«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - «مسخره‌باز»، اثر همایون غنی‌زاده، به عنوان نخستین تجربه سینمایی یکی از کارگردان‌های جوان و نامدار تئاتر، پس از واکنش‌های گوناگونی که در جشنواره و در زمان اکرانش برانگیخت، حالا به شبکه خانگی آمده و شاید گذر زمان و سرجمع شدن نظرات مردم و منتقدان، باعث شود بتوانیم این فیلم را با پرهیز از جانبداری فضاهای هیجانی زودگذری که بخش مهمی از آن‌ها بخاطر رفتارهای خاص کارگردان «مسخره‌باز» بود، مورد بررسی قرار دهیم. آن‌چه در بازخوردهای فیلم بیش از هر چیز دیگر خودنمایی می‌کند، نوسان فاحش نظرات و جبهه‌بندی مخاطبان در دو طیف هواداران دلداده و منتقد خشمگین «مسخره‌باز» است؛ به طوری که اساسا کمتر کسی درباره این فیلم نظر متعادلی دارد و مردم و منتقدان معمولا یا از تماشای چنین اثری ذوق‌زده‌اند یا کل اثر را سوهان روح و نوعی شعبده‌بازی از سوی کارگردانش تلقی می‌کنند. با این همه، نگاه منصفانه ایجاب می‌کند که «مسخره‌باز» را دقیقا چیزی بین عالی و افتضاح قلمداد کنیم؛ اثری که در اوضاع کنونی سینمای ایران مهم و متفاوت است، اما شاهکار نیست.

 

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

 

حواشی

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

 

با وجود این‌که «مسخره‌باز» به لحاظ قانونی فیلم یک کارگردان فیلم‌اولی محسوب می‌شد، از همان ابتدا روشن بود که توقع سازندگانش بسیار زیاد است و حتی قرار گرفتن این اثر در بخش سودای سیمرغ جشنواره و اختصاص یافتن دو سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول و بهترین فیلم هنر و تجربه هم نتوانست عوامل «مسخره‌باز» را راضی کند. در اختتامیه جشواره سی‌وهفتم، همایون غنی‌زاده با برخورد چندگانه و عجیب خودش در مرکز توجه قرار گرفت و کام اکثر مردم، هنرمندان و داوران را تلخ کرد. غنی‌زاده در ابتدا و پس از اعلام اختصاص یافتن سیمرغ بهترین فیلم اول که با عنوان سیمرغ نگاه نو به «مسخره‌باز» اختصاص یافت، در حالی که مشخص نبود به چه چیزی معترض است، در اقدامی که تقلید از حرکت تاریخی مارلون براندو در اسکار را یادآوری می‌کرد، یک مهاجر افغان را به جای خودش به روی سن فرستاد و در بیانیه‌ای اعلام کرد که این سیمرغ را نمی‌پذیرد؛ زیرا موافق این نیست که فیلمش نگاهی نو به جشنواره عرضه کرده باشد!

 

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

رفتار دوگانه همایون غنی‌زاده، در هنگام اهدای سیمرغ بهترین فیلم هنر و تجربه هم، با حضور این فیلمساز بر روی سن، ادامه یافت؛ جایی که او با تفرعن هرچه بیشتر و لحنی کنایه‌آمیز اعلام کرد که سیمرغ نگاه نو را دوست نداشته است. این رفتار غنی‌زاده که با وجود توجه ویژه داوران جشنواره به «مسخره‌باز» که از نامزدی این فیلم در هشت رشته و اختصاص یافتن چهار سیمرغ بلورین بخش نگاه نو، هنر و تجربه، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای علی نصیریان و بهترین جلوه‌های ویژه بصری برای جواد مطوری، کاملا روشن بود، واکنش‌های منفی اهالی رسانه و منتقدان را برانگیخت. فردای آن شب، برخی رسانه‌ها از رفتار غنی‌زاده با عبارت «مسخره‌باز»ی یاد کردند و مهزاد دانش (منتقد سینما و عضو هیئت داوران سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر) هم در صفحه شخصی خود واکنش تندی به این رفتار غنی‌زاده نشان داد. این حواشی کم و بیش در زمان اکران هم ادامه داشت و تا همین امروز هم در قالب نارضایی کارگردان فیلم از انتشار نسخه‌ مخدوش «مسخره‌باز» در شبکه خانگی برقرار بوده است.

