به گزارش شهرآرانیوز، روایت کتاب با معرفی مانوئل آغاز میشود؛ پسری یازدهساله و یهودی که در اورشلیم زندگی میکند. او فرزند اونام است، یکی از خاخامهای ارشد دیوار ندبه. داستان در همان آغاز با نمادی آشنا برای مخاطب یهودی، یعنی ستاره داوود، وارد جریان میشود. پدر در گفتوگویی با فرزندش این ستاره را «نشانه تاریخ پرافتخار یهودیان و سرزمین اسرائیل» معرفی میکند. همین نقطه شروع نشان میدهد که نویسنده قصد دارد فرآیند انتقال باورها و روایتهای رسمی از نسلی به نسل دیگر را به تصویر بکشد.
فضای داستان از همان ابتدا پر از تنش است. در خانواده مانوئل حتی نام ایران موجب عصبانیت میشود. پدر در گفتوگویی با او، ایران را تهدیدی بزرگتر از فلسطینیها معرفی میکند و میگوید: «ایرانیها از عربهای فلسطینی هم خطرناکترند.» این جملات، ذهن کودک را با نوعی هراس و دشمنپنداری عجین میکند؛ موضوعی که محور اصلی شکلگیری شخصیت مانوئل در ادامه روایت است.
کتاب نشان میدهد که کودکان چگونه در بستر خانواده به سمت پذیرش ایدئولوژیهای سیاسی سوق داده میشوند. مانوئل بهسرعت میآموزد که فلسطینیها «دشمنانی» هستند که باید با آنها مقابله کرد. او حتی در برابر این احتمال که دوستانش فلسطینی باشند، با ذهنیتی مواجه میشود که سرانجامی جز خشونت و درگیری برای آنان متصور نیست.
در کنار مانوئل، شخصیت دیگری به نام یوزف معرفی میشود؛ پسری که دوست نزدیک اوست، اما هویتش پنهان مانده است. پدر یوزف که فلسطینی است، از او میخواهد هویت خود را آشکار نکند و در محله یهودینشین زندگی عادی داشته باشد. این تقابل نشان میدهد که کودکان، پیش از تجربه مستقیم، از طریق خانواده و محیط اجتماعی در مسیر خاصی هدایت میشوند.
یوزف و پدرش در محله یهودینشینها کارگاهی دارند که پر از رمز و راز است. این مکان در حقیقت نقطه اتصال یوزف با هویت واقعیاش و نمادی از مبارزه پنهان فلسطینیها محسوب میشود. در این کارگاه، یوزف آموخته است که مبارزه نه برای کینه و نفرت، بلکه برای دفاع از وطن و آزادی بیتالمقدس معنا پیدا میکند.
این بخش از داستان بهخوبی دو نوع آموزش متقابل را برجسته میکند: در سوی مانوئل، تعالیم مبتنی بر دشمنپنداری و برتریطلبی قرار دارد و در سوی یوزف، آموزههای مقاومت و دفاع از سرزمین. نویسنده در این تقابل، فاصله میان دو نسل پرورشیافته در دو فرهنگ را با ظرافت بیان میکند.
کتاب صرفاً به خانواده بسنده نمیکند و به نقش مدارس و نهادهای نظامی اسرائیل نیز میپردازد. به تصویر کشیده میشود که چگونه از همان دوران کودکی، ذهن دانشآموزان با شعارهایی، چون «فلسطینیها باید کشته شوند» و «دفاع از کشور در برابر اعراب وظیفهای مقدس است» پر میشود.
در این میان، به تیپ گولانی بهعنوان یکی از شناختهشدهترین واحدهای نظامی اسرائیل اشاره میشود. حضور این نام در کتاب نشان میدهد که نویسنده قصد داشته لایهای واقعی و مستند به داستان بیفزاید. در روایت، مانوئل به واسطه موقعیت پدرش به مقر این تیپ راه مییابد و در جریان گفتوگویی محرمانه اطلاعاتی درباره عملیات ایران به دست میآورد. این لحظه برای او تبدیل به نقطه عطفی در آرزوی تبدیلشدن به یک فرمانده نظامی میشود.
{$sepehr_key_155720}
هرچند مانوئل و یوزف هر دو آموزشهایی برای مبارزه میبینند، اما ماهیت این آموزشها متفاوت است. یوزف بر پایه دفاع از سرزمین و حق زندگی، پرورش مییابد؛ در حالی که مانوئل با آموزههایی مبتنی بر نفرت و برتریطلبی مواجه است. نویسنده با تأکید بر این تفاوتها نشان میدهد که مفاهیم «مبارزه» و «شجاعت» در دو سوی منازعه تعاریف متضادی دارند.
