علی بابازاده | شهرآرانیوز؛ زن به سختی راه میرفت، تاجاییکه باید مدام یک نفر زیر بغلش را میگرفت. او برای امور روزمره خودش هم نیاز به کمک داشت، بااینحال پلیس این مادربزرگ و نوه جوانش را بهاتهام سرقت دستگیر کرد. این درحالی بود که تحقیقات بعدی نشان داد هیچکدام از مالباختهها در صحنه سرقت متوجه دزدی وسایلشان نشده بودند.
پیگیری این پرونده با دستور سرهنگ محمدچراغ، فرمانده انتظامی مشهد و با توجه به گستردگی آن در هسته مرکزی شهر به کلانتری امام رضا (ع) واگذار شد. سرهنگ علیاصغر زرینکاسه، رئیس این کلانتری، با تمرکز ویژه بر این پرونده متوجه شد که هیچکدام از مالباختهها که بیشترشان زن بودند، در اظهاراتشان هیچ صحبتی از نوع سرقت نکردهاند؛ موضوعی که کمی عجیب بود و موجب شد تا چند مالباخته به کلانتری فراخوانده شوند.
با حضور این افراد و بررسی دقیقتر اظهاراتشان مشخص شد که اصل سرقت، جیببری بوده است و فردی گوشی و دیگراموال آنها را از درون کیف یا جیب آنها ربوده و این افراد اصلا متوجه سرقت نشدهاند.
تحقیقات پرونده ادامه یافت تا اینکه مأموران متوجه حضور عجیب پیرزنی در تمام صحنههای سرقت شدند که دو زن جوان نیز او را همراهی میکردند. با شناسایی و ردزنی این افراد تیم رسیدگیکننده پرونده توانست پیرزن و یکی از زنهای جوان را دستگیر کند.
پنجشنبه گذشته با انتقال این متهمان به کلانتری امام رضا (ع) و همچنین دعوت از چند مالباخته فرصت شد تا با این افراد به گفتوگو بنشینیم.
یکی از مالباختهها درباره سرقتها خبرنگار شهرآرا گفت: سوار اتوبوس خطوط بیآرتی شدم. در میانه مسیر متوجه چیزی نشدم، اما وقتی به منزل رسیدم و کیفم را باز کردم، دیدم داخل کیفم خالی است و گوشیام نیست. با گوشیام تماس گرفتم؛ ولی کسی پاسخ نداد تا اینکه فردی جواب داد و گفت بیایید تحویل بگیرید. ابتدا فکر کردم گوشی از کیفم افتاده و یکی آن را پیدا کرده است، اما وقتی به کلانتری رفتم، فهمیدم که گوشیام سرقت شده است.
مالباختهای دیگر نیز گفت: وقتی سوار اتوبوس شرکت واحد شدم، بچهام بغلم بود و کیفم زیر چادر بود. تصور میکردم در این شرایط کسی نمیتواند به کیفم دست بزند؛ اما بدون اینکه بفهمم چطوری، گوشیام سرقت شده بود.
مالباخته دیگری که زنی از اصفهان بود، در صف نانوایی دلش به حال پیرزن کمرخمیدهای سوخته و به احترامش جای خود را به او داده بود، اما زمانی که نوبت خودش شده بود تا نان بخرد، کارت بانکیاش را از کیفش درمیآورد و همانجا متوجه نبود تلفنهمراهش میشود. یکی از بستگان این خانم نیز اعلام کرد: لحظهای که دوستم جایش را به پیرزن داد، دختر جوانی از پشتسرش رد شد.
وقتی نوبت به سارقان رسید، مشخص شد که زن هفدهساله متأهل است و مدتی قبل از خانه فرار کرده است. پلیس از این متهمان هنگام دستگیری هفت دستگاه تلفنهمراه هوشمند و ۱۷هزار دینار عراقی کشف کرده بود.
بررسیهای بعدی نشان داد که متهمان سه زن هستند. دو زن جوان بههمراه زنی میانسال که بعد پلیس متوجه شد در واقع این پیرزن ناتوان پوششی بوده تا مالباختهها به آنها شک نکنند. این مادربزرگ در صفها و مکانهای شلوغ برای کمکگرفتن از دیگران به آنها نزدیک میشد و تقاضای یاری میکرد؛ درهمینحین، زنان جوان نیز به صحنه نزدیک میشدند و دست به سرقت میزدند.
بررسی پرونده تشکیلشده از زن جوان نشان داد که او سابقه بستریشدن در بیمارستان روانی را نیز داشته و در سوابقش دو اقدام ناموفق به خودکشی نیز ثبت شده است. این زن در همان مرکز درمانی با زنی دیگر به نام یاسمن آشنا شده که بهعنوان متهم سوم پرونده شناسایی و هماکنون تحتتعقیب پلیس قرار دارد.
{$sepehr_key_152629}
زن میانسال در تحقیقات هرگونه آشنایی با دو دختر جوان را انکار کرد و تنها خود را فردی نیازمند پول برای عمل قلب معرفی کرد و گفت: من کشاورز بودم و برای رهایی از فقر، دست کمک بهسمت دیگران دراز میکردم.
زن جوان نیز درباره شگردش در صحنههای سرقت گفت: همراه با جمعیت بهسمت ایستگاههای بیآرتی میرفتیم، یاسمن با انتخاب سوژه به او نزدیک میشد به بهانه اینکه زنی میانسال همراهمان است و شرایط ایستادن را ندارد از مسافران و افراد حاضر در صف نانوایی میخواست تا جایشان را به او بدهند، در این میان او بهسرعت گوشی را از کیف یا جیب آنها میقاپید و به من میداد. بعد از گرفتن گوشی بلافاصله از اتوبوس پیاده و از محل دور میشدم.