پیروزی ۲ بر یک روسیه مقابل ایران در دیدار دوستانه ولگوگراد، نهتنها یک شکست ساده در آمار نتایج بود، بلکه میتواند هشداری جدی برای آینده تیم ملی ایران بهحساب آید. والری کارپین، سرمربی تیم ملی روسیه، پس از بازی در نشست خبری خود گفت: «من هیچ پرسینگ بالایی از ایران ندیدم. فقط دوسه کرنر و پنجشش اوت از آنها به خاطر دارم!»
این جمله کنایهآمیز، شاید خلاصهای دقیق از وضعیتی باشد که تیم ملی در زمین تجربه کرد: تیمی بیبرنامه در فاز پرسینگ، کمتحرک در انتقال از دفاع به حمله و فاقد انسجام در اجرای دستورات تاکتیکی.
واقعیت این است که تیم ملی ایران در این بازی، نتوانست مقابل فشار ساختارمند و فیزیکی روسها واکنش مناسبی نشان دهد. پرسینگ سنگین میزبان، عملاً خطوط ایران را از هم گسسته بود و در بسیاری از دقایق، بازیکنان ما دچار سردرگمی و تصمیمهای لحظهای شدند. زبان بدن بازیکنان نیز نشانهای از تمرکز یا اطمینان به طرح بازی نداشت.
نکته نگرانکنندهتر آنکه ترکیب فعلی تیم ملی، باوجود تجربه بالا، نشان داد که در برابر تیمهای بزرگ و با فشار فنی و بدنی بالا، دچار فرسودگی و افت عملکرد میشود. اگر فدراسیون و کادرفنی فکری برای جانشینان جوان و آماده بازیکنانی چون خلیلزاده، علیرضا جهانبخش، سامان قدوس و حتی آزمون کنند، احتمالاً در مسابقات آینده نیز شاهد تجربههای تلخ مشابهی خواهیم بود.
به نظر میرسد تیم ملی نهتنها در اجرای خواستههای فنی سرمربی ناکام بود، بلکه در بسیاری از دقایق، از لحاظ ذهنی و روانی نیز زیر فشار حریف قرار داشت. این مسئله ثابت میکند که تیم ملی بیش از هر چیز، به بازنگری در ساختار فنی، برنامه تمرینی و بهویژه نوسازی نسل بازیکنان نیاز دارد. دیدار ولگوگراد شاید دوستانه بود، اما پیامش برای فوتبال ایران کاملاً جدی است:
اگر تغییری در افکار، ترکیب و نگرش تیم ملی ایجاد نشود، با تکرار همین نمایشها، فاصلهمان با فوتبال روز اروپا و آسیا بیشتر از همیشه خواهد شد.
{$sepehr_key_157971}