یوزف در بزنگاهها شجاعتر و استوارتر نشان داده میشود. او حتی زمانی که به مقر تیپ گولانی نفوذ میکند، موفق میشود بدون افشای هویت خود اطلاعات حساس درباره تانکها و خوابگاههای نیروها را به دست آورد. این اقدام باعث ایجاد وحشت در میان اسرائیلیها میشود تا جایی که حضور او را به «شبحی ناشناخته» تشبیه میکنند.
یکی از بخشهای پرتنش کتاب، عملیات موسوم به خشم شب است که در جنگل نزدیک مرز لبنان رخ میدهد. مانوئل که رؤیای فرماندهی در ذهن دارد، در این عملیات با ترس و تردید جدی روبهرو میشود. او برخلاف تصور اولیهاش نمیتواند با شجاعت در صحنه بماند و دچار ضعف میشود.
در مقابل، یوزف با قاطعیت و عصبانیت در عملیات حاضر میشود و در کنار فرماندهان مقاومت ایستادگی میکند. این تقابل، بحران هویتی مانوئل را به نمایش میگذارد. او درمییابد که شجاعت نه در شعار و آموزشهای تحمیلی، بلکه در باور قلبی به عدالت و دفاع از سرزمین معنا پیدا میکند.
با رشد و پیشروی یوزف در مسیر مبارزه، خاخام ارشد (پدر مانوئل) دچار ترس میشود. او که جایگاه اجتماعی و مذهبی مهمی دارد، نگران است که کودکی فلسطینی بتواند نقشههایش را برهم بزند. این بخش نشان میدهد که حتی شخصیتهای مذهبی و رسمی اسرائیل نیز در برابر مقاومت مردمی احساس ناامنی میکنند.
داستان با دستگیری یوزف توسط خاخام کاهانه به مرحله تازهای وارد میشود. در اینجا نویسنده به روابط گذشته میان پدر یوزف و این خاخام اشاره میکند تا لایهای تاریخی و شخصی به داستان بیفزاید. این برخورد یادآور کینههای دیرینه و ادامه چرخه خصومت است.
کتاب در نهایت به عملیات طوفان الاقصی میرسد؛ رویدادی که در آن شجاعت یوزف و پدرش به اوج میرسد. نویسنده این عملیات را بهعنوان نقطه تلاقی دو نسل مبارزه تصویر میکند: نسلی که از کودکی با باور به دفاع از وطن پرورش یافته و اکنون در میدان عمل ایستاده است. این پایانبندی، پیام اصلی کتاب را برجسته میکند؛ اینکه حتی در سنین پایین، کودکان فلسطینی با پذیرش مسئولیتهای بزرگ، صدای مقاومت و دفاع از سرزمین خود میشوند.
«فرمانده سری» برای گروه سنی نوجوان نوشته شده و زبان آن ساده، روان و داستانمحور است. تصویرگریهای متعدد در بخشهای مختلف کتاب به تقویت تخیل و درک بهتر روایت کمک میکند. انتخاب شخصیتهای کودک برای روایت موضوعی به این پیچیدگی، باعث شده کتاب برای مخاطبان نوجوان قابل لمس باشد و آنها بتوانند با آن همذاتپنداری کنند.
نویسنده کوشیده در کنار روایت داستانی، عناصر واقعی مانند نام تیپ گولانی، موقعیت جغرافیایی اورشلیم و عملیات نظامی را وارد متن کند تا اثر علاوه بر بار ادبی، جنبه مستند نیز داشته باشد. کتاب «فرمانده سری» داستانی است درباره دو کودک در دو سوی منازعه قدیمی فلسطین و اسرائیل؛ مانوئل، پسری یهودی که تحت تأثیر خانواده و نهادهای رسمی اسرائیل رشد میکند، و یوزف، کودکی فلسطینی که در سایه آموزشهای پدر و تجربیات شخصی به مبارزی شجاع بدل میشود.
این کتاب با برجستهکردن مفاهیمی، چون شستوشوی ذهنی، بحران هویت، شجاعت، و مقاومت، تلاش دارد مخاطب نوجوان را با لایههایی از واقعیتهای جاری در منطقه آشنا کند. استفاده از تصویرگری و روایت داستانی، امکان درک بهتر موضوع را برای مخاطب فراهم کرده و اثری متفاوت در حوزه ادبیات نوجوان با موضوع فلسطین پدید آورده است.
رمان «فرمانده سری» به قلم مصطفی رضایی در ۱۴۸ صفحه و به بهای ۱۳۹ هزارتومان در انتشارات حماسه یاران منتشر شده است.
منبع: مهر
{$sepehr_key_155721}