به گزارش شهرآرانیوز، میان قفسههای شلوغ کتابفروشی، بین ردیفهای کوتاه و بلند کتاب، برای لحظهای ایستادم و فکر کردم هر کتاب ترجمهشده چقدر تلاش، دقت و زمان یک مترجم را پشت خودش دارد. مترجمی که نهتنها باید زبان و معنا را منتقل کند، بلکه با محدودیتها، فشارها و مشکلات متعدد هم کنار بیاید. این تصویر شاید برای خواننده ساده به نظر برسد، اما برای کسی که روزها و ماهها با متن زندگی میکند، واقعیتی پیچیده و پرچالش است.
مترجم در ایران با موانع زیادی روبهروست. سانسور و ممیزی، تیراژ پایین، مشکلات مالی و ترجمههای موازی تنها بخشی از این دشواریهاست. گاهی برای انتشار یک کتاب، مترجم مجبور است چندین اثر را مطالعه کند تا اثری انتخاب کند که امکان سانسور در آن کمتر باشد. در شرایطی که کتابها با تیراژ محدود منتشر میشوند، ترجمههای موازی، نبود نهاد صنفی قوی و عدم رعایت کپیرایت، کار مترجم را پیچیدهتر کرده و انگیزه او را تهدید میکند. حتی زمانی که اثر منتشر میشود، پرداخت حقالزحمه ممکن است ماهها طول بکشد یا با تأخیرهای متعدد همراه باشد، و این وضعیت فشار مضاعفی بر مترجم تحمیل میکند.
علاوه بر مسائل مالی و قانونی، مترجم با چالشهای حرفهای هم مواجه است. حفظ ظرافتهای زبانی، وفاداری به متن اصلی، ویراستاری دقیق و مدیریت زمان، همه جزو وظایفی هستند که به دقت و تجربه بالایی نیاز دارند. این حرفه، کاری است که نیازمند تعهد، عشق و پشتکار است؛ کاری که تنها با تکیه بر توانایی ذهنی و دانش زبان میتواند به کیفیت مطلوب برسد.
به مناسبت ۸ مهر، روز مترجم، سراغ مریم خراسانی، مترجم مشهدی، رفتهایم که تلاش او برای بیان هرچه بهتر چالشهای مترجمی کم از سختی ترجمه ندارد. این مترجم نامآشنای مشهدی این روزها مشغول چاپ مجموعه اشعار ژاک شسه، شاعر و نویسندهٔ سوئیسی، است. این اثر قرار است توسط نشر مروارید منتشر شود. همچنین کتاب «نمک زندگی» او توسط نشر خزان منتشر خواهد شد. گفتوگو با او را در ادامه میخوانید.
اگر بخواهیم به دشواریهای حرفهی ترجمه در ایران بهطور کلی نگاه کنیم، از سانسور و ممیزی گرفته تا مشکلات مالی، نبود قانون کپیرایت، کاهش تیراژ کتابها و حتی ورود هوش مصنوعی، کدامیک از این چالشها را جدیتر و اثرگذارتر بر آیندهی کار مترجمان میدانید؟ و در مواجهه با چنین شرایطی، مترجم چطور میتواند همچنان انگیزه و کیفیت کار خود را حفظ کند؟
بزرگترین چالش ما مترجمان در ایران، مسئلهی سانسور و ممیزی است. در حالی که نویسندگان در کشورهای غربی آزادی بیان بیشتری دارند و میتوانند آزادانه دربارهی موضوعات اجتماعی، سیاسی و فردی بنویسند، ما ناچاریم کتابهایی را برای ترجمه انتخاب کنیم که احتمال حذف یا تغییر در آنها کمتر باشد. این روند، هم وقتگیر است و هم دست مترجم را برای انتخاب آثار ارزشمند میبندد.
چالش مهم دیگر، ترجمههای موازی است. بارها پیش آمده که مترجمی ماهها روی کتابی کار کرده و همزمان، فرد دیگری همان کتاب را ترجمه کرده است. در نتیجه، بازار دچار رقابت نابرابر میشود. ریشهی این مشکل، نبود نهاد صنفی قدرتمند و همچنین عدم عضویت ایران در قانون کپیرایت است. اگر ناشران موظف به دریافت کپیرایت باشند، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی نیز عرصه را بر مترجمان تنگ کرده است. کاهش تیراژ کتابها، افزایش قیمت کاغذ، تأثیر تحریمها و تورم، همه باعث شده کتاب به کالایی لوکس تبدیل شود؛ حتی اقشار متوسط هم دیگر توان خرید آن را ندارند. علاوه بر این، کتابهای صوتی و فایلهای رایگان در فضای مجازی هم به بازار کتاب کاغذی آسیب زدهاند. برای همین، مترجمی که بخواهد تنها از راه ترجمه امرار معاش کند، مجبور است سالی پنج یا شش کتاب منتشر کند. این حجم بالا، طبیعتاً از کیفیت و دقت ترجمه میکاهد.
