به گزارش شهرآرانیوز؛ آخرین روز بهمن پارسال، ماجرای تیراندازی منجربه قتل فردی به نام «یوسف. م»، قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی را به همراه کارآگاهان پلیس آگاهی استان به محل جرم واقع در محدوده اسماعیل آباد کشاند. بررسی پیکر مقتول در بیمارستان و پزشکی قانونی نشان داد که او هدف گلولههای اسلحه وینچستر قرار گرفته و پزشکان نود ساچمه از پیکر او خارج کردهاند.
بررسیهای میدانی منجر به شناسایی هویت قاتل به نام «محمود. ت» شد؛ فردی که پس از وقوع جنایت از مشهد متواری شده و به نقطهای نامعلوم گریخته بود. کارآگاهان که با یک پرونده دشوار از بعد از دستگیری متهم روبه رو شده بودند، متهم را ابتدا در زاهدان ردزنی کردند، اما اطلاعات بعدی نشان داد که از استان گریخته و وارد یکی از استانهای همجوار شده است.
پیگیریها ادامه یافت و پلیس در شش استان دیگر نیز قاتل را ردزنی کرد، اما او مارکوپلووار مرتب محل اختفایش را عوض میکرد. تحقیقات در حالی به ماه هفتم خود نزدیک میشد که کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی با هدایت سرگرد شکیبا، متهم را در اسلامشهر تهران ردزنی کردند و متوجه شدند که او به صورت گمنام در یک کافه کار میکند و به صورت زیرزمینی زندگی میکند. همین موضوع موجب شد تا متهم در آخرین مخفیگاهش دستگیر شود.
دیروز محمود پس از گذشت ۱۹۰ روز از جنایت برای بازسازی صحنه جرم با دستور مقام قضایی به صحنه جرم بازگردانده شد تا آنچه میان آنها اتفاق افتاده بود و ریشههای این درگیری را بازگو کند. محمود که پس از حدود شش ماه به محل جرم برگردانده شده بود، در پاسخ به مقام قضایی اعلام کرد که مقتول دایی همسرش بوده است و اختلاف آنها به سال ۱۴۰۲ بازمی گردد.
او درباره آنچه میان آنها در سالهای گذشته رخ داده بود، مدعی شد: دو سال قبل من برای شرکت در مراسم ختم، به تبریز رفته بودم. همان موقع برادر مرحوم و همسرش با یک محموله موادمخدر در خانه ما گرفتار شده بودند. وقتی برگشتم، پلیس دستگیرم کرد. البته با شهادت شهود و تلاشهای بعدی در آن پرونده تبرئه شدم، ولی خانه من از همان سال تا به همین حالا پلمب است. هر وقت هم به یوسف میگفتم برو کارهای رفع پلمب را انجام بده، توجهی نمیکرد و همین موضوع موجب کدورت میان ما شد و من کینه او را به دل گرفته بودم.
متهم به قتل ادامه داد: به غیر از مواد، سر یک دیوار هم با مقتول مشکل داشتیم. پارسال مرداد بود که میخواستیم دیوار ملک خودمان را که مشرف به خانه او بود، بشکافیم و کارهای ساختمانی بکنیم که مرحوم آمد و گیر داد و دعوایمان شد و این موضوع به کدورتها دامن زد.
محمود درباره اتفاقهای روز حادثه نیز مدعی شد: بعدازظهر با برادرم که خانه اش کنار خانه مقتول است، کفتربازی میکردیم که یوسف آمد و سنگ به سمت ما که روی بام بودیم، پرت کرد، بعد هم فحش داد که پایین آمدم و دست به یقه شدیم. آنجا همسایهها جدایمان کردند.
بعد رفتم خانه که گروهی ریختند جلوی خانه ما، آن موقع اسلحه را برداشتم که خانواده نگذاشتند بیایم بیرون، وگرنه آنجا چهارپنج نفر را میکشتم. داخل خانه نشستم و از دوربینهایی که روی درِ خانه نصب کرده بودیم، نگاهشان میکردم. این متهم به قتل ادامه داد: ساعت ۱:۳۰ بامداد بود که اسلحه را برداشتم و به سراغش رفتم. میخواست ماشین را ببرد داخل پارکینگ.
فکر کردم توی ماشین است که یک تیر به لاستیک زدم و تیر بعدی را میخواستم به شیشه بزنم که به در خورد. بعد دیدم یوسف توی حیاط است و در را کامل باز کرده بود تا ماشین را داخل ببرد. رفتم جلوی در و مقتول سمت چپ در چندقدمی من ایستاده بود که سومین گلوله را به سمتش شلیک کردم، دوید سمت خانه که از پشت یک تیر دیگر زدم و افتاد روی زمین.
اما من زنش را ندیدم و قصد تیراندازی به او را نداشتم. بعد که میخواستم برگردم، چشمم به مادر همسرم افتاد که خانه اش همین جاست (اشاره به ساختمان مقابل)، از بالا داشت نگاه میکرد. چون مقصر این اختلافها او بود، یک تیر هم به سمت او زدم و بعد هم شبانه به سمت زاهدان گریختم.
{$sepehr_key_155001}
پس از اینکه متهم اعلام کرد که اسلحه متعلق به خودش بوده و قبلا نیز با آن تیراندازی کرده است، در پاسخ به سؤال مقام قضایی که قبل از حادثه چیزی مصرف کرده بودی؟ پاسخ داد: نه، آن شب هیچ چیز مصرف نکرده بودم.
«اختلاف را طور دیگری نمیشد حل کنی؟»، این آخرین سؤالی بود که از متهم پرسیده شد که گفت: حالا که به اینجا رسیده است. در ادامه شاهدان ماجرا، همسر و برادر مقتول نیز مشاهداتشان را توضیح دادند که با اظهارات متهم همخوانی داشت، البته درخصوص علت اختلافات روایت دیگری داشتند و مدعی بودند که اختلاف بر سر موادمخدر نبوده است. کارشناس سلاح نیز با توجه به معاینه جسد پس از کالبدشکافی و همچنین حضور در محل پس از درگیری، اظهارات متهم را تأیید و اعلام کرد که دو تیر از اسلحه وینچستر به پا و پشت متهم برخورد کرده است.