فعالسازی مکانیسم ماشه ازسوی سه کشور اروپایی، نه صرفا یک اقدام حقوقی در چارچوب برجام، بلکه ابزاری سیاسی برای بازتولید فشار حداکثری علیه تهران است؛ فشاری که تجربه ثابت کرده است نتیجهای جز تشدید بیاعتمادی و گسترش بحرانها ندارد. فعالسازی مکانیسم ماشه، مسیر بازگشت همه قطعنامههای شورای امنیت را هموار ساخته و تحریمهای چندجانبه سازمان ملل را بازتعریف میکند.
این یعنی بازگشت به شرایط پیشازبرجام؛ زمانی که صادرات نفت محدود، مبادلات بانکی قفل و سرمایهگذاری خارجی تقریبا به صفر رسیده بود. در بُعد اقتصادی، پیامد فوری این سازوکار بر بازار ارز و انتظارات تورمی آشکار خواهد شد. افزایش نرخ ارز، جهش بهای کالاهای وارداتی، کاهش قدرت خرید و تشدید خروج سرمایه، از سناریوهایی هستند که به پشتوانه تجربه، احتمال وقوعشان بالاست.
طراحان این اقدام در اروپا و آمریکا امید دارند با فشار اقتصادی، تصمیمسازان ایرانی را به میز مذاکرهای بکشانند که متنش پیشاپیش به سود غرب نوشته شده باشد؛ اما نتیجه چنینسیاستی برعکس خواهد بود: تقویت جریان مقاومت، بسیج ظرفیتهای بومی و کاهش تمایل به هرگونه اعتماد دوباره به تعهدات غرب. اثرگذاری این فشارها فقط در اقتصاد متوقف نمیشود.
بازگشت تحریمهای سازمان ملل، فضای امنیتی منطقه را ملتهب و معادلات ژئوپلیتیک را پیچیدهتر خواهد کرد. ایران، به عنوان بازیگر اصلی خلیج فارس، ابزارهای متقابل فراوانی دارد؛ از مدیریت عرضه انرژی و کنترل مسیرهای ترانزیت گرفته تا بهرهگیری از ائتلافهای منطقهای برای مهار فشارها. بیثباتی ناشی از این رویارویی، نهتنها منطقه، بلکه بازار جهانی انرژی را با شوک روبهرو میکند؛ شوکی که دامن اروپا و اقتصادهای وابسته به انرژی را نیز خواهد گرفت.
از منظر اجتماعی و روانی، بازگشت به دوران تحریمهای کامل، فشار مضاعفی بر زندگی مردم تحمیل میکند؛ اما تجربه سالهای اخیر، تابآوری ملی را افزایش داده است. این رویکرد بر حفاظت از سرمایه اجتماعی، تقویت امید و مقابله با جنگ روایتها در فضای رسانهای تأکید دارد. هدف، جلوگیری از شکاف میان حاکمیت و مردم و تقویت روحیه همبستگی داخلی است تا فشار بیرونی بیاثر شود.
{$sepehr_key_152965}
در حوزه دیپلماسی، دو مسیر موازی اهمیت دارد: نخست، بهرهگیری حداکثری از ظرفیتهای آسیایی و قدرتهای غیرغربی نظیر روسیه، چین و کشورهای بریکس برای ایجاد سپر اقتصادیسیاسی و گسترش بازار صادرات. دوم، بازگذاشتن درِ مذاکره، نه از موضع ضعف، بلکه در چارچوب منافع ملی و عزت؛ بهاینمعنا که هر گفتوگو باید معطوف به لغو کامل تحریمها، تضمین تکرارنشدن مکانیسم ماشه و بهرسمیتشناختن حقوق هستهای ایران باشد.
مکانیسم ماشه هرچند تهدیدی جدی به نظر میرسد، اما همچنان یک تیغ دولبه است. گذر از آن، نیازمند اتکا به ظرفیتهای داخلی، تنوع شرکای بینالمللی و آمادگی برای مذاکرات عزتمندانه است. در این صورت، ماشهای که برای فشار کشیده شده است، میتواند به جرقهای برای شلیک فرصتها تبدیل شود.