ادبیات روابط بینالملل، در کنار قدرت سخت و مادی، بیش از پیش بر قدرت نرم و نقش هویت تأکید دارد. سازهانگاری و نظریههای پسااستعماری نشان دادهاند که هویت و معنا چگونه میتوانند در شکلدهی به کنشهای سیاسی، مشروعیتبخشی و حتی مقاومت در برابر هژمونی مؤثر باشند. در این میان، زنان جبهه مقاومت بهعنوان کنشگرانی غیررسمی، اما تعیینکننده، الگویی نو از «زن» در عرصه سیاست جهانی ارائه کردهاند؛ الگویی که مرزهای خانه و میدان، فرد و امت، و حتی دین و سیاست را درمینوردد.
زن مقاومت در سه سطح بهطور همزمان کنشگری میکند:
فردی: مادری، همسری یا دختری که زندگی شخصیاش با ایثار تعریف میشود.
اجتماعی: روایتگر و پشتیبان جامعهای که مقاومت را در زیستجهان روزمره بازتولید میکند.
سیاسی ـ بینالمللی: حامل پیام مقاومت و منبعی از قدرت نرم در سطح منطقهای و جهانی.
این چندلایگی هویت باعث شده زن مقاومت از یک بازیگر محلی به یک کنشگر فراملی بدل شود؛ کسی که میتواند روایتهای شخصی را به سرمایهای نمادین برای یک جنبش جهانی تبدیل کند.
آمنة سلامه، مشهور به «امعماد»، مادر سه شهید مقاومت – جهاد، فؤاد و عماد مغنیه – و مادربزرگ شهید جهاد عماد مغنیه است. او نهتنها مادر یک خانواده شهیدپرور، بلکه مربی نسلی از زنان و مردان مقاومت بود.امعماد با فعالیت فرهنگی خود، اندیشههای شهید سید محمدباقر صدر را در میان زنان لبنان ترویج کرد و بر محوریت آرمان فلسطین تأکید داشت. بدینترتیب، هویت او از سطح خانوادگی فراتر رفت و به سطح تمدنی و فراملی ارتقا یافت. تاریخ مقاومت او را «مادر امت» میخواند؛ زنی که شهادت در نسلهای مختلف خانوادهاش نهادینه شد و به الگویی برای تمام مادران منطقه بدل گشت.
حاجیه رؤوفة نورالدین،ام ابراهیم از اهالی «جویا» در جنوب لبنان، همسر مرحوم حاج مصطفی شیخ ابراهیم یاسین و مادربزرگ شهیدسید هادی بود، در دامان او رهبری سیاسی ودبیرکل حزبالله شهید عزیز محور مقاومت سید حسن پرورش یافت. این عامل، هویتی دوگانه و نمادین را مجسم ساخته است: مادری که پیوند خانواده و امت را مجسم میکند و به بازتولید انسجام مقاومت یاری میرساند.
در فلسطین، مادر شهید ابراهیم نابلسی با توسل به حضرت علی (ع) در واپسین دیدار با فرزندش، نشان داد که هویت زن مقاومت ترکیبی از معنویت و کنش سیاسی است. این پیوند، شکلی از مقاومت فرهنگی است که در نظریههای پسااستعماری بهعنوان جایگزین روایت سکولار غربی از زن و سیاست شناخته میشود.
در ایران، مادران، همسران و دختران فرماندهانی، چون شهید حسین همدانی و سرداران حاجیزاده، رشید، شادمانی و باقری، نقشی تعیینکننده در بازتولید گفتمان مقاومت داشتهاند. آنان با روایتهای صبر و ایستادگی خود، فرهنگ مقاومت را به سرمایه اجتماعی و نمادین بدل کردهاند؛ سرمایهای که در چارچوب نظریه جوزف نای، شکل خاصی از قدرت نرم است.
الگوی زن مقاومت آنقدر بهروز و گسترده شده که دیگر صرفاً محدود به زنان مسلمان منطقه نیست. امروز، در سراسر جهان، زنانی – حتی غیرمسلمان – با الهام از مقاومت فلسطین و برای مقابله با استعمار و اشغال، هویت خود را در پیوند با این گفتمان تعریف میکنند.
از فعالان حقوق بشر در اروپا و آمریکا تا داوطلبانی که حاضرند جان خود را برای آرمان فلسطین فدا کنند، همگی نشانهای از جهانیشدن الگوی زن مقاومت هستند. این امر نشان میدهد که زن مقاومت نه فقط یک «الگوی دینی»، بلکه یک «الگوی فراملی برای کنشگری سیاسی ـ اخلاقی» است که میتواند مرزهای مذهبی و فرهنگی را درنوردد.
{$sepehr_key_156576}
از مجموع این مصادیق و روندها میتوان دریافت که زن مقاومت:
هویتی چندلایه دارد که فردی، اجتماعی و سیاسی را درهم میتنَد.
سرمایهای فراملی میسازد که از سطح خانواده تا سطح جهانی گسترش مییابد.
الگوی زن در روابط بینالملل را بازتعریف میکند: زن نه صرفاً منفعل یا فردگرا، بلکه بازیگری جمعگرا، معنوی، تمدنی و جهانی است.
در انتها باید افزود زنان مقاومت را باید کنشگرانی غیررسمی، اما محوری در عرصه روابط بینالملل دانست. آنان با درهمتنیدن نقشهای شخصی و جمعی، فرهنگی و سیاسی، هویتی بدیل ساختهاند که توانسته است:
انسجام داخلی جبهه مقاومت را تقویت کند.
مشروعیت منطقهای و بینالمللی آن را افزایش دهد.
و الگویی جهانی برای زنان ــ مسلمان و غیرمسلمان ــ ارائه دهد.
بدینترتیب، الگوی زن مقاومت، بازتعریفی از زن در روابط بینالملل است؛ الگویی که فراتر از مرزهای ملی و مذهبی، به یک زبان مشترک جهانی برای عدالتخواهی و ضدیت با استعمار تبدیل شده است.