به گزارش شهرآرانیوز؛ «شاهنامه آخرش خوش است» این ضربالمثل دیرین را همه ایرانیان بارها و بارها شنیدهاند و جالب است بدانید ساخت مقبره فردوسی نیز که در ابتدای قرن و در هزارمین سال تولد این شاعر اتفاق افتاده، فرازوفرودها و حوادث زیادی را پشتسر گذاشته است، اما در نهایت به پایانی خوش میرسد.
قصه از اینجا آغاز میشود که نزدیکشدن به هزارمین سال ولادت فردوسی و دعوت از ادیبان ایرانی و بزرگان ممالک فرنگ، ساخت بنایی درخور شأن نام پیافکننده کاخ سخن فارسی را از اهمیت بسزایی برخوردار کرده بود تا ساخت آن در دستورکار قرار بگیرد، اما پیدانبودن جای دفن و در ادامه آن نبود بودجه رخدادهایی را رقم میزند که حدود هفت سال بهدرازا میانجامد. این گزارش روایتی است بر اساس تلاشها و کوششهایی که برای ساخت آرامگاه فردوسی صورت گرفته است.
روایت است که وقتی فردوسی در سال ۳۹۹ خورشیدی دار فانی را وداع میگوید، از دفنش در مزار مسلمانان توس جلوگیری میکنند و ازاینرو او در باغ و ملک موروثی خود -که آن روزگار درون شهر تابران و مجاور دروازه رزان بوده است- بهخاک سپرده میشود؛ همچنین بنا بر گزارشی که ارسلانجاذب آورده است، حاکم توس در روزگار غزنویان بر مرقد فردوسی قبهای میسازد که این قبه را نظامیعروضی در سال ۴۹۵ خورشیدی زیارت کرده و گزارش آن را در شرحی آورده است.
شرح این مقبره تا سال ۱۲۰۱ خورشیدی در گزارش سیاحان هم آمده است که آن را «گنبدى کوچک و آذینشده با کاشی» توصیف کردهاند. اینبنا گویا تا سال ۱۲۶۲ خورشیدی از بین میرود، اما عبدالوهابخان آصفالدوله شیرازى حاکم خراسان، دوباره محدوده مقبره فردوسى را کشف میکند و تصمیم میگیرد بنایى آجرى دور آن بسازد.
باستانیپاریزی در کتاب «شاهنامه آخرش خوش است» مینویسد: «در زمانی که آصفالدوله شیرازی والی خراسان بود، چندنفر مستشرق فرانسوی به توس آمده، از روی آثار تاریخی تشخیص دادند که تپه برآمده وسط باغ قائممقام جای مقبره فردوسی است؛ لذا آصفالدوله دو اتاق خشتوگلی برای جای عملیات ساخت که بعد ترکیب مقبره فردوسی را بدهد؛ در این ضمن از حکومت افتاد و آنجا هم بهجای خود ماند.»
آنطور که در مستندات تاریخی آمده، در دوره ناصرالدینشاه نیز عدهای مستشرق به او پیشنهاد میکنند که مقبره خیام و فردوسی را بسازند که سلطان صاحبقران نمیپذیرد. در ابتدای قرن، اما ازآنجاکه ایران به هزارمین سال تولد شاعر نزدیک میشده، ملکالشعرابهار نخستینبار ساخت مقبره فردوسی را در سال ۱۳۰۲ در روزنامه نوبهار خود مطرح و آن را به مسئولان پیشنهاد میکند؛ البته باستانیپاریزی معتقد است که این پیشنهاد را نخستینبار تیمورتاش مطرح میکند.
