یکی از موضوعاتی که باید بدانیم، این است که عبادات در اسلام، اموری صرفا تشریفاتی نیستند؛ اموری که صاحب دین صرفا برای دینداران، قرارداد کرده باشد و هیچ اثر دیگری در زندگی آنها نداشته باشد، بلکه ما به این جمله معتقد هستیم که هر عبادتی که تأثیری مثبت بر زندگی انسان نگذارد و رنگی به زندگی دنیایی او ندهد، به درد آخرت وی هم نخواهد خورد.
در این میان، نقش عمود دین یعنی نماز که عبادتی ذوابعاد و دارای لایههای مختلف است، نقشی تعیینکننده است؛ نماز درواقع موتور محرک انسان بهسمت تمام خوبیهایی است که میشناسد. نماز انگیزههای الهی انسان را تقویت میکند و او را در مسیر خوبیها و کمال قرار میدهد؛ البته این تأثیر شگفت مربوطبه یاد و ارتباط با خداست و نماز آمده است تا این یاد و ارتباط را در زندگی ما پررنگ کند و برنامه ثابتی برای آن ارائه دهد.
قرآن کریم هم در آیات مختلف، جایی که دارد تعریف این عبادت بزرگ را ارائه میدهد، به این کارکرد فردی و اجتماعی نماز نیز اشاره میکند. در آیه۴۵ سوره عنکبوت میفرماید: «إِنَّ الصَّلَاه تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ: یقینا نماز [انسان را]از کارهای زشت و کارهای ناپسند بازمیدارد.»
قرآن کریم در این آیه میخواهد بگوید که تعریف نماز مقبول و مطلوب از نظر خداوند، نمازی است که در زندگی و دنیای تو اثر داشته باشد و همه ببینند که بعد از نماز، آدم بهتر و مفیدتری هستی.
در اینجا گفتیم نمازی که بر انسان و زندگی او اثری نگذارد، به درد او نمیخورد، اما روایات ما، یک گام جلوتر را هم دیدهاند که این نمازی که یاد خدا و رابطه با خدا در آن وجود نداشته باشد و پوستهای بیاثر باشد، او را از خدا دورتر میکند.
پیامبر خدا (ص) فرمودند: «مَن لم تَنهَهُ صلاتُهُ عنِ الفَحشاءِ و المُنکَرِ لَم یَزدَدْ مِنَ ا... إلاّ بُعدا: هرکه نمازش او را از کار زشت و ناپسند بازندارد، جز بر دورى او از خدا افزوده نشود.» بنابراین مهم وجود عمق در نماز ماست؛ اینکه خشوع و حضور قلب درمیان این حرکات، گم نشود و واقعا خدا را در نماز یاد کنیم و با او گفتوگو و درددل کنیم. اگر اینگونه باشد، همین نشستوبرخاست با خداوند جمیل، ما و زندگی ما را زیبا خواهد کرد و همین ناله فراق، لبخند زدن به روی اطرافیان را برای ما آسان و ما را با خانواده و دیگران، مهربانتر میکند. مردان خدا که در زندگی اجتماعی خود اینچنین بودهاند، روحیه و انرژی این رفتار زیبا را از عبادت و نماز خود دریافت میکردهاند.
انرژی بااخلاق بودن از نماز تأمین میشود. نماز، قلب انسان را مست و روان را آرام میکند. شکوفه رویباز، پس از تضرع درمقابل آن یار ناز پدید میآید و انسان میتواند پس از آن درکنار ناملایمات، ملایم و درکنار نا آرامیها آرام باشد، پس اخلاق نیکویی که انسان را عزیز میکند، تنها پس از معاشرتی عاشقانه با آن خدای نیکوپرور پدید میآید و بس و این راز نماز است.
{$sepehr_key_156264}
مرحوم حاجاسماعیل دولابی (ره) گفته است: زیاد سجده کردن بر تربت امامحسین (ع)، اخلاق را عوض میکند. البته همانطور که گفتیم، رعایت آداب قلبی نماز و اینکه نماز ما باطن نیکو و روح لازم را داشته باشد، سر این تأثیرگذاری است و آنجایی که میفرماید اگر نماز تو قبول شد سایر اعمال تو نیز قبول میشود و اگر نشد اعمال دیگر تو رد میشود، منظور همین است که اصل رابطه انسان با خدا باید در نماز درست شود تا انسان بتواند در زندگی بنده آن خدا باشد و برای او کار کرده، دنیای خودش را آباد کند، پس این جمله امام اول شیعیان حضرت امیرالمؤمنین (ع) را دوباره باید مرور کنیم که فرمودند: «بدان تمام زندگی و رفتار و اعمال تو در کمال و نقص، تابع نماز و عبادت توست.» از خداوند بزرگ میخواهیم ما و خانواده و جامعه ما را از اقامهکنندگان نماز قرار بدهد.