 

آغاز کوبنده، ادامه خنثی

چندان بی‌راه نخواهد بود اگر مهم‌ترین خصیصه «مسخره‌باز» را خلاقیت و ساختار فرم بدیعش بدانیم که در نیم ساعت ابتدایی فیلم با کات‌های پرشمار و روایت منحصربفردش در فضای تکراری و ملال‌آور سینمای ایران، چشم مخاطب را خیره می‌کند. این فیلم روایت داستان یک آرایشگاه (بخوانید سلمانی) را بر عهده دارد که یک پیرمرد فرتوت به نام کاظم خان (علی نصیریان) و دو شاگردش به نام‌های دانش (صابر ابر) و شاپور (بابک حمیدیان)، در آن کار می‌کنند. دانش که کودکی بی‌سرپرست بوده، عاشق بازیگری است و شاپور فردی سیاست‌زده و زندان‌ کشیده معرفی می‌شود؛ درحالی که کاظم خان پیرمردی با دستان لرزان است که پس از تجربه یک شکست عاطفی به سبک کازابلانکا، ضمن مباهات به جواز کسبش، انحصار اصلاح صورت مردم را در اختیار دارد.

 

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

 

فیلم با همین سه نفر بعلاوه رضا کیانیان (در نقش مفتش کیانی) و البته هدیه تهرانی (در نقش هما) آن‌قدر پتانسیل دارد که از فرط هجوم ایده‌ها در حال منفجر شدن است؛ ایده‌هایی که هرکدامشان می‌توانستند یک فیلم مستقل را به رستگاری برسانند، اما در ادامه و با سهل‌انگاری فیلمساز، یکی پس از دیگری ذبح می‌شوند و به بار نمی‌نشینند. از سوی دیگر، فیلمساز ترجیح می‌دهد به جای نفوذ به عمق شخصیت‌ها، هر کدام را با تکرار یک برچسب گل‌درشت، از جنس وسواس، به باد بدهد. بدین ترتیب، هرچقدر به سمت پایان اثر می‌رویم، از صلابت و چشمگیر بودن آن کاسته می‌شود و کار به جایی می‌رسد که مخاطب، برای یک بازه حدودا بیست دقیقه‌ای، می‌تواند به پایان رسیدن فیلم را انتظار داشته باشد. «مسخره‌باز» که با خلاقیت‌های حیرت‌انگیزش در دقایق ابتدایی مخاطب را حسابی به وجد می‌آورد، به وضوح درصدد نمایش گونه‌ای از اضمحلال، با یک ژست سیاسی و اجتماعی است؛ در حالی که برای تحقق این هدف، انگار راهی جز تکرار چندباره عناصر الحاق شده به کاراکترها نمی‌شناسد و تصمیم می‌گیرد کار را آن‌قدر ادامه دهد که آن‌ها را در ویژگی‌هایی که برایشان تعریف کرده، غرق کند و بدین طریقه به دریافتی هنری از مفهوم اضمحلال دست یابد. این روش، علی‌رغم آن‌که رویکردی قابل اعتنا و مهم به نظر می‌رسد که ممکن است در عرصه تئاتر بسیار جذاب و کارآمد باشد، در سینما مخاطب را پس می‌زند و فیلم را از نفس می‌اندازد.

 

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

 

صحنه‌پردازی به سبک تئاتر

 

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

 

یکی از نقاط قوت غیرقابل انکار «مسخره‌باز» طراحی صحنه خیره‌کننده آن و همراه شدنش با برخی حرکات خاص دوربین و جلوه‌های بصری جذاب و باکیفیت است است. تک‌لوکیشن فوق‌العاده‌ای که با دقت طراحی شده و عناصر مختلفش، از پنکه سقفی و آویز ماهی گرفته تا کمدها و تابلو و مهم‌تر از همه چاه، چشم‌نواز و فکرشده به نظر می‌رسد. با این همه، طراحی صحنه عالی، الزاما به فضاسازی نمی‌انجامد و جست‌وخیزهای بی‌منطق دوربینی که لحظه‌ای از لای پره‌های پنکه به درون چاه می‌خزد و لحظه‌ای دیگر از درون کمد به محل پرواز هواپیما می‌جهد، پتانسیل صحنه را هم هدر می‌دهد. ترکیب جلوه‌های بصری حیرت‌انگیز و انتخاب موسیقی‌های کلاسیک قدرتمند، فضایی برای ادای دین به تاریخ سینمای ایران و جهان را در اختیار غنی‌زاده قرار می‌دهد؛ با این حال، بازسازی‌های طولانی و فیک صحنه‌های برخی فیلم‌های مهم تاریخ، گاهی از فرط طولانی بودن، مخاطب را آزار می‌دهد. تدوین چیره‌دستانه هایده صفی‌یاری هم، با هدایت نامناسب کارگردان و عدم تبعیت از قواعد متناسب با منطق درام در زمان‌بندی کات‌ها، بی‌اعتبار می‎شود.