درهرحال این پیشنهاد با موافقت روبهرو میشود و در ادامه عدهای مأمور بازدید و بررسی وضعیت مقبره میشوند، اما کارها در حد یک دیدار باقی میماند و تا دو سال کسی از آن حرفی بهمیان نمیآورد تا اینکه جراید خبر میدهند مقبره خیام در نیشابور بهزودی بازسازی میشود. جریده آزادی در ۱۰ دی ۱۳۰۴ مینویسد: «بهقراری که شنیدهام آقای آقابالاخان گنجی (سالارمعتمد) تصمیم گرفتهاند که مقبره فیلسوف بزرگ و افتخار مشرق، حکیم عمر خیام، را تعمیر نموده و ایران را از شرمساری در عالم بیرون آورند؛ امیدواریم یک سالارمعتمد دیگری هم برای تعمیر مقبره محیی عجم، حکیم فردوسی توسی، پیدا شده، ایران و ایرانی را از ذلت قدرنشناسی خلاص کند.»
این جریده یک ماه بعد در هفتم اسفند دوباره در گزارشی کوتاه خبر میدهد که انجمن آثار ملی در حال جمعآوری پول از میان مردم است تا بتواند مقبره فردوسی بزرگ را تعمیر کند: «تسهیل امر جمعآوری اعانه. انجمن آثار ملی که برای تعمیر مقبره حکیم و شاعر عظیمالشأن ایران، فردوسی توسی، مشغول جمعآوری اعانه است، برای آنکه شرکتکنندگان در این افتخار بزرگ از حیث ارسال اعانه دچار اشکال نشوند، به ادارات پست ولایات از طرف دولت دستور داده است که هرکس خواست اعانه بدهد، به ادارات پست هرمحلی پرداخته و قبض رسید چاپی دریافت کند.»
بعد از این اربابکیخسروشاهرخ مأمور میشود محل دقیق مقبره فردوسی را بیابد که بسیاری از پیران محلی آن را هنوز بهیاد داشتند و نشان آن در اسناد و متون تاریخی هم باقی مانده بود. آنطور که روزنامههای آن روزگار گزارش کردهاند، هشتم خرداد ۱۳۰۷ شاهرخ به مشهد میآید و همراه محمدولیخاناسدی، تولیتدار آستانه و چند تن دیگر به شهر توس میرود تا بررسی و مطالعات خود درباره ساخت بنای مزار را کامل کند.
پس از اتمام بررسیها، پروفسور هرتسفلد آلمانی که در کشفیات باستانشناسی ایران فعالیت داشته، اولین طرح آرامگاه را ترسیم و بودجه ساخت آن را نیز حدود ۳۰ هزار تومان بیان میکند، اما طرحش موردتوجه انجمن آثارملی واقع نمیشود. مدتی بعد اربابکیخسرو تصمیم میگیرد نقشهکشی برای ساخت آرامگاه فردوسی را به کریمطاهرزادهبهزاد بسپارد؛ ازهمینرو بهملاقات او میرود.
طاهرزادهبهزاد پیشنهاد اربابکیخسرو را میپذیرد و راهی مشهد میشود تا در جلسهای که نایبالتولیه آستانقدس و مسئولان شهر مشهد در آن حضور دارند، طرح خود را ارائه دهد. چهاردهم شهریور ۱۳۰۷ طاهرزادهبهزاد وارد مشهد میشود. جراید مشهد چنین گزارش میدهند:
«بالغ بر دو ماه است که ساختمان مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی تحتنظر آقای ناظم، رئیس ساختمان بلدیه، شروع شده است و آقای طاهرزادهبهزاد نیز که برای انجام ساختمان مقبره نقشهای کشیده و در انجمن آثار ملی تصویب شده، اخیرا از مرکز وارد شدهاند؛ ایالت جلیله دعوتی از رؤسای دوایر دولتی نموده و روز جمعه به شهر توس رفته و مراسم شروع به ساختمان مقبره بهدست آقای جم، والی خراسان، بهعمل آمده است.»
