به گزارش شهرآرانیوز؛ خبرگزاری آناتولی ترکیه در گزارشی با عنوان «اسرائیل بهعنوان تهدید: چگونه تلآویو در حال بازسازی درک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از تهدید است» به قلم «علی بکیر» استادیار پژوهشی در مرکز ابنخلدون دانشگاه قطر، نوشت: طی چند دهه، افکار عمومی عرب، همواره نگاه منفی به اسرائیل و ایران داشته و هر دو را بهعنوان اصلیترین منابع تهدید و بیثباتی در منطقه تلقی کرده است. این برداشت بر این باور استوار بوده که هر دو قدرت، در پی گسترش نفوذ خود، بهصورت غیرمستقیم در خدمت منافع یکدیگر عمل کرده و با دامن زدن به درگیریها در جهان عرب، به تداوم بحران کمک کردهاند.
در مقابل، دولتهای عربی از جمله کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، معمولا بقا و امنیت خود را در اولویت قرار داده و ارزیابی «تهدیداتشان» را بر خطرات جغرافیایی نزدیکتر همچون ایران، تروریسم و بیثباتی منطقهای متمرکز کرده بودند. با این حال، اکنون تحولی چشمگیر در حال وقوع است؛ تحولی که در آن اسرائیلِ مورد حمایت ایالات متحده، به تدریج به محور اصلی و پیچیدهتر شدن مفهوم تهدید در منطقه تبدیل میشود.
این تغییر ناشی از اقدامات نظامی نامحدود اسرائیل در منطقه است؛ اقداماتی که از سوی کشورهای خلیج فارس افراطی و با انگیزههای مذهبی تلقی میشوند، و در کنار آن، تکیهناپذیری تضمینهای امنیتی آمریکا نیز موجب تشدید نگرانیها شده است. در همین چارچوب، حمله هوایی اسرائیل به دوحه، قطر، در سپتامبر ۲۰۲۵ نقطه عطفی بود که بهطور بنیادین برداشت کشورهای شورای همکاری از تهدید را دگرگون ساخت.
بهطور سنتی، برخی کشورهای شورای همکاری، اسرائیل را از دو منظر راهبردی، نخست، بهعنوان پلی برای تقویت روابط با ایالات متحده؛ و دوم، بهعنوان شریک بالقوهای در مقابله با آنچه تهدید ایران میخواندند، مورد توجه قرار میدادند. اسرائیل نیز همواره از این نگاه بهرهبرداری کرده و در جهت منافع سیاسی خود در خلیج فارس و جهان عرب گام برداشته است. اما با افزایش نفوذ سیاسی کشورهای عربی خلیج فارس در ایالات متحده، ضرورت راهبردی همکاری با اسرائیل کاهش یافته و حتی مشارکت ضمنی با تلآویو نیز نامطلوب تلقی میشود
این پویایی در حال تحول، با رویکرد تهاجمی و توسعهطلبانه اسرائیل که به نظر میرسد هدفش بازسازی خاورمیانه و تحمیل هژمونی اسرائیل بر کشورهای عربی است، تشدید شده است. در این زمینه، حمله به قطر، نخستین حمله مستقیم اسرائیل به یکی از اعضای شورای همکاری و منجر به کشته شدن یک شهروند بهدست اسرائیل در خاک خلیج فارس، بهمثابه تغییری پارادایمی تلقی شد. اینکه قطر، متحد کلیدی آمریکا و میزبان بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه، هدف این حمله بود، محاسبات تهدید شورای همکاری را تغییر داده است. این تحول، تمرکز دیرینه بر ایران بهعنوان تهدید وجودی اصلی را به چالش کشیده است؛ نه از سر اعتماد تازه به تهران، بلکه بهدلیل بازنگری عملگرایانه نسبت به اقدامات فزاینده و بیمهار نظامی اسرائیل که میتواند کل منطقه را در آشوب فروبرد.
به گفته «ماجد الانصاری»، سخنگوی وزارت خارجه قطر و مشاور نخستوزیر، حمله به قطر «منطقه را برای همیشه تغییر داده است. خاورمیانه پس از نهم سپتامبر، دیگر همان منطقه پیش از آن نیست.» این اظهارنظر بازتابدهنده تغییری اساسی در درک تهدید شورای همکاری به معنای تغییری از تمرکز سنتی و دولتمحور بر ایران و بازیگران غیردولتی، بهسوی فهمی چندلایه و گستردهتر از امنیت منطقهای است. اقدامات اسرائیل متغیری خطرناک و جدید را وارد معادله کرده است، بهطوریکه نگرانی اصلی اکنون از یک ایرانِ احتمالا هستهای، بهسوی اسرائیلی متجاوز و نظامیگرا که آماده نقض حاکمیت کشورهای همسایه بدون هیچ بازدارندگی است، جابهجا شده است. این درک جدید از تهدید دارای چند مؤلفه کلیدی است.
نخست، نگرانی فزایندهای در میان کشورهای شورای همکاری نسبت به جاهطلبیهای هژمونیک اسرائیل وجود دارد. عملیات نظامی این رژیم در غزه، لبنان، سوریه و اکنون در خلیج فارس، بخشی از راهبردی گستردهتر برای تثبیت موقعیت خود بهعنوان قدرت بلامنازع منطقهای تلقی میشود؛ راهبردی که هدفش واداشتن کشورهای عربی به پذیرش برنامه توسعهطلبانهای است که بر پایه ایدئولوژی مذهبی افراطی استوار است. این امر مستقیماً حاکمیت، خودمختاری راهبردی و مشروعیت سیاسی دولتهای شورای همکاری را تهدید میکند. پس از دههها تشویق از سوی غرب برای پذیرش میانهروی، این کشورها اکنون خود را در برابر اسرائیلی مذهبیگرا و مورد حمایت آمریکا میبینند.