در سالهای اخیر بارها شنیدهایم که برخی ناشران بدون رعایت اصول حرفهای یا اخلاقی، حقوق مترجمان را نادیده میگیرند؛ چه در قالب پختهخواری و انتشار غیرقانونی کتابها، و چه حتی در حذف نام مترجم از آثار اقتباسی. شما بهعنوان مترجمی که تجربهی این مسائل را داشتهاید، این بیقانونیها را چگونه دیدهاید و چه تأثیری بر کار و روحیهی مترجمان میگذارد؟
یکی از معضلات جدی در فضای نشر، پختهخواری برخی ناشران است؛ رفتاری کاملاً غیرحرفهای و غیراخلاقی که متأسفانه بهویژه دربارهی کتابهای پرفروش بیشتر دیده میشود. اینجاست که نبود یک نهاد صنفی قدرتمند و همچنین ضعف قوانین حمایتی بهشدت احساس میشود. قوانینی که اگر وجود داشتند، میتوانستند جلوی چنین سوءاستفادههایی را بگیرند.
از سوی دیگر، تجربهی شخصی من هم خالی از این آسیبها نبوده است. تاکنون حدود دوازده اثر از من منتشر شده، بیشتر در حوزهی رمان و مسائل اجتماعی-سیاسی. بارها دیدهام که کتابهایی که با صرف وقت و انرژی زیاد ترجمه کردهام، بدون اجازهی من، ناشر یا نویسنده، به صورت فایل PDF رایگان در فضای مجازی منتشر شدهاند. این کار علاوه بر زیان مالی، بیاحترامی بزرگی به حقوق مترجم و ناشر است.
حتی مواردی وجود دارد که کتابهای پرفروش با نام مترجمانی منتشر میشوند که اساساً وجود خارجی ندارند. این دیگر یک دزدی آشکار است و باید با برخورد قانونی جدی مواجه شود؛ از جریمههای سنگین تا مجازاتهای بازدارنده. بدون قوانین محکم و ضمانت اجرایی، این چرخهی ناعادلانه ادامه پیدا میکند.
در این میان، مسئلهی حق نام مترجم نیز اهمیت ویژهای دارد. دیدن نام مترجم روی اثر نشان میدهد جامعه به نقش او بهعنوان پل فرهنگی باور دارد. اما متأسفانه اخیراً شاهد بودهایم که برخی به بهانهی نبود کپیرایت، از ذکر نام مترجم در نمایشنامهها، فیلمنامهها یا دیگر اقتباسها خودداری میکنند. این نقض آشکار حقوق مترجم، هم انگیزهی او را تضعیف میکند و هم تأثیر روانی منفی عمیقی به جا میگذارد؛ چرا که ماهها و شاید سالها زحمت او نادیده گرفته میشود. نتیجهی این روند، چیزی جز سرخوردگی و کنار کشیدن مترجمان از این عرصه نخواهد بود.
با توجه به رشد سریع ابزارهای هوش مصنوعی در عرصه ترجمه، شما شخصاً چه نگاهی به نقش این فناوری دارید؟ آیا آن را تهدیدی برای مترجمان میدانید یا صرفاً ابزاری کمکی در فرآیند کار؟
از نظر من، هوش مصنوعی در ترجمه صرفاً یک ابزار کمکی است و هرگز جایگزین هوش و تجربهی انسانی نمیشود. ترجمهی ادبی سرشار از ظرافتهای زبانی و عاطفی است که ماشینها هرگز نمیتوانند به پای آن برسند. شخصاً در ترجمهی فرانسه به فارسی تقریباً هیچگاه به هوش مصنوعی تکیه نمیکنم و بیشتر از ذهن خود، فرهنگهای لغت و منابع معتبر دیگر بهره میبرم.
با این حال، اگر معنای جملهای را درست متوجه نشوم، یا لغتی را در منابع دیگر پیدا نکنم، یا برای موضوعی نیاز به اطلاعات داشته باشم، گاهی از هوش مصنوعی کمک میگیرم. در اغلب موارد پاسخ آن مفید و قابل اتکا است، به ویژه در زبانهای اصلی اروپایی، اما همیشه آن را با منابع دیگر مثل فرهنگ لغت، اینترنت و تجربیات شخصی مقایسه میکنم.
مهمترین نگرانی من، کاهش استفاده از هوش و عقل انسانی است. ذهن انسان مانند بدن نیاز به تمرین و ورزش دارد و اگر کارهای ذهنی را به ماشین بسپاریم، توانایی مغز در درازمدت کاهش مییابد. به گفتهی دانشمندان، بازیابی و تمرین لغات یا حل مسائل ذهنی موجب ایجاد اتصالات جدید در نورونها میشود و تواناییهای مغز تقویت میگردد. بنابراین، هوش مصنوعی باید صرفاً ابزاری کمکی و نه جایگزین ترجمهی انسانی و توانایی ذهنی انسان باشد.
با توجه به وضعیت اقتصادی و کاهش تیراژ کتابها در ایران، شرایط درآمدی مترجمان چگونه است؟ آیا ترجمه در ایران بیشتر به یک شغل درآمدزا تبدیل شده یا هنوز عمدتاً کار دلی و خلاقه محسوب میشود؟
متأسفانه وضعیت درآمدی مترجمان در ایران بسیار بد است. حتی در سطح جهانی هم شرایط چندان مطلوب نیست، اما در ایران واقعاً میتوان گفت تقریباً غیرقابل اتکا است. برای امرار معاش، یک مترجم معمولاً باید سالانه حداقل پنج یا شش کتاب ترجمه کند، اما با تیراژ پایین کتابها، این کار درآمد قابل توجهی ایجاد نمیکند. در سالهای اخیر، تیراژ کتابها به شدت کاهش یافته است؛ از ۱۰۰۰ نسخه به ۵۰۰، ۳۰۰ و حتی در مورد رمانها و داستانهای فارسی تا حدود ۲۰۰ نسخه رسیده است که رقم بسیار ناچیزی است.
من تاکنون حدود ۱۲ درصد از حق ترجمه را از ناشر دریافت کردهام، و معمولاً شش ماه پس از چاپ کتاب پرداخت میشود. برای دو کتابی که سال قبل چاپ شدهاند هنوز مبلغی دریافت نکردهام. با اینکه ناشر مبلغ زیادی به توزیعکننده پرداخت میکند، بخش زیادی از درآمد به مترجم نمیرسد. به همین دلیل، من شخصاً ترجمه را بیشتر به عنوان کار دلی، هنری و خلاقه میبینم تا یک شغل درآمدزا. البته شرایط برای همه سخت و طاقتفرسا شده است، تحت تأثیر تورم افسارگسیخته، ترس از آینده و مسائل اقتصادی این عوامل بر تمام فعالان حوزه کتاب تأثیر گذاشته و دشواری زندگی حرفهای مترجمان را افزایش داده است.
{$sepehr_key_155299}
با توجه به تجربهی طولانی شما در ترجمه، دیدگاهتان دربارهی ویراستاری چیست؟ تا چه حد ترجمه نیاز به بازخوانی و ویرایش حرفهای دارد و نقش مترجم در این فرآیند چیست؟ همچنین، با پیشرفتهای هوش مصنوعی، آیندهی حرفهی مترجمی را تا ده سال آینده چگونه میبینید؟
من کاملاً با ویراستاری موافقم، اما نه هر نوع ویراستاری. تجربه بیش از ۱۵ سال کار حرفهای نشان داده که بهترین ویراستار، خود مترجم است. یک مترجم حرفهای لاجرم باید خودش کار خود را بازخوانی و اصلاح کند تا کیفیت نهایی ترجمه حفظ شود. البته حضور یک ویراستار حرفهای و کاربلد، که تجربه و دقت کافی داشته باشد، میتواند اثر را حدود پنج تا ده درصد ارتقا دهد و در پالایش نثر کمک کند. متأسفانه تجربه نشان داده که تنها حدود بیست درصد ویراستاران واقعاً کاربلد هستند؛ باقی یا ضعیفاند یا به شکل نمادین کار میکنند و وقت کافی صرف نمیکنند.
با این دیدگاه، من عمدتاً ترجمههایم را خودم ویراستاری میکنم و تنها در صورتی به ویراستار اعتماد میکنم که واقعاً حرفهای باشد و توانایی خود را اثبات کرده باشد.
در مورد آیندهی حرفهی ترجمه، تا پنج یا ده سال آینده جامعه همچنان به مترجمان شایسته و کاربلد نیاز خواهد داشت و ترجمههای خوب و با کیفیت همچنان مورد توجه خواهند بود. البته پیشبینی قطعی برای ده سال آینده دشوار است، زیرا با پیشرفتهای هوش مصنوعی، بسیاری از مشاغل دچار دگردیسی خواهند شد؛ برخی حذف و برخی تغییرات گسترده پیدا خواهند کرد. با این حال، خلاقیت و آفرینش ادبی و هنری انسانی همواره ارزشمند خواهد بود و بازار ترجمه تحت تأثیر آن قرار خواهد گرفت.
بنابراین، تا وقتی هوش مصنوعی به شکل فراگیر استفاده نشود و مدیریت انسانی بر آن وجود داشته باشد، مشاغل فعلی مورد نیاز باقی خواهند ماند. ولی جهان در سال ۲۰۳۵ قطعاً با امروز متفاوت خواهد بود و باید دید این تغییرات چه تاثیری بر حرفهی مترجمی خواهند گذاشت.