این طرح نخستین، اما بعد از مدتی مسکوت باقی میماند. بهزاد در خاطرات خود درباره این اتفاق چنین آورده است:
«اینجانب نقشه ترسیمی را به حضار ارائه دادم، اما موردتوجه قرار نگرفت؛ اعضا به این نتیجه رسیدند که اگر نقشه پروفسور هرتسفلد که یکی از اعضای برجسته آثار ملی است، کنار گذاشته شود و نقشه آقای طاهرزادهبهزاد را عملی کنیم، شاید این عمل توهین تلقی شود؛ بنابراین خوب است هر دو نقشه را کنار گذاشته و از همه مهندسین خارجی و داخلی دعوت کنیم تا هرکدام در این مسابقه موفق شوند، نقشه او را عملی کرده که این نظر تصویب شود؛ اینجانب از این نظر استقبال و نقشه دوم خود را سر موعد ارسال کردم.»
پس از ارسال طرحها، نقشه دوم طاهرزادهبهزاد سربلند این جمعبندی میشود و او ۱۲ شهریور ۱۳۰۷ در تلگرافی خصوصی که کپی آن برای دو روزنامه شفق و اطلاعات میرود، خبر از آغاز مراحل ساخت میدهد: «دیروز با حضور ایالت و فرمانده و نمایندگان شورایملی و صاحبمنصبان ارشد و متولیباشی و جمعی از معاریف خراسان ساختمان مقبره شروع گردید.»
پسازاین، معمار مقبره فردوسی تا اسفند ۱۳۰۷ چندبار بههمراه اربابکیخسرو به مشهد میآید تا کارهای رونق دوباره توس را پیش ببرد؛ بااینهمه یکی از جراید مشهد در چهارم مهر ۱۳۰۷ در یک گزارش انتقادی از کُندپیشرفتن عملیات اجرای ساخت مقبره میگوید:
«حالا بیاییم بر سر مقبره حکیم فردوسی. نهصد سال از وفات ادیب بزرگ و شاعر ملی ایران گذشت؛ از همه سلسله سلاطینی که در ایران آمدند و رفتند، هیچکدام نخواستند مقبره شایستهای برای زندهکننده استقلال و عظمت ایران بنا نمایند، حتی در دوره ناصرالدینشاه ادبپروران انگلیس درصدد ساختمان مقبره فردوسی و خیام برآمدند و شاه قاجاری بهوعده اینکه خودمان میسازیم مانع شد و لکه سیاهی از بیحسی و فقدان روح قدرشناسی ملت ایران از بزرگان و رجال تاریخی خود در صفحات تاریخ انسانیت بهجا ماند تا اینکه آقای میرزامحمدتقیخان ملکالشعرابهار در مجله نوبهار خود (سال ۱۳۰۲) در ضمن مقاله تحتعنوان مقبره فردوسی، ساختن مقبره آن شاعر بزرگ را پیشنهاد داد؛ بعد از این امیرلشکرخزاعی مأمور شد بههمراه امیرتیمورکلالی و حاجحسینآقاملک از وضعیت مقبره فردوسی بازدید کرده و آنچه نیاز است را فهرست کند، اما تا الان که دو سال گذشته، اتفاقی صورت نگرفته است؛ ما برای فروسی یک مقبره میخواهیم که قرنها دوام کند، نه عمارتی که یک زلزله سخت آن را از ریشه کنده و واژگون نماید.»
