شهرآرانیوز؛ طرفداران «نظریه اینترنت مرده» (The Dead Internet Theory) معتقدند که اینترنت زنده و انسانی دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی به تدریج جای خود را به وبی داده که مصنوعی، الگوریتمی و تا حد زیادی ساختگی است. نظریه اینترنت مرده نخستینبار حدود سال ۲۰۱۶ در فرومهای اینترنتی مانند ۴chan و Something Awful مطرح شد، اما در سال ۲۰۲۱ با انتشار مقالهای از کاربری به نام IlluminatiPirate در وبسایت Agora Road’s Macintosh Café به شهرت گستردهتری رسید.
او در آن مقاله نوشت:
«اکثر محتوایی که در اینترنت میبینید دیگر توسط انسان نوشته نمیشود. بیشتر حسابها و نظرها ساختگیاند. اینترنت عملاً مرده است، و چیزی که باقی مانده، یک تقلید هوشمند از حیات دیجیتال است.»
این متن بهسرعت در Reddit، Twitter و YouTube دستبهدست شد و تبدیل به یک میم فکری شد که حتی بسیاری از پژوهشگران و روزنامهنگاران دربارهاش نوشتند.
این نظریه چند فرض کلیدی دارد: اکثر محتوای اینترنت تولید خودکار است؛ از مقالات سایتهای ناشناخته گرفته تا ویدیوهای کوتاه و حتی کامنتها، بسیاری از آنها توسط رباتها یا الگوریتمهای مولد (Generative Algorithms) ساخته میشوند.
فرض دوم این است که پلتفرمهای بزرگ آگاهانه این وضعیت را حفظ میکنند. درواقع ادعا میشود شرکتهایی مانند گوگل، متا، ایکس (توییتر) و تیکتاک عمداً اجازه میدهند که بخش بزرگی از محتوای پلتفرمشان را باتها تولید کنند تا حجم فعالیت زیاد به نظر برسد و کاربران احساس کنند جامعهای فعال وجود دارد.
تعامل انسانی در اینترنت کاهش یافته است. بر اساس این نگاه، کاربران واقعی کمتر از گذشته پست میگذارند و بیشتر «مصرفکننده منفعل» محتوا هستند، در حالی که تعاملات ساختگی ظاهراً جای آن را پر کردهاند.
اینترنت بهنوعی «شبیهسازی اجتماعی» شده است. نتیجه نهایی این فرایند، اینترنتی است که مانند «بازی شبیهسازیشدهای از زندگی» عمل میکند؛ ظاهراً زنده، اما در باطن ساخته و پرداختهی الگوریتمها.
{$sepehr_key_160419}
برخی از دادهها نگرانیها درباره اینترنت مرده را افزایش دادهاند. طبق گزارش Imperva ۲۰۲۴ Bot Traffic Report، حدود ۴۷.۴٪ از کل ترافیک وب در سال ۲۰۲۴ توسط باتها ایجاد شده است (افزایشی درمقایسه با ۳۹٪ در سال ۲۰۱۸). از این مقدار، ۳۰درصد ترافیک «بدخیم» یا Malicious Bots بودهاند؛ یعنی رباتهایی که برای اسپم، کلیک جعلی، یا جعل نظر استفاده میشوند.
در پلتفرمهایی مانند ایکس (توییتر)، تحلیلهای مستقل نشان دادهاند که بین ۲۰ تا ۲۵ درصد حسابها ممکن است خودکار باشند. بااینحال، این اعداد به این معنا نیست که اینترنت «مرده» است، بلکه نشان میدهد تراکم خودکارسازی بهطرز چشمگیری افزایش یافته است.
منتقدان نظریه اینترنت مرده میگویند که باتها همیشه بخشی از اینترنت بودهاند. موتورهای جستوجو، خزندهها و حتی نوتیفایرها همه از انواع باتها هستند و وجود آنها بهتنهایی نشانه مرگ اینترنت نیست.
از طرف دیگر برخی میگویند انسانها هنوز تولیدکنندهی اصلی معنا و نوآوریاند. حتی اگر باتها بیشتر محتوا بسازند، باز هم ایدههای اصلی، دادهی اولیه و خلاقیت انسانی است که آنها را تغذیه میکند.
بعضی از پژوهشگران علوم اجتماعی، مانند لی مکاینتایر (MIT Press, ۲۰۲۲)، میگویند این نظریه جنبهی پارانوئیدی دارد و بیشتر از جنس «نگرانی فرهنگی از خودکار شدن» است تا واقعیت علمی.
برخی هم عقیده دارند افزایش هوش مصنوعی مولد باعث خطای ادراکی میشود. چون تولید محتوای ماشینی زیاد شده، حس میکنیم دیگر چیزی واقعی نیست، در حالی که هنوز محتوای انسانی در مقیاس وسیع تولید میشود — فقط در میان انبوه دادهها گم شده است.
از منظر فلسفی، نظریه «اینترنت مرده» به پرسشهای عمیقتری اشاره دارد: آیا اینترنتِ «زنده» الزاماً باید انسانی باشد؟، اگر ماشینها بتوانند گفتوگو کنند، محتوا بسازند و با ما تعامل کنند، چه چیزی آن را از زندگی واقعی متمایز میکند؟
برخی متفکران مانند ژان بودریار با مفهوم «فراواقعیت» (Hyperreality) پیشبینی کرده بودند که روزی انسان در جهانی غرق میشود که «نشانهها» و «شبیهسازیها» جای واقعیت را میگیرند. بهنوعی میتوان گفت نظریه «اینترنت مرده» نسخهی دیجیتالی این دیدگاه است.
شاید واقعا اینترنت نمرده باشد اما میتوان گفت زندهبودن اینترنت در حال تغییر ماهیت است. پیشتر، زندگی دیجیتال بر تعاملات انسانی مستقیم و محتوای دستساز استوار بود. امروز، این حیات از طریق الگوریتمها و هوش مصنوعی «بازتولید» میشود.در نتیجه، اینترنت «نمیمیرد»، بلکه به فرم جدیدی از حیات ترکیبی انسان–ماشین تبدیل میشود.
نظریه «اینترنت مرده»، اگرچه در نگاه اول افراطی و توطئهآمیز به نظر میرسد، اما هشدار مهمی دربارهی وضعیت فعلی وب میدهد: کاهش اصالت انسانی، سلطه الگوریتمها، افزایش خودکارسازی، و تضعیف «اعتماد دیجیتال».
در نهایت، پرسش واقعی این نیست که «آیا اینترنت مرده است؟» بلکه این است که «درحال حاضر چقدر در اینترنت زندهایم؟»
منابع:
McIntyre, Lee. (2022). How to Talk to a Science Denier. MIT Press.
Bridle, James. (2018). New Dark Age: Technology and the End of the Future. Verso Books.
Baudrillard, Jean. (1981). Simulacra and Simulation.
{$sepehr_key_160420}