نقدی بر «محکوم» سریال این روز‌های شبکه نمایش خانگی

به گزارش شهرآرانیوز؛ در درام‌های دادگاهی که نمونه‌های شاخص زیادی به ویژه در بین سریال‌ها دارد، دو طرف ماجرا در دو قطب قهرمان و ضدقهرمان در برابر یکدیگر قرار گرفته و در این تقابل، درام شکل می‌گیرد. میزان موفقیت و یا شکست آثار یاد شده نیز به همین موضوع برمی‌گردد.

محکوم در قسمت نخست با یک نقطه عطف کلیدی به پایان رسیده و در قسمت‌های بعدی به شیوه کلاسیک این گونه آثار، دو قطب ماجرا به دنبال راهی برای تبرئه و محکوم کردن متهم می‌گردند؛ یک طرف پدر و مادر تابان به عنوان مقتول ایستاده و در طرف مقابل نسرین و پسرش مهیار که متهم به قتل است، قرار دارند. ثبت تقاضای طلاق از طرف خسرو که پیش از این عاشق نسرین بوده، نقطه عطف دیگر سریال است که پیچ و تاب خوبی به قصه داده و با ورود مادر تابان به زندگی خسرو گره می‌خورد. در عین حال، داستانکی هم با محوریت نسرین رقم خورده که سمت دیگر آن وکیل و همکلاسی سابق‌اش است. مرد میانسالی که سال‌ها پیش از نسرین نه شنیده و حال پس از فوت شوهرش، زمان را برای گرفتن انتقام مناسب می‌بیند. خرده داستانی هم براساس دعوای ملکی بین نسرین و پدر و مادر همسر مرحوم‌اش طرح شده که یک پای آن همین وکیل عاشق‌پیشه سابق است.

{$sepehr_key_156242}

رابطه بین تابان و مهیار ونقطه عطفی که داستان را پیش می‌برد

رابطه بین تابان و مهیار، یکی دیگر از داستانک‌های محکوم به حساب می‌آید که در قسمت‌های چهارم و پنجم گره‌هایی به قصه می‌زند. پیامک‌های پاک شده بین این دو، نقطه عطفی است که مهیار اصرار به بی‌ارزش بودن آنها داشته، اما می‌تواند در قسمت‌های بعدی به باز کردن گره‌ای ولو کوچک منتهی شود. رفتار خصمانه مهیار با مادرش که به او برای فرار کمک نکرده و تحویل پلیس‌اش داده، بخش دیگری از کار را به خود اختصاص داده و تنش بیشتری به آن می‌بخشد. بازسازی صحنه جرم یکی از موارد ثابت و همیشگی در پرونده‌های واقعی است که مردانه به خوبی آن را به نمایش گذاشته و سردی و خشونت جرمی همچون قتل را به رخ تماشاگران خود می‌کشد. خودکشی مهیار در همین صحنه نیز عطف دیگر محکوم است که تلاطم مناسبی به داستان می‌دهد.

باور نسرین به بی‌گناهی مهیار، همان کلیشه امتحان پس‌داده و آشنایی است که در سریال‌هایی از این دست به وفور دیده‌ایم؛ موتور حرکت فیلمنامه در قسمت‌های چهارم و پنجم که شتاب بیشتری به قصه بخشیده و آن را با ریتم مناسب‌تری جلو می‌برد. برخورد تند و خشمگین زنی جوان با نسرین در سالن ملاقات زندان که شوهرش با امضای او در مقام دادیار به زندان افتاده، محکوم را وارد فاز تازه‌ای کرده و نسرین را در مقام قهرمان به کنش وادار می‌کند؛ جایی که او پرونده‌های سه چهار سال اخیر را همراه دوست وکیل خود بررسی کرده و به چند سرنخ می‌رسد. قسمت پنجم محکوم به تکاپوی نسرین برای رسیدن به آدم‌هایی که به آنها مشکوک است، اختصاص پیدا کرده و نقطه عطف خوبی هم در پایان این قسمت رقم می‌خورد. جایی که او در تعقیب مردی به نام مصیب در محله پرنده فروش‌ها، گیر آدم‌هایش افتاده و به شدت مضروب می‌شود؛ نقطه عطفی که تماشاگر را منتظر قسمت بعدی کار نگه می‌دارد.

{$sepehr_key_156267}

شخصیت‌های پخته و قابل دفاع

در طول این پنج قسمت، شخصیت‌ها به مرور سروشکل بهتری گرفته و مساله‌شان نیز روشن‌تر می‌شود؛ از خسرو که در مدتی کوتاه عشق‌اش به نسرین تبدیل به نفرت شده تا کامیار که یک شبه متهم به قتل شده و در یک هزارتوی تیره و تار گرفتار شده و نسرین که باید بی‌گناهی فرزندش را ثابت کرده و رابطه بهم ریخته و مادر و فرزندی اش را ترمیم کند. در این بین همسر اول خسرو و وکیل‌شان هم قرار دارند که وجوه خاکستری بیشتری داشته و هر کدام به نیتی وارد بازی اخلاقی پیچیده‌ای شده‌اند. بازپرس پرونده هم یکی دیگر از شخصیت‌های قطب مثبت محکوم است که نسبتا خوب از کاردرآمده و قطعا در قسمت‌های بعدی نقش پررنگ‌تری را ایفا خواهد کرد؛ کسی که باید از بین اندک شواهد صحنه جرم و متهمان بالقوه‌ای که در دسترس بازپرس نیستند، حقیقت را کشف کند. از میان بازیگران محکوم که موفق‌تر ظاهر شده‌اند نیز می‌توان به کوروش تهامی در نقش خسرو و مهران غفوریان به عنوان وکیل پرونده قتل اشاره کرد که در دو قطب مخالف ظاهر شده‌اند.

منبع: شرق