گویا بزرگترین مشکل برای رخدادن چنین اتفاق خوشی، کمبود بودجه است و بس. برای همین کمیسیون محاسبات مجلس شورایملی تصویب میکند تا از صرفهجویی بودجه سال گذشته (۱۳۰۶) مبلغ ۲۰ هزار تومان را برای اجراییشدن این طرح در توس اختصاص دهند. با تأمین این بودجه، روزنامه اطلاعات در گزارش مفصلی بهتاریخ ۳۰ مهر ۱۳۰۷ خبر میدهد که طاهرزادهبهزاد خود برای انتخاب سنگبنای مقبره به معادن سنگ مشهد رفته است:
«آقای بهزاد برای تشخیص سنگ از بهترین معادن بر سر معدن رفته، زیرا عمارت مزبور از سطح ارتفاع کرسی دوزرعی، تماما از سنگ و آهن ساخته خواهد شد که دارای هشت ستون شبیه به ستونهای تختجمشید با تصرفاتی در هفت زاویه هفتگوشه و گنبد مدوری از سنگ ساخته میشود و در وسط آن مجسمه فردوسی خواهد بود، بهطوریکه از روی مهندسی اروپا آهنها از زیروبالای سنگ بههم اتصال خواهد شد که آن بنا را از هرگونه نگرانی محفوظ بدارد؛ یکی از مشکلات آنجا خرابی نیمفرسخ راه تا شهر توس و سر آن مقبره است که تقاضا شده است وزارت فواید عامه دستور شوسهکردن آن را بدهد.»
این روزنامه در ادامه این گزارش میگوید که بهعلت نبود سنگتراش ماهر در مشهد و برخی وسایل و امکانات دیگر، طاهرزادهبهزاد چند روز دیگر به تهران میرود تا همه لوازم و امکانات موردنیاز را با خود به توس بیاورد.
بهزاد نیز در بخشی از روزنوشتهایش درباره این رویداد اینطور قلم زده است: «احتیاج به سنگهایی بود که بیش از یکمتر باشد و تهیه سنگهایی به این بزرگی کار آسانی نبود، ولی بههرترتیبی بود در حدود هشت قطعه تهیه کرده، ولی، چون راه توس تسطیح و شنریزی نشده، حمل آنها کار مشکلی بود، بنابراین در سر معدن ماند. تهیه نمونه گچی سرستونها یکی از مشکلترین و مهمترین کارهای قبر فردوسی بود؛ گچبرهایی که من با آنها کار میکردم، از نقشه چیزی نمیفهمیدند؛ علاوهبراین در ایران پیکرسازی معمول نبود؛ بنابراین نمونهها را خودم ساخته و بهنام آنها مصرف کردم.»
این گروه پس از چندی با کسری بودجه روبهرو میشوند؛ بهطوریکه کار مدتی دوباره روی زمین میماند. این مسئله سبب میشود تا کار برای بار دوم از طاهرزادهبهزاد گرفته و به آندرهگدار محول شود. در این ایام، گدار در پاریس بهسر میبرده است، اما نقشهای تهیه و ارسال میکند. این طرح با تصرفاتی بهتصویب میرسد و در نهایت سال ۱۳۰۸ توسط اسماعیلاف روسی بهاجرا درمیآید. تطابقنداشتن این طرح که یکبنای هرمیشکل شبیه اهرام ثلاثه مصر بود، انتقادهای مردمی بسیاری بهدنبال دارد که در نهایت با شکست سقف هرمی در هنگام اجرای کار، توقف این طرح، مسئولان را بهفکر راه چاره دیگری میاندازد. نگاهها دوباره بهسوی طاهرزادهبهزاد معطوف میشود تا طرحی را که آنروزها براساس بنای عظیم تختجمشید ترسیم کرده بود، بهمرحله اجرا درآورد.
یکم خرداد ۱۳۰۹ اربابکیخسرو دوباره به مجلس میرود تا مطالبه بودجه کند. او برابر آنچه جراید آن روزگار سیاهه کردهاند، نطق خود را اینطور آغاز میکند: «بهطوریکه اطلاع دارید، در اول تیرماه ۱۳۰۶ برای ساختمان مقبره فردوسی شرحی به مجلس عرض شد و در ۲۹ تیر ۱۳۰۶ مجلس ۲۰ هزار تومان اعتبار داد که از صرفهجویی بودجه مجلس برای ساختمان مقبره فردوسی مصرف شود و پیشبینی شد این مبلغ با وجوهی که انجمن آثار ملی جمعآوری کرده مکفی است، بعد در نقشهای که تهیه شده بود، در نظر گرفته شد تجدیدنظر شود و نقشهای بهوسیله مسیوگدار تهیه شد و از روی آن نقشه شروع بهعمل کردند؛ متدرجا معلوم شد مطابق نقشهای که او در نظر گرفته ۶۰ هزار تومان تمام میشود. وجوه جمعآوریشده ۲۷ هزار تومان بود که ۱۹ هزار تومان آن تاکنون خرج شده است.»
