقت طرف مقابل با آرامش بیشتری با موضوع روبه‌رو می‌شود و راحت‌تر می‌تواند آن را هضم کند.

به هر حال لحن‌تان نباید شبیه بازپرس دادگاه یا معلم‌های عصبانی باشد. اگر بابت یک اشتباه، تمام شخصیت و اخلاق او را زیر سؤال ببرید، احتمالاً نتیجه چیزی شبیه انفجار خواهد بود! احترام به شخصیت طرف مقابل، همان چیزی است که می‌تواند گفت‌و‌گو را به نتیجه برساند.

حرف آخر...

در نهایت، اگر دلخوری یا سوءتفاهمی بین شما و یکی از نزدیکانتان پیش آمد، مهم‌ترین نکته این است که مسئله را به‌موقع و به‌درستی مطرح کنید؛ نه آن‌قدر بزرگش کنید که رابطه آسیب ببیند، نه آن‌قدر کوچک که در دل بماند و به کینه تبدیل شود.

زمان و مکان مناسب، لحن محترمانه، انتخاب روش گفت‌و‌گو متناسب با روحیهٔ هر دو طرف و پرهیز از یادآوری پرونده‌های قدیمی، همه می‌توانند گفت‌و‌گو را به نتیجه‌ای آرام و سازنده برسانند.

هیچ‌کس مثل خودتان نمی‌تواند احساس‌تان را منتقل کند؛ پس با شجاعت، صداقت و احترام حرف بزنید تا هم خودتان سبک شوید و هم رابطه‌تان استوارتر شود.

منبع: فارس