 

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

 

بازی‌های درخشان

 

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

 

در عرصه بازیگری، علی نصیریان موفق شده با کوله‌باری از تجربه، نقشی ماندگار و کاملا متفاوت را خلق کند. این بازیگر باسابقه و کارکشته سینمای ایران، با ارائه پرظرافت یک کاراکتر شکست خورده و هدر شده، اجرایی متفاوت و درجه از خود نشان می‌دهد که با فضای فیلم کاملا هم‌خوانی دارد. این در حالی است که صابر ابر همچنان از روزهای اوجش فاصله دارد و اگر اتمسفر خاص حاکم بر فیلم به کمکش نمی‌آمد، بازی او در نقش دانش حتی نمی‌توانست متوسط هم لقب بگیرد. با این حال، متفاوت بودن ساختار فیلم باعث شده تا تکراری بودن حالات چهره و نحوه بیان و لحن افسرده صابر ابر زیاد به چشم نیاید. حضور تبلیغاتی علی مصفا هم از موارد ناامیدکننده تیم بازیگران به شمار می‌رود که ظاهرا، فقط به واسطه تهیه‌کننده بودنش، خواسته ردپایی از خود در فیلم به جای بگذارد. حضور هدیه تهرانی که هنوز هم نشانه‌های بارزی از آن سوپراستار محبوب سال‌های قبل سینمای ایران را با خود همراه دارد، با فضای فانتزی فیلم و لزوم دست‌نیافتی و رویایی جلوه کردن کاراکتر هما که معشوقه رویایی و تخیلی دانش است، همگرایی قابل ملاحظه‌ای دارد و به دل مخاطب می‌نشیند. بابک حمیدیان هم اجرای تروتمیز و سطح بالایی از خود ارائه می‌دهد.  بازی استوار و درخشان او تسلط چشمگیر بر بازی چهره که در سکانس‌های فریاد کشیدن پشت تلفن و بازجویی هویداست، روزهای اوج این بازیگر در آثاری مانند «بغض» و «قدمگاه» را یادآوری می‌کند و جزو بهترین اجراهای «مسخره‌باز» است.

 

تحلیل بینابینی

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

 

«مسخره‌باز» نه یک فیلم سخیف و به‌دردنخور است که صرفا به دنبال نمایش داشته‌ها و تجربیات فیلمساز در عرصه تئاتر باشد و نه آن‌قدر فیلم مهمی است که یک شاهکار لقب بگیرد. این فیلم به وضوح ثابت می‌کند که ذهن همایون غنی‌زاده پر از ایده‌های ناب و بکر است که سینمای ایران به آن‌ها نیاز دارد؛ اما شیوه پرداخت سینمایی و به کار گیری کنترل‌شده و به اندازه این ایده‌ها، چیزی است که طبیعتا در نخستین ساخته سینمایی یک فیلمساز جوان برآمده از تئاتر میسر نخواهد بود.

«مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده واقعا چگونه فیلمی است؟

غنی‌زاده موفق می‌شود با تکیه بر خلاقیت‌های بصری که ریشه در ذهن پرتکاپو و سرحال او دارد، «مسخره‌باز» را به نتیجه‌ای آبرومند برساند و در فضای کم‌ریسک و تقلیدی سیطره فیلم‌های رئال و اجتماعی سینمای ایران، از مخاطب نمره قبولی بگیرد؛ هرچند که در بیست دقیقه پایانی، آن رویکرد هنری برآمده از تئاتر، جای خودش را به نوعی افراط در به کار بردن تکنیک و فوران ظرفیت‌های خاص مدیوم سینما، به شکل یک تابلوی تکه‌دوزی شده از ایده‌های مختلف و سرشار از جلوه‌های ویژه سینمایی می‌دهد. ظاهرا فیلمساز قسم خورده تا از هر تکنیکی که سینما امکانش را دارد، استفاده کند و بدین ترتیب پایان‌بندی فیلم به سونامی جنون‌آمیز و سیاه‌مشق‌گونه‌ای از همه قابلیت‌های پرده نقره‌ای به شمار می‌رود. ترکیبی شلخته و بی‌برنامه، از پیرشدن دفعی دانش و شاپور گرفته تا تیراندازی و زلزله و عروسی زیر آب که حاصل فکر کارگردانی تئاتری است که در نخستین تجربه سینمایی‌اش، مثل علاءالدین در مواجهه با غول چراغ جادو، مرعوب این مدیوم جدید شده و دلش نمی‌آید از خیر کوچکترین ظرفیت‌های سینما هم بگذرد.

 

در مجموع، «مسخره‌باز» از جهت خلق یک جهان فانتزی و تلاش برای تولید یک اثر متفاوت، اثری قابل احترام و مترقی است که ادای دینش به تاریخ سینما را چاشنی روایت یک اضحملال دسته‌جمعی می‌کند و علاوه بر سرگرم کردن مخاطب، به دام ابتذال هم نمی‌افتد. در مقابل اما، اشتباه نابخشودنی فیلم این است که تکنیک را با فرم اشتباه می‌گیرد و فکر می‌کند بمباران مخاطب با انبوه تکنیک‌های سینمایی در یک فیلم، می‌تواند نقص فقدان فرم خلاقانه را پوشش دهد.