یک سال بعد در ۱۳ خرداد ۱۳۰۹ مجلس در جلسهای فوری تصویب میکند که ۱۰ هزار تومان دیگر اعتبار برای تکمیل مقبره اهدا شود که این مصوبه با مخالفت برخی نمایندگان روبهرو میشود. برای نمونه، شخصی بهنام فیروزآبادی در این جلسه میگوید: «برای قدردانی از چندبیتی که ایشان سروده تاکنون ۷۰ هزار تا ۸۰ هزار تومان خرج شده. آیا سزاوار است با اینهمه مخارج ضروری که ما داریم، این نوع مخارج را متحمل شویم؟ اگر از این پول یک کارخانه دایر بشود، بهتر است یا خرج مقبره فردوسی بشود؟ تابهحال ۱۰۰ هزار تومان خرج شده؛ باز هم اعتبار میخواهید؟»
شاهرخ در مقام دفاع برمیآید و پاسخ میدهد: «زمین مقبره را اسدی هدیه کرده و ۱۹ هزار تومان خرج شده و وجهی هم که تاکنون به خراسان فرستاده شده ۲۱ هزار تومان بوده و من نمیدانم این ۱۰۰ هزار تومانی که آقایان ادعا دارند از کجا میگویند؛ برای این شاعر تاکنون چه کردهایم؟ جز دو اتاق خشتی که آن را هم عالمالدوله شیرازی در زمان حکومتش کمک کرده و ساخته، هیچ بنای دیگری دیده نشده؛ اگر این وجهی را که آقایان میفرمایند در جای دیگر و برای یک فردوسی دیگر خرج شده، بنده اطلاع ندارم.»
ناامیدی از مجلس سبب میشود اربابکیخسرو بهدنبال راههای دیگری برای تأمین بودجه باشد. طرح شصتهزارتومانی گدار بصرفه نیست. برای همین نقشه آرامگاه دوباره با تغییراتی به طاهرزادهبهزاد سپرده میشود. چهارم مهر ۱۳۰۹ جمعی از رجال و سرمایهداران در باغی گرد هم میآیند تا کمکهایشان را برای ادامه طرح اهدا کنند. روزنامه اطلاعات هشتم مهر همین سال مینویسد: «گاردنپارتی. در مجمع صاحبمنصبان در باغ اداره قشونی مهمانی بزرگی بهمنفعت مقبره فردوسی منعقد بود.»
هفتم دی ۱۳۱۲ کمبود بودجه پای یک لاتاری را بهمیان میکشد تا مطبوعات در شرحش بنویسند:
«بختآزمایی فردوسی. پاییز سال آینده مقارن هزارمین سال تولد حکیم بلندمقام ایرانی و زندهکننده زبان فارسی خواهد بود و انجمن آثار ملی رسیدن چنین روزی را به ملت ایران تذکر میدهد و در تهیه است تا جشن هزارساله فردوسی را چنانکه شایسته مقام اوست در ایران و خارجه برپا کند؛ متأسفانه مزار این حکیم عالیمقام که از هرگوشه آن حماسه مفاخرت ایرانیان بهگوش میرسد، قرنها در کنج فراموشی مانده و عدم کفایت وجه، ساختمان بنای آن را که از چندی پیش شروع شده، ناتمام گذارده است؛ انجمن آثار ملی مطمئن است که ملت ایران راضی نخواهند بود کاخ بلند مقبره حکیم توسی در موقع جشن هزارساله او بهاتمام نرسیده باشد و برای این منظور ملت ایران و ایرانینژادان را بهوسیله تشکیل یک بختآزمایی بهشرکت در یک چنین اقدام ملی دعوت میکند؛ وظیفه هر ایرانی است که در خرید بلیتهای این بختآزمایی سبقت جسته و برای فروش آن به دیگران مجاهدت نماید تا بنای مقبره این شاعر بلندمقام بهاتمام رسد. خریداران بلیتهای این بختآزمایی علاوه بر افتخار انجام یک وظیفه مقدس ملی ممکن است از ۲۵ هزار الی ۲۰۰ هزار ریال منفعت کنند.»