دوم، جنگ در غزه و نسلکشی مداوم علیه غیرنظامیان فلسطینی افکار عمومی جهان را برانگیخته است. گرچه افکار عمومی مستقیما بر سیاستگذاری در خلیج فارس تأثیر نمیگذارد، اما برای حفظ مشروعیت و ثبات خاندانهای حاکم، عاملی حیاتی است. عبور اسرائیل از همه خطوط قرمز، چه در بیثبات کردن دولتهای دارای روابط عادیشده مانند مصر و اردن، و چه در هدف قرار دادن اعضای شورای همکاری، زمینهساز نارضایتی داخلی و فشارهای سیاسی در این کشورها شده است.
سوم، رویکرد تهاجمی اسرائیل در منطقه تهدیدی مستقیم برای برنامههای بلندپروازانه تنوعبخشی اقتصادی شورای همکاری محسوب میشود. ثبات بلندمدتی که برای جذب سرمایهگذاری خارجی و رونق گردشگری و بخش خدمات ضروری است، با خطر مداوم درگیریهای منطقهای اساسا تضعیف میشود. اقدامات اسرائیل کشورهای خلیج فارس را به درون آشوب منطقهای کشانده و آنها را ناگزیر از پرداخت هزینه مالی جاهطلبیهای هژمونیک خود کرده است. از این رو، اسرائیل اکنون نه تنها بهعنوان تهدیدی سیاسی و امنیتی، بلکه تهدیدی مستقیم برای حکومتها، اقتصادها و منافع منطقهای شورای همکاری تلقی میشود.
حمله به دوحه بار دیگر اعتبار و قابلیت اعتماد چتر امنیتی ایالات متحده که دههها سنگبنای امنیت خلیج فارس بوده را بهشدت زیر سؤال برده است. ناتوانی آمریکا در جلوگیری از حمله به یکی از متحدان کلیدی خود، احساس آسیبپذیری عمیقی را برانگیخته و موجب شده کشورهای منطقه در ارزش تضمینهای امنیتی واشنگتن تجدیدنظر کنند.
در نتیجه، اجماع فزایندهای در میان کشورهای شورای همکاری شکل گرفته که دیگر نمیتوانند صرفا بر ایالات متحده برای امنیت خود تکیه کنند. در سالهای اخیر، این کشورها با تنوعبخشی به شراکتهای دفاعی و امنیتی خود، در حال تعامل با دیگر بازیگران منطقهای و بینالمللی و نیز جستوجوی راههایی برای ایجاد معماری امنیتی مستقلتر در سطح منطقه بودهاند. این روند نشانه گسست کامل از آمریکا نیست، بلکه حاکی از چرخشی راهبردی بهسوی سیاست خارجی چندجانبه و متوازنتر است.
انتظار میرود این درک در حال تحول از تهدید، تاثیر قابل توجهی بر اولویتهای هزینههای دفاعی و جهتگیریهای سیاست خارجی شورای همکاری بگذارد. کشورهای خلیج فارس احتمالا سیاست خارجی مستقلتر و قاطعتری اتخاذ خواهند کرد که وابستگی کمتری به منافع ایالات متحده داشته باشد. این امر شامل اتخاذ رویکردی موازنهگرایانه، تقویت ائتلافهای منطقهای، تعامل مستقیمتر با ایران، و ایفای نقش فعالتر در شکلدهی به دستورکار امنیتی منطقهای خواهد بود. هدف اصلی، بازداشتن اسرائیل از عادیسازی حملات به کشورهای شورای همکاری یا کشاندن منطقه به جنگی گستردهتر است.
گزارشها حاکی از آن است که کشورهای شورای همکاری پس از حملات به قطر، هزینههای نظامی خود را افزایش دادهاند. این روند احتمالا ادامه خواهد یافت، با تمرکز بر خرید سامانههای پیشرفته پدافند هوایی، فناوریهای ضدپهپاد، توانمندیهای سایبری و دیگر ابزارهای بازدارندگی در برابر تجاوز احتمالی اسرائیل. همزمان، این کشورها در حال فاصله گرفتن از وابستگی تقریبا مطلق به تسلیحات آمریکایی بوده و فعالانه در پی تنوعبخشی به شراکتهای دفاعی و امنیتی خود هستند. در حالیکه چین و روسیه بهعنوان بازیگران کلیدی در این مسیر مطرح شدهاند، دادههای اخیر نشان میدهد کشورهایی مانند ترکیه نیز بهعنوان شرکای مهم در راهبردهای تنوعبخشی شورای همکاری ظهور کردهاند.
اگرچه مسیر پیشِرو با چالشهای فراوانی همراه است، اما یک نکته روشن است: الگوهای پیشین امنیت خلیج فارس دیگر قابل دوام نیستند. اسرائیل اکنون بهعنوان بازیگری مسلط و برهمزننده در برداشت جدید شورای همکاری از تهدیدات منطقهای ظاهر شده است.
{$sepehr_key_157920}
منبع: ایرنا