مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ سید جعفر، نوجوان باریک اندام و سربه زیری است که با چشمان درخشان، گوشه مجالس مذهبی خانه پدری مینشیند و تماشا میکند. گاهی توی خلوت، آرام و زیر لب چیزهایی میخواند. از خواندن و زمزمه کردن نوحههای مذهبی و شعرهای آیینی لذت میبرد. آن قدر آنها را تکرار میکند تا در حافظه بلند مدتش جا خوش کنند. جشن ولادت امام زمان (عج) است. همه میخوانند. جعفر گوشهای از مجلس نشسته است و به جمعیتی نگاه میکند که شعر میخوانند و کف میزنند. دلش میلرزد.
جلو میرود. سه بیت از «حسان» گوشه ذهنش دارد و دوست دارد آن ابیات را با صدای بلند برای همه بخواند. صدایش را صاف میکند و بی آنکه کسی دعوتش کند، میایستد و میخواند. لرزش اول صدایش که میگذرد، بعد وزن شعر با نفسش یکی میشود. وقتی تمام میکند، چند نفر دست روی شانه اش میگذارند با جملاتی مثل «صدایت خوب است» و «برای جلسات بعد هم بیا» تشویقش میکنند. همین یک ظهر ساده، برای عوض کردن مسیر زندگی اش کافی است. از آن روز، پایش به انجمنها باز میشود.
شعرهای مختلف را میشنود، وزنها را یاد میگیرد و با اسمهایی آشنا میشود که بعدتر به الگوهایش تبدیل میشوند. در محافل حاج آقا آذر، انجمنهای نوحه سرایان و نشستهایی که در آن ها، انتخاب هر بیت با دقت وسواس گونه انجام میشود حاضر است و بیشتر در این مسیر میآموزد. جعفر، پیش از کلاس رسمی آواز، در باغهای ابرده سر از خواندن درمی آورد.
وقتی که کنار پدر کار میکند و زیر لب آوازهای روستایی میخواند. در مکتب خانه، قرآن و حافظ و سعدی را مزه مزه میکند و کم کم میآموزد که صدای خوش اگر بر شعر درست بنشیند، شور مجلس اهل بیت (ع) را نگه میدارد. بعدها که داماد صادق علیشاه نقال میشود، از او هم یک چیز مهم یاد میگیرد؛ ادب نوحه خوانی را.
سالها میگذرد. سید جعفر ماهرخسار یکی از آرزوهای دور و درازش را زندگی میکند. در حرم امام رضا (ع) مجلس داری میکند و خواندن روبه روی گنبد طلا را به هر چیز دیگر ترجیح میدهد. بیتها را نه تندخوانی میکند و نه ترانه وار بر زبان میآورد. باور دارد که خود حضرت نظر دارد و هم انتخاب بیتها باید سنجیده باشد و هم شکل و شمایل نوحه خوانی.
همین سلیقه، لقب «خادم فرهنگ رضوی» را در ۱۳۹۸ برایش به ارمغان میآورد. عنوانی که ادب او به وقت نوحه خوانی را یادآور میشود. جعفر بیش از پنجاه سال پای ثابت مراسم حرم رضوی است و بارها در مکه و مدینه میخواند. هر جا که باشد، میکوشد مجلس را با فهم عمیقتر و اخلاقیتر همراه کند، نه با هیجان لحظه.
در مشهد، بسیاری از مداحان جوان، لحن او را تمرین میکنند. راه نوحه خوانهای اصیل و اخلاقی گذشته را ادامه میدهند و تلاش میکنند تا نوحه را از چنگ سطحی نگری، همسان سازی و تجاری کردن رها کنند. حجت الاسلام والمسلمین سیدجعفر ماهرخسار، هم با گوشههای دنج رواقها آشنا بود و هم با مجالس شلوغ صحنهای اصلی. او حلقه اتصال نامرئی جماعت پراکندهای بود که دورتادور خود جمع میکرد و دلها را با کلمات نرم و نازک، آرام میکرد.
{$sepehr_key_159626}
سیدجعفر ماهرخسار در سال ۱۳۲۵ در روستای ابرده از توابع شهر مشهد به دنیا آمد. نوجوانی اش میان باغ و مکتب گذشت و جوانی اش با انجمنهای شعر و هیئتها گره خورد. از همان سال ها، پایش به حرم باز شد و در دهههای بعد، نامش با مرثیه خوانی بارگاه رضوی عجین شد. بیش از پنجاه سال در جوار گنبد علی بن موسی (ع) خواند و بیش از ۳۵سال نیز در مکه و مدینه مداحی کرد.
ماهرخسار در ۲۴ مهر ۱۴۰۲، پس از دورهای بیماری، در بیمارستان رضوی درگذشت. فردای آن روز، ۲۵مهرماه، پیکرش از مهدیه مشهد تا حرم مطهر تشییع شد و سپس در گوشهای از صحن آزادی آرام گرفت. او پیرغلام این بارگاه بود. دیگران او را خادم فرهنگ مینامیدند؛ فرهنگی که از دل مردم و وابسته به زمینههای اجتماعی و تاریخی همین خاک بود.
بعدها که مداحی به تولید انبوه رسید و قابل مصرف شد، یادآوری راه ورسم مداحانی، چون او، بااهمیتتر از قبل جلوه کرد. بیتهای او کار هزار کلمه را میکرد. هنر او در کنار ادب و سنجیدگی، به جای هیجان بی قرار، آرامش پایدار بود. او سالها به ذائقه مداحی زائران و مجاوران سروشکل داد و از برگزاری مراسم سطحی خودداری کرد. او به مسئولیتی که روی شانه هایش سنگینی میکرد، واقف بود و تلاش داشت تا ذوق مداحی نسلهای بعد را هدایت کند. کاری میکرد که قضاوت اخلاقی در وجود پامنبری ها، رشد کند.
برای ساختن شهروندان عمیق تر، موقعیتهای پیچیدهتر و واقعیتر را هم تصویر میکرد. سیدجعفر ماهرخسار، معیار ارزشی برای سنجیدن اشکال دیگر مداحی بود که در حاشیه مرور زندگی اش، میتوان راه درست تشخیص، تحلیل و حفظ و نگه داشت مناسک را آموخت. روحش شاد و یادش گرامی.