روزنامهها قیمت هربلیت را ۱۰ ریال و تعداد کل بلیتها را ۱۶۰ هزار نوشتهاند که در شعب بانکملی و بانکپهلوی بهفروش گذاشته میشود.
{$sepehr_key_158374}
با تأمین بودجه، ادامه اجرای این طرح برخلاف میل طاهرزاده به حسینزادهلر سپرده میشود. دکتر صدیق در شرح خاطراتش مینویسد: «کسانی که عملا در ساختن آرامگاه شرکت داشتند، عبارت بودند از حسینزادهلر، معمار، استاد حسین حجارباشیزنجانی، سنگتراش آستانه، تقی درودیان، مباشر جمعوخرج؛ حجارباشی علاوه بر تراشیدن سنگهای خلج آرامگاه، سنگ بزرگ مرمر روی قبر را مجانا تقدیم کرد؛ همچنین انجمن زرتشتیان تهران نیز چهلچراغ برنز داخل مزار را هدیه نمود. ما بعد از دو هفته موفق شدیم ۱۳۰۰ تومان جمع کرده و به خزانهدار انجمن تقدیم کنیم.»
این مسیر در نهایت بهسرانجام میرسد و داستان ساخت آرامگاه برای حکیمی که دم مسیحاییاش زبان فارسی را زنده کرده است، پایان مییابد و درِ آرامگاه او بیستم مهر ۱۳۱۳ بهروی علاقهمندان باز میشود.
بنای اولیه آرامگاه فردوسی که بهعلت آشنانبودن معماران مجری با پیسازی ساختمان، دچار نشست تدریجی شده بود، در اسفند ۱۳۴۳ پس از سی سال بازسازی شد. در اردیبهشت۱۳۴۷ هوشنگ سیحون توانست با اجرای تغییرات داخلی در آرامگاه، بدون اینکه شکل ظاهری بنا را تغییر دهد، آرامگاه فردوسی را چنان بازسازی کند که بهقول خودش دیگر از باد و باران گزند نیابد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اقداماتی برای احیای حصار توس آغاز شد. در مهر ۱۳۷۵ که رهبر معظم انقلاب به مشهد مقدس سفر کرده بودند، ضمن بازدید از آرامگاه فردوسی، دستنوشتهای مرقوم فرمودند و بر تلاش بیشتر برای احیای توس تأکید کردند. بدینترتیب در سالهای بعد، یعنی از سالهای ۱۳۸۵تا۱۳۹۸، مدیریت پایگاه توس برای اجراییشدن مصوبات شورای احیای توس و بناهای جانبی اقداماتی انجام داد و مصوباتی داشت که بهعلت تأمیننشدن اعتبارات بهسرانجام نرسید.
سپس احیای برجوباروی توس با همان شکل و سیاق گذشته بهتصویب هیئت راهبردی احیای توس رسید و بودجههایی در دولت و شهرداری مشهد برای تبدیل پیشخوان آرامگاه فردوسی به باغ مشاهیر ایرانی بهتصویب رسید. در نهایت فاز نخست ساخت پیشخوان آرامگاه فردوسی افتتاح و فاز دوم بهسازی جلوخان آرامگاه فردوسی با عرصهای پنجونیمهکتاری بهبهرهبرداری رسید.