عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ کتاب نزد نابینایان مفهومی متفاوت با آن دارد که ما بِدان خو گرفتهایم، مجموعه واژههایی که نه با چشم، بلکه با گوش و ذهن خوانده میشوند. در دنیای آنان، صدا جای سطر را میگیرد و روایتْ پلی میشود برای درک معنا. به مناسبت «روز عصای سفید»، با دو فرد نابینا.
سمانه مصدق، شاعر و سعید دولابی، مدیر و معلم بازنشستهای که ریاضی و آمار درس میداده، درباره نسبتشان با کتاب و ادبیات گفتوگو کردهایم. سخنان آنها تجربه زیستن در جهانی را نمایش میدهد که در آن دسترسی به کتاب هنوز خیلی آسان نیست و چالشهایی در تهیه منابع مکتوب و صوتی هست. بااین حال، برای این دو، کتاب چشمهای آرامش بخش است که همچنان میخواهند در کنار آن بمانند.
سمانه مصدق، شاعری که میگوید بخش بزرگی از زمانش به مطالعه میگذرد، معتقد است باید به موضوع فراهم کردن کتابهای ویژه نابینایان با خط بریل یک نگاه منطقی و واقع بینانه داشته باشیم: اجازه بدهید واقع گرایانه به این موضوع نگاه کنیم. کتابهای بریل حجم وسیع عجیب غریبی اشغال میکنند؛ فقط همین یک دیوان حافظ که داریم شش-هفت جلد است.
بنابراین، من اصلا این تغییر و تبدیل را به صرفه نمیبینم. البته یک سری کتابهای کم حجم و کوتاه وجود دارند که بریل میشوند و خیلی هم اتفاق خوبی است، اما نه درباره این کتابهای قطور. در تهران تعداد درخورتوجهی از این کتابها وجود دارد، اما در مشهد من ندیدهام. الان بهتر است بگویم خیلی اطلاعی از جزئیات ندارم، چون بیشتر از کتابهای صوتی استفاده میکنم.
او که از همان کودکی با صدای پدرش که برایش شعر میخواند، تمرین خواندن و شنیدن میکرده است، معتقد است کتابهای گویا دسترسی راحت تری برای همتایان او فراهم میکنند و به این دلیل که جاگیر نیستند گزینه مناسب تری برای مطالعه هستند: یک دلیل استفاده زیاد از کتابهای صوتی همین موضوع اشغال فضای کتابهای فیزیکی است؛ یعنی من، اگر بخواهم همه کتاب هایم را بریل بگیرم، باید کل فضای خانهام را کتاب کنم!
همان طور که گفتم، حجم زیادی دارند و جا و فضای زیادی را اشغال میکنند. پس بهتر است با همان نگاه واقع بینانه جلو برویم. بنابراین، حتی اگر این اتفاق هم نیفتد، یعنی کتابها به صورت بریل ویژه نابینایان منتشر نشوند، جای تعجب ندارد. البته درباره کتابهای آموزشی این اتفاق دارد رخ میدهد و به بریل تبدیل میشوند، باز هم البته در تهران، من در مشهد ندیدهام.
ظاهرا خیلی هم خوب دارد استقبال و استفاده میشود. اصلا کتابهایی با حجم زیاد باید صوتی باشند. فکر میکنم اگر سطح توقعمان را با واقعیتها هماهنگ کنیم، خیلی بهتر است. وقتی یکی از حواس ما ضعیفتر است یا کار نمیکند، به صورت ناخودآگاه، حواس دیگر تقویت میشوند. بچههای نابینا قدرت شنیداری بالایی دارند و همین طور قدرت تمرکز بالاتری.
هر چیزی سختیهای خودش را دارد: ما، اگر بخواهیم از کتاب استفاده کنیم، باید قدرت شنیداری و تمرکزمان را بالا ببریم. من هم از کتابهای صوتی استفاده میکنم، بسیار هم استفاده میکنم. به شدت هم به کتاب خواندن علاقه دارم و خیلی خوب هم میتوانم مطالعه کنم و خیلی هم راضی هستم. افرادی که نمیتوانند کتاب صوتی بخوانند باید قدرت تمرکز خود را بالا ببرند.
سعید دولابی، معلم بازنشسته و نابینایی است که درباره این مسائل با او گپ زدیم. او هم معتقد است که استفاده از منابع صوتی ارجح و راحتتر است: دسترسی به کتابها و منابع نوشتاری و مکتوب راحت نیست. چاپ کتابهای بریل هزینه زیادی دارد؛ یعنی تولید کتابهای بریل و کتابهای درشت خط و تبدیل جزوات انگلیسی و تخصصی به متن بریل یا گویا هزینه سنگینی دارد.
متخصص و کارشناس مناسب و آگاهی برای انجام این کار هم اصلا وجود ندارد. اما -در مقابل- منابع صوتی به راحتی در دسترس قرار دارند. خوشبختانه، در مشهد چند کتابخانه بریل و صوتی خوب داریم و دسترسی به کتابهای موردنیاز گویا خوب است. هرچند رفت وآمد به این کتابخانهها با دشواری همراه است، وجودشان اتفاق خوبی است.
او این نکته را هم به صحبت هایش اضافه میکند: به هرحال، ما یک سری محدودیتهایی داریم؛ مثلا میخواهیم بعضی از منابع خاص به خط بریل وجود داشته باشند، اما نیست؛ فقط منابعی که برخی از سازمانهای ذی ربط مثل آموزش وپرورش استثنایی یا مرکز «رودکی» تهران یک زمانی تبدیل میکردند در اختیار ماست و به لحاظ منابع بریل محدودیت وجود دارد.
اما کتابهای صوتی خوشبختانه این خلأ را پر کردهاند. ایراد کتابهای صوتی فقط این است که باعث میشود بچههای مخصوصا مقاطع ابتدایی و متوسطه اول با املای کلمهها و درواقع خود کلمات خیلی آشنا نشوند و بریل خوانی شان ضعیف باشد. این را هم بگویم که یک سری کتابهای صوتی را که منابع مطالعاتی دانش آموزان هستند خود اداره استثنایی تهران ضبط میکند و میفرستد.
{$sepehr_key_159632}
دولابی به طور ویژه درباره کتابهایی که محتوای آموزشی دارند به ما میگوید: در زمینه کتابهای آموزشی ویژه دانش آموزان مشکل خاصی وجود ندارد، اما در مقطع دبیرستان کتابهای درشت خط برای کم بینایان نداریم. درباره کتابهای دانشگاهی هم باید بگویم که فقط باید به کتابهای گویا تبدیل شوند.
او در بخش پایانی صحبت هایش از این میگوید که بعد از سال ها، مهر امسال، از مجتمع نابینایان «امید» بازنشسته شده و در همین مرکز توانسته است اولین استودیوی شنیداری ویژه ضبط کتب نابینایان در شرق کشور را راه اندازی کند، استودیویی -به قول خودش- بسیار مدرن و حرفهای که در آن، به اتفاق چند گوینده افتخاری، منابع مطالعاتی درسی و کمک درسی را برای بچهها ضبط میکردند تا به صورت گویا و صوتی در اختیار آنها قرار دهند، فعالیتی که البته فقط به کتابهای درسی و کمک درسی محدود نشد و بچههای نابینا را به دنیای داستانها هم برد.