«جنگ را باید درست روایت کرد»؛ این نگاه مخالفان را هم اصلاح میکند، چه رسد به مردم خودمان که باوجود غبارافکنیها، همچنان رابطهشان با دفاع مقدس و به ویژه شهدایش زلال و احترامبرانگیز است. یکی از این درستنویسیها، ایثار مستمر نسل دفاع مقدس است که همچنان ادامه دارد؛ باورشان به اینکه «کار برای خدا که تعریفکردن ندارد» و زیستشان بر این سلوک که «بگذارید آنچه بین ما و خدا بود، همچنان بین خود ما بماند».
«مهدیآقا» هم از این قماش بود. او که همین چند روز پیش رفت پیش خدا، نهتنها زخمهای جنگ را پنهان داشت که سابقه حضورش در جبهه را هم کسی نمیدانست. حتی تکپسرش هم تا این اواخر خبر نداشت، چه رسد که بخواهد از سهمیهای استفاده کند حتی کاهش خدمت سربازی. مهدیآقا برای خدا رفت جبهه و دفاع از وطن را در رابطه با ربالارباب تعریف کرده بود. حالا که دارم این چند خط را مینویسم، فکر میکنم یاران شهید، او را بهاحسنت خواهند نواخت که باوجود وفاداری به منطق بچههای جبهه و عشق مدام به آن فرهنگ، گذشته را فدای امروز نکرد. جلسه دفاع گلپسرِ موفقش هم در مقطع کارشناسی ارشد مصادف شد با ایام آسمانیشدن آقامهدی. این، حال همه ما را که مطلع شدیم، خیلی ناخوش کرد. نهفقط چشم که دل به باران افتاد. خدا رحمتش کند.
بگذریم، «محمدآقا» هم از همین قسم مردان بیادعا بود که پرونده جانبازی تشکیل نداد و سابقه حضورش در جبهه را هم امانت شهدا انگاشت و حاضر نشد برای کنکور حتی یک نفر از شش فرزندش، خرج کند. در برابر اصرار یکی از فرزندانش که میگفت «بابا من میخوام پزشکی بخوانم، سهمیه به من کمک میکند» هم گفت «نه». گفت «روی سواد خودت حساب کن، نه روی سابقه من».
«حسینآقا» هم اجازه نداد برایش پرونده تشکیل شود؛ حتی به اندازهای که بتواند از بیمه درمانی استفاده کند. همسرش هم میگفت «اگر پیگیر پروندهاش بشوم، دعوایمان بهراه است». او برخلاف ظاهرش که صورتی صاف دارد و عکسهایی با کراوات، به جبهه، به حقانیت شهدا و به ضرورت پایداری در دفاع از وطن، یقین دارد. خودش پیکر برادر شهیدش را به دوش کشیده است و همچنان آن سنگینی تکلیف را بر دوش احساس میکند.
«آقاافشین» هم خودش یک کتاب ایثار است. پرونده جانبازی که تشکیل شد، همان اول رفت و نوشت که هیچ نمیخواهد. امضا کرد که هیچوقت هم پی پرونده را نخواهد گرفت.
{$sepehr_key_155329}
«شیخ مهدی» هم که ترکشها در جسمش ماند، هیچوقت پرونده باز نکرد. اینها خطهایی است از درستنویسی دفاع مقدس. کم هم نیستند این مردان، هرچند کم گفته شده است از آنان. ما باید میگفتیم که نگفتیم، تا برخیها حق نداشته خود را از اینان طلب کنند. نگفتیم تا جای طلبکار و بدهکار عوض شود. این چند خط را هم نذر این مردان میکنم چون شهدا معنای تام و تمام مردانگیاند.