به گزارش شهرآرانیوز؛ در مطالعات تاریخی دوره ساسانی، مذهب نقشی تعیینکننده دارد و از این حیث، وقتی قرار باشد از معماری دوره ساسانی بگوییم، آتشکدهها بخش بزرگی از این معماری باشکوه را در برمیگیرند. نقش مذهب بهقدری در دوره ساسانی پررنگ میشود که حتی در این دوره از کرتیر (یک مقام عالیرتبه مذهبی) هم کتیبه و هم سنگنگاره موجود است.
برهمیناساس بیراه نیست، اگر بگوییم ممکن است که این تأثیر به معماری دوره ساسانی هم راه یافته باشد. البته ما بناهای یادبود یا ابنیه مذهبی دوره ساسانی را بیشتر با عنوان «چهارطاقی» میشناسیم؛ چهارطاقیهایی که تأثیر و آوازهشان از ایران دوره ساسانی، به اروپا و سبکهای معماری آن رسید.
دراینباره «کلاوس شیپمان» در کتاب «تاریخ شاهنشاهی ساسانی» مینویسد: «یک ارتباط مستقیم بین ایران ساسانی و اروپا را شاید بتوان در چهارطاق پیدا کرد. این فکر بهعنوان طرح طاق متقاطع مستقیما روی بنای کلیسا در ارمنستان مسیحی تأثیر گذاشته و از آنجا به معماری مغربزمین رسیده است.» چهارطاقیها در خراسان هم کم نیستند و اصلا یکی از نظریههای محبوب درباره سه چهارطاقی اصلی و بزرگ دوره ساسانی این است که یکی از این چهارطاقیها در خراسان است.
این سه آتشکده چهارطاقی اساطیریتاریخی ساسانیان عبارتاند از آذرگشنسب در آذربایجان آتش شاهان و سپاهیان، آذرفرنبغ در فارس آتش روحانیان و آذربرزینمهر در خراسان آتش کشتورزان. در این بین، جای آتشکده آذربرزینمهر چندان دقیق مشخص نیست، اما اوضاع دو آتشکده دیگر روبهراه است.
با وجود این، از مدتها پیش، فرض بر این بود چهارطاقی که بهعنوان آتشکده آذربرزینمهر در خراسان شناخته میشود، بنایی است در نزدیکی ریوند شهرستان داورزن. این چهارطاقی با نام خانه دیو، مهر ۱۳۸۰ بهعنوان بنایی مربوط به دوره ساسانی در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفته است.
در شمال شهر ریوند روستایی هست به نام فُشتَنق که درست پای رشتهکوههای بلند و درهمپیچیده این منطقه قرار دارد. کوههای پشت روستاهای این منطقه جذابیتهای طبیعی فراوانی هم در دلشان جا دادهاند. یکی از این مسیرهای کوهنوردی که به چند آبشار و حوضچه آب در دل کوه میرسد، از پای کوه آتشکده خانه دیو میگذرد. البته امروز پیداکردن آن روی کوهی در کنار رود، برای راهپیمایان چندان سخت نیست. مصالح آتشکده همجنس و همرنگ سنگهای اطراف است، اما یکی از طاقهای خانه دیو هنوز سرپاست و از همان حاشیه رود هم بهخوبی دیده میشود.
در ادبیات پهلوی مکان آتشکده آذربرزینمهر در ریوندکوه نزدیک نیشابور در خراسان گفته شده است. فردوسی محل این آتشکده را در «شاهنامه» در بخش پادشاهی گشتاسب، کاشمر بیان میکند: «نخست آذر مهربرزین نهاد/ به کشمر نگر تا چه آیین نهاد.» بهرام پژدو، شاعر زرتشتی قرن هفتم، بر پایه متون پهلوی منبع آتش این آتشکده را چیزی غیر از چوب میدانست: «که آن مهربرزین بیدود بود/ منور نه از هیزم و دود بود».
بحث اساطیری آذربرزینمهر با همین چند نکته در همینجا میماند، چه اینکه مراد ما در اینجا بحث تاریخی آن است و اینکه آیا سومین آتشکده مهم ساسانی میتواند «خانه دیو» باشد یا نه.
درباره مکان آتشکده آذربرزینمهر بحثها فراوان است. علیاشرف صادقی، زبانشناس، در شماره دوم «نامه ایران باستان» مفصل نام آن را ریشهیابی کرده است که از خلال آن هم میشود به گزارشهایی درباره مکان آتشکده رسید، اما نه درست و دقیق. تا همین سالهای پیش، برخی پژوهشگران معتقد بودند آتشکده خانه دیو در پنجاهکیلومتری شمالغربی سبزوار و شمال روستای فشتنق، همان آذربرزینمهر معروف است. با وجود این، کاوش و حفاری باستانشناسی در این بنا چند سال پس از ثبت ملی شدن آغاز شد تا راز خانه دیو مشخص شود.
در نتیجه، طبق کاوشهای اولین گروه حفاری خانه دیو، در پژوهشهای باستانشناختی این بنا مدرک معتبری در تأیید این موضوع به دست نیامده است. ظاهرا بنای آتشکده باتوجهبه قرارگیریاش سر قله کوه، کوچکتر از آن است که بتواند یکی از سه آتشکده بزرگ دوره ساسانی باشد. رویهمرفته کاوشهای این بنا نشان داد که این چهارطاقی هسته اصلی باقیمانده از بنایی بزرگتر است متشکل از اتاق انتظار، راهرو طواف، بقایای سکوی آتشدان و... که باتوجهبه موقعیت مکانیاش، در نوع خودش منحصربهفرد است.
چهارطاقی خانه دیو روی بلندترین نقطه یک پشته خاکی و سنگی قرار گرفته است که درکل صد متر مساحت دارد. ورودی این چهارطاقی از جبهه شرقی است. این ورودی، نیایشکنندگان را به دو درگاه و به تالار طواف هدایت میکرده است، چیزی که از الزامات چهارطاقیهای ساسانی بود و مشابه بنای چهارقاپی قصرشیرین است.
اتاق اصلی بنا کمی کمتر از هفت مترمربع است و پلان چهارگوش و چلیپایی آن با گوشوارهها و جرزهای تمامسنگی و از نوع لچکی به هشتضلعی، سپس به دایرهای برای گنبد تبدیل شده است. مشابه این گوشهسازیها در آتشکده بازههور تربتحیدریه هم دیده میشود.
روش چیدن سنگها در طاقنمای نعلیشکل این آتشکده هم مشابه بناهای همعصر خودش از جمله دروازههای شمالی و جنوبی تختسلیمان است؛ جایی که آتشکده آذرگشنسب قرار دارد. آتشکده خانه دیو از جهت شمال تقریبا سالم است، اما درکل خیلی آسیب دیده و بخش بزرگی از آن از بین رفته است و تقریبا بیشتر اطلاعات بنا را باید از پی آن خواند.
در سال ۱۳۸۶ یک هیئت مشترک باستانشناسی از ایران و لهستان برای اولینبار در این آتشکده کاوش کرد که توانست پی بناهای اطراف آن را شناسایی کند. این گروه باستانشناسان به فضاهای معماری جالبتوجهی مثل سکوهای آتش، راهرو پیشورودی، پادیاو یا حیاطی دوربسته که حوض یا جوی آب در میان داشته است، اتاق انتظار و راهپلههای ورودی چهارطاقی دست یافتند.
پیشورودی آتشکده راهرویی است که دو اتاق در دو طرف آن قرار دارد. راهرو در محور ورودی اصلی چارطاقی قرار نگرفته و ممکن است برای ایجاد حجابی بین محتویات گنبدخانه (آتشدان و آتش مقدس) و زائران بیرون گنبدخانه باشد. اینکه از راهرو نمیشده داخل آتشکده را دید، شاید بهعلت تفکیککردن افراد مجاز و غیرمجاز از حضور در برابر آتش مقدس یا نگاهکردن به آن بوده است.
بخش بعدی، راهرویی کمعرض است، حدفاصل فضای پیشورودی و بخش داخلی چهارطاقی. پس از آن وارد فضای اصلی با پلان چلیپایی میشویم که با کشف چند پایه آتشدان که بهشدت نیز آسیب دیده بودند، فرضیه مکان مقدس آتش در آن تقویت میشود. سقف این بخش از بنا باتوجهبه این دادهها، گنبدی بوده است.
{$sepehr_key_160112}
مصالح بنا بومآورد است و قلوهسنگهای کف رودخانه و لاشهسنگهای اطراف با ملات گچ در آن به کار رفته است. سنگها در قسمت پایین بنا درشتتر هستند و هرچه دیوار بالا میرود، از ضخامت، پهنا و درازای سنگها کم میشود. قوس تنها طاق سالم بنا هم از دسته قوسهای هلوچین ساسانی است، مشابه آنچه در ایوان مداین، تختسلیمان، آتشکده آذرفرنبغ و سایر بناهای ساسانی استفاده شده است.
در کاوش این منطقه آثاری از گچبریهای فاخر ساسانی مشابه آنچه در بندیان درگز میبینیم نیز یافت شده است؛ نقوش صلیب شکسته و طرحهای گیاهی و.... در نتیجه، در خانه دیو نیز مثل بیشتر بناهای ساسانی، اثر دست هنرمندان گچبر ساسانی دیده میشود.
دیگر یافته ارزشمند باستانشناسان از خانه دیو، سکهای متعلق به دوره خسرو دوم است که مدرکی معتبر بر ساسانیبودن این آتشکده است. از همه اینها میتوان نتیجه گرفت که خانه دیو یکی از بناهای مقدس دوره ساسانی بوده است، اما یافتههای باستانشناسی، آذربرزینمهربودن این آتشکده را تأیید نمیکنند.
کلاوس شیپمان، باستانشناس خاورمیانه، آتشکدههای ساسانی را به دو دسته با ساختار بزرگ مثل تختسلیمان و آتشگاهی با چند اتاق فرعی مثل نیاسر تقسیم میکند. آرتور پوپ، مورخ و ایرانشناس، نیز آتشکدههای دوره ساسانی را به دو دسته تقسیم میکند: آتشکدههایی برای عبادت همگانی و آتشکدههایی که برای نگهداری آتش مقدس ایجاد میشدند و صرفا در دسترس موبدان بودند.
با این توصیفها، در گزارش حفاری خانه دیو آمده است که این آتشکده نمیتواند مانند آذرگشنسب و آذرفرنبغ آتشکدهای بزرگ باشد و بهاحتمال زیاد آتشی که در آن روشن بوده، بهنسبت کماهمیتتر بوده است و فقط موبدان اجازه ورود به آن را